۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

نشانه های بارز شاملوئیسم و شاملوچیسم (۱۴)


دکترمهدی حمیدی شیرازی
 ( ۱۲۹۳ ـ ۱۳۶۵)
 نماینده شیراز در مجلس شورای ملی
ادیب
شاعر
 استاد دانشگاه تهران در زمینه زبان و ابدیات فارسی
 مترجم
 منتقد

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
۱
حقیقت آنکه دو چیز است شعر:
صنعت و ذوق
اگر نه، صنعت تنها ست، ذوق تنها نیست

گمان برند گروهی که غاقل از سخن اند
که لفظ و وزن قبائی به قد معنا نیست

مرا عقیده برآن است کاین خطا زآنجا ست
 
(معیوب)
 
معنی تحت اللفظی:
شعر از دو چیز تشکیل می یابد:
صنعت و ذوق
اگر صنعت تنها نباشد،
ذوق تنها نخواهد بود.
کسانی که از سخن خبر ندارند، خیال می کنند که وزن جامه معنا نیست.
نظر من این است که علت این خطا این است.
 
۲
حقیقت آنکه دو چیز است شعر:
صنعت و ذوق
 
شعر
در قاموس حمیدی شیرازی
ترکیبی از صنعت و ذوق است.
 
من ـ زور شیرازی ها 
از 
صنعت،
 فرم و ساختار و وزن و قافیه و غیره شعر است.
 
این جنبه عینی شعر است.
 
هر شاعری مکلف به رعایت این قوانین شعری است.
 
من ـ زور شیرازی ها
از
ذوق 
 استعداد و قریحه شاعری شاعر است.
 
ذوق
به همین دلیل
 چیزی سوبژکتیو است و ربطی به شعر ندارد.
 
به همین دلیل ادعای اینکه شعر دو چیز است، جفنگ است.
 
۳
حقیقت آنکه دو چیز است شعر:
صنعت و ذوق
اگر نه، صنعت تنها ست، ذوق تنها نیست
 
مصراع دوم این «شعر» شیرازی ها
بی معنی است.
 
معلوم نیست که من ـ زور شیرازی ها از این یاوه چیست.
 
۴
گمان برند گروهی که غاقل از سخن اند
که لفظ و وزن قبائی به قد معنا نیست
مرا عقیده برآن است کاین خطا زآنجا ست
 
 
حمیدی شیرازی در این سه مصراع «شعر» ایراد می گیرد به اینکه بعضی ها
وزن را فرمی برای معنا نمی دانند و این تصور بعضی ها 
در قاموس شیرازی ها غلط است.
 
من ـ زور شیرازی ها
از
وزن
به احتمال قوی
نه فقط وزن، بلکه کلیه عناصر فرمال و ساختاری شعر است.
 
و گرنه
شعر نیما عاری از وزن نیست.
 
فرق شعر نیما با شعر احمد شاملو هم در همین زمینه است:
شعر احمد شاملو
بر خلاف شعر نیما
حاوی وزن درونی است و نه، برونی.
 
۵
گمان برند گروهی که غاقل از سخن اند
که لفظ و وزن قبائی به قد معنا نیست
مرا عقیده برآن است کاین خطا زآنجا ست
 
 
حمیدی شیرازی
تنگ بودن فرم سنتی شعر بر اندام محتوای مدرن را رد می کند.
 
غافل از اینکه میان فرم و محتوا فقط وحدت وجود ندارد.
 
رابطه فرم و محتوا
دیالک تیکی است:
فرم و محتوا 
مثلا پیراهن کودک و پیکر کودک
در وحدت و تضاد قرار دارند.
 
اگر کودک رشد کند، طولی نمی کشد که دکمه های پیراهن یکی پس از دیگر کنده می شوند و می افتند.
یعنی پیراهن بر اندام کودک تنگ می شود.
 
در مورد شعر هم به همین سان است:
محتوا و معنای مورد نظر نیما
در قالب شعر سنتی نمی گنجد.
 
در نتیجه،
انفجار فرم سنتی و هر فرم دیگر
الزامی می شود.
 
در غیر اینصورت
جلوی رشد محتوا سد می شود.
 
مثلا کفش و پیراهن و کت و شلوار
پس از مدتی بر پا و اندام کودک تنگ می شوند
و
اگر کسی به زور به کودک بپوشاند، می تواند به کلافگی و بیماری کودک منجر شود.
 
۶
مسلم است  که پیش سخن فرو ماند
کسی که او را طبعی بلند و غرا نیست

مرا به جستجوی سبک تازه رغبت ها ست
ولی به گفتن شعر شکسته سودا نیست

به جور (؟) کهنه توانند فکر تازه کشید
اگر زبان سخنگوی، ناتوانا نیست

در این قصیده بببن (توجه کن)، قصه های نو بشنو
زهرچه خواسته ام یک نگفته بر  جا نیست

ولی ادای سخن مشکل است و جانفرسا
چو کلک من همه را نیز کلک گویا نیست 
 
 
معنی تحت اللفظی:
کسی که طبع بلند شاعری نداشته باشد، نمی تواند شعر بسراید.
من مخالفتی با سبک نو ندارم.
من فقط نمی خواهم شعر شکسته بسرایم.
اگر شاعر قوی باشد، می تواند به لفظ کهنه، فکر تازه بکشد
(جای فرم و محتوا را شیرازی ها عوض کرده اند)
حالا به این قصیده من دقت کن که عاری از عیب و نقص است.
البته سرودن چنین قصیده ای کار هر کس نیست.
من در این میان استثناء هستم.
 
این جفنگیات پایانی «شعر» حمیدی شیرازی 
چیزهایی پیش پا افتاده اند.
 
یکی از معایب جدی شعر سنتی
همین هندوانه چپاندن زیر بغل خود در بیت آخر شعر است.
 
پایان
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر