۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۱, سه‌شنبه

نشانه های بارز شاملوئیسم و شاملوچیسم (۹)


دکترمهدی حمیدی شیرازی
 ( ۱۲۹۳ ـ ۱۳۶۵)
 نماینده شیراز در مجلس شورای ملی
ادیب
شاعر
 استاد دانشگاه تهران در زمینه زبان و ابدیات فارسی
 مترجم
 منتقد

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
۱
ترانه خواند و گزم داد و سخت شیرین بود
از آنکه با غزلش زهر،  کم ز حلوا نیست
دو قطعه خواند، فرحناک شام و روشن روز
دو قطعه شعر که روی زمینش همتا نیست

من از شنیدن آن تا خبر شدم، دیدم
که پیش چشمم جز تیرگی هویدا نیست

میان وحشت و غم، پیش دیده می رقصد
کف اطاق که از سقف آن مجزا نیست

به چشم دید کسی کاو شنید قطعه او
دقیقه ای که شب قبر آشکارا نیست
 
 
حمیدی شیرازی
که به دیدار نیما رفته، برداشت شخصی خود از شعر نیما را
 در این چند بیت «شعر» خود تبیین می دارد.
 
از همین برداشت او
فرمالیسم معرفتی حمیدی شیرازی آشکار می گردد.
 
او حتی کمترین اعتنایی به محتوای شعر نیما مبذول نمی دارد.
 
مهم و تعیین کننده برای او،
فرم و ساختار شعر نیما ست.
 
۲
بخواند شعر و به من گفت:
« زین دو قطعه شعر
کدام زیبا هست و کدام زیبا نیست؟»

به خنده گفتم:
  «ای اوستاد، 
هر دو یکی است
شنیده ای که جدا اصل سگ ز روبا (روباه) نیست

گر این عجایب محض است، آن غرائب صرف
یکی کم از دگری، ناپسند و رسوا نیست

ز من مپرس که خود هر چه هست اینقدر است
که پیش دیده من صورت تو پیدا نیست

اگر نخورده، سری ناگهان به خاره سخت
ز حال من خبرش همچو سنگ خارا نیست

بزرگ دریا مردا، سرم دوار گرفت
گناه بخت من است این،  گناه دریا نیست
»

 
ابراز نظر حمیدی شیرازی راجع به اشعار نیما
صریح و بی تظاهر و بی ریا و صادقانه است.
 
این ابراز نظر اما
محدود به فرم و ساختار شعر نیما ست. 
 
حمیدی شیرازی
حتی اشاره ای به محتوای اشعار مربوطه نمی کند.
 
فرمالیسم معرفتی
وسیله خوبی برای عوامفریبی است.
 
امروزه
اوپوزیسیون ضد رژیم حاکم
چه بسا
عکس های کریهی از آخوندها و سپاهیان و غیره
منتشر می کنند
و
با
عکس های زیبا از سران خود
مورد مقایسه قرار می دهند
تا
اثبات کنند که خودشان بهتر از آخوندها هستند.
 
این چیزی جز فرمالیسم معرفتی نیست.
 
طبقه حاکمه امپریالیستی نیز از همین ترفند معرفتی سهل الهضم و عوام فهم بهره لحظه به لحظه می گیرد.
 
اگر کسی اجامر طبقه حاکمه را از نزدیک ببیند، 
متوجه می شود 
که 
تفاوت اصل با عکس از زمین تا آسمان است.
 
برای نیما
بر خلاف تصور این و آن،
فرم شعر تعیین کننده نیست.
اگرچه هیچ واره هم نیست.
دلیل انفجار فرم و ساختار سنتی شعر توسط نیما
محتوای تنومند مورد نظر نیما ست.
این محتوای تنومند شعر نیما ست
که
در فرم سنتی نمی گنجد و داربست کهنه را منفجر می کند.
درست به همان سان که کت و شلوار و پیراهن کودک
 در اثر رشد جسمی اش
جر می خورند و پاره می شوند. 
 
۳
چو این شنید به گفتار خود گواه آورد
ز قول اجنبیانی که شان (که آنها را) سر و پا نیست
 
معنی تحت اللفظی:
نیما برای اثبات بطلان نظر من، از اجانب (بیگانگان) دلیل آورد.
از اجانب بی سر و پا
 
حمیدی شیرازی
یا به شووینیسم شیرازی پای بند است
و
یا
بیگانگان را به دو دسته زیر تقسیم بندی می کند:  
 
الف
بیگانگان با سر و پا
مثلا اجامر کشورهای سرمایه داری و یا حتی فئودالی و برده داری
مثلا سکنه عربستان سعودی و  اردن هاشمی و ترکیه آتاتورک و غیره
 
ب
بیگانگان بی سر و پا
مثلا علمای کشورهای سوسیالیستی و یا علما و ادبای سوسیالیست و کمونیست.
 
۴
از این قبیل که 
نیما ست پیشتاز ادب
که سبک نیما الا که سبک نیما نیست

که او به ملک سخن صاحب بنای نو است
که بحر و قافیه در شعر او هویدا نیست

که در دل سخن او معانی تازه است
که کس 
ـ به تندی او ـ
راه شعر، پیما نیست
 
معنی تحت اللفظی:
ارزیابی اجانب بی سر و پا از شعر نیما به شرح زیر است:
 
الف
نیما پیشاهنگی در سبک نوین شعر است
که
 خاص خود او ست.
 
ب
شعر نیما 
به معنی شروع تحول فرمال و ساختاری ـ سنتی در شعر فارسی است.
 
پ
شعر نیما حاوی معانی نوین است.
 
ت
خود نیما در طریق شعر تندروتر از هر کس دیگر است. 
 
اجانب بی سر و پا 
بر خلاف حمیدی شیرازی
دیالک تیکی اندیش بوده اند:
 یعنی 
در آن واحد 
هم 
فرم و ساختار مدرن شعر نیما را دیده اند و ستوده اند
و
هم
محتوای غنی و معنوی شعر نیما را.
 
ما 
در اینجا
شاهد چالش دو طرز تفکر متضاد هستیم:
 
الف
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی، فرمالیستی ـ معرفتی) حمیدی شیرازی
 
ب
طرز تفکر دیالک تیکی اجانب بی سر و پا

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر