۱۳۹۷ فروردین ۱۶, پنجشنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۱۴)



(نقد ایده ئولوژی بورژوایی)
پروفسور دکتر  رولف ماکس
برگردان
شین میم شین

۱۳۵
·      ایدئال اجتماعی مائوئیستی را نمی توان فقط در صرفنظر از تحقق وحدت فرد و همبود خلاصه کرد.
·      بلکه فراتر از آن، همان طور که مبارزه ایده ئولوژیکی در جمهوری خلق چین نشان می دهد، ایدئال اجتماعی مائوئیستی با نبردی خشن بر ضد وحدت فرد و همبود در پیوند بوده است. 

۱۳۶
·      در این نبرد خشن بر ضد وحدت فرد و همبود، هم فقر عینی موجود و هم تجلیل فقر عینی توسط تبلیغات مائوئیستی به مثابه همبود ظاهری و نمودین، نقش مهمی بازی می کنند.
·      (گروندمن، «مائوئیسم ـ به مثابه روی برگردانی از مفاهیم طبقه و شعور طبقاتی»، ۱۹۷۴،  ص ۱۷ (منتشر نشده))

۱۳۷
·      از جوهر ایده ئولوژیکی اصلی سیاست اجتماعی مائوئیستی معلوم می شود که مائوئیسم، رابطه انگلی ـ پراگماتیکی نسبت به اقشار و طبقات مختلف جامعه دارد.  

۱۳۸
·      این رابطه در مطابقت با این حقیقت امر است که مائوئیسم در پی تشکیل قدرت سیاسی ئی است که فاقد پیوند طبقاتی مستحکمی باشد. 

۱۳۹
·      با این مسئله، نوسان میان اقشار و طبقات مختلف و نحوه و نوع اعمال بناپارتیستی قدرت در رابطه است. 

۱۴۰
·      نوسان مائوئیسم میان اقشار و طبقات اجتماعی مختلف و رابطه پراگماتیکی مائوئیسم با اقشار و طبقات اجتماعی مختلف منجر بدان می شود که این جریان مجبور به سوء استفاده از تضادهای اجتماعی موجود گردد و یا به ایجاد تصنعی تضادهای جدید مبادرت ورزد.  

۱۴۱
·      بازی با  تضادهای جامعه و به جان همدیگر انداختن  اقشار و طبقات اجتماعی، جزو عناصر اصلی جامعه ـ پراتیک (جامعه ـ عمل) مائوئیستی است. 

۱۴۲
·      این بازی و به جان همدیگر انداختن را حتی می توان شرط وجودی حاکمیت  مائوئیستی محسوب داشت.

۱۴۳
·      در حال حاضر (سال ۱۹۷۵) این به جان همدیگر انداختن این و آن، خود را قبل از همه، در موارد زیر نشان می دهد:

الف
·      تحریک کارگران و انداختن آنها به جان فونکسیونرها (مأمورین دولتی و حزبی و غیره)
·      ضمن دادن شعار عوامفریبانه ی موسوم به «کنترل توده ای»

ب
·      تحریک کارگران جوان و انداختن آنها به جان کارگران مسن  

پ
·      تحریک فونکسیونرهای جوان و انداختن آنها به جان فونکسیونرهای مسن

ت
·       تحریک جوانان منتقل شده به دهات و انداختن آنها به جان دهقانان

۱۴۴
·      ارتش به مثابه ابزار اعمال قدرت به درد تحت کنترل قرار دادن این تضادها می خورد.

۱۴۵

·      دلیل برجسته سازی خاص ارتش و ارتقای مقام و جایگاه ارتش به لحاظ قدرت این است که   ارتش وزنه موازی (پارسنگ) لازم برای بازی مائوئیستی با تضادهای اجتماعی است. 

۱۴۶
·      ما اینجا شاهد آنیم که نحوه و نوع اعمال بناپارتیستی قدرت و رابطه پراگماتیکی نسبت به اقشار و طبقات دیگر جامعه، تأثیرات بیواسطه بر نقش ارتش در دکترین مائوئیستی جامعه و در پراتیک مائوئیستی جامعه دارد. 

۱۴۷
·      هدف و آماج این دکترین و پراتیک مائوئیستی جامعه این است که «همه طبقات اجتماعی به یکسان بی قدرت و به یکسان خاموش، در مقابل چماق به زانو درآیند.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۸، ۱۹۶۰، ص ۱۹۶)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر