۱۳۹۶ دی ۲۶, سه‌شنبه

آدم ها و آیینه ها (۶)

 
دکتر مجید سمیعی در آیینه این و آن 
مجید سمیعی
 (۱۳۱۶ )
 
ویرایش و تحلیل
  از
میم حجری
 
۱
سمیعی پزشک بخش خاص 
یعنی "انسان" الیته و اشراف و مفتخوران جامعه است 
نه 
پزشک من و تو
 
 "مزد" خوبی هم بابتش نوش جان می کند.
 
معنی تحت اللفظی:
دکتر مجید سمیعی
پزشک اقلیت انگل است.
به دلیل این وابستگی
«مزد» خوبی هم دریافت می کند.
 
حریف محترم
واژه مزد 
(حقوق ماهانه) 
را
در گیومه گذاشته است.

 بدین طریق و ترفند
پزشکی 
با   
تخصص متعالی در جامعه بشری
به
هیئت مزدوری
در می آید.

حقوق ماهانه و یا درآمد پزشکی با تخصص عالی در سطح جهانی
نه
به دلیل
زجر سالیان و زحمات کمرشکن دیرمان او
بلکه
به دلیل وابستگی و سرسپردگی اش به اقلیت انگل تعیین می شود.
 
این
همان دکتر سمیعی است
که
کلمات قصارش
در
همین فیس ـ سراب
مثل نقل و نبات
ذکر می شد.
 
چی شده است؟
 
۲
سمیعی پزشک بخش خاص 
یعنی "انسان" الیته و اشراف و مفتخوران جامعه است 
نه 
پزشک من و تو
 
 "مزد" خوبی هم بابتش نوش جان می کند.
 
دلیل سقوط بی برگشت دکتر سمیعی،
ترمین گرفتن جلادی از جلادان جماران از او ست.
 
این
اما
به چه معنی است؟
 
این بدان معنی است
که
اگر دکتر سمیعی به جلاد جماران ترمین نداده بود و معاینه اش نکرده بود،
عزت و احترام و حرمت سابق
را
کماکان داشت.
 
در آن صورت 
زن زیبا دیگر نمی آمد لب آب و نمی نوشت:
«دکتر سمیعی خاین به مردم،
منتظر مرگ عنقریبت باش»
 
اینکه هنوز چیزی نیست،
اجامر عیرانی 
به
قول حریفی اصفهانی
می توانند حتی ترمین بگیرند و تمامی مایعات دهن خود را گلوله کنند 
و
به صوت تفی بر صورت پزشکی بینوا بیندازند 
و
رئیس شان  
در
هیئت جنده ای
با
کثیف ترین اجامر امپریالیستی عکس بگیرد و عرعر کند.
 
این ارزیابی از همنوع
اما
به لحاظ معرفتی ـ نظری
(تئوری شناخت)
به
چه معنی است؟
 
 ۳
این به معنی سینه زدن در زیر علم سوبژکتیویسم معرفتی است.

این
به معنی وارونه کردن دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت (شناسنده و موضوع شناخت)
در
عرصه شناخت
است:

در عرصه شناخت
نقش تعیین کننده 
در 
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
از آن اوبژکت (موضوع شناخت) است.
 
چیستایی و کیستایی دکتر سمیعی،
خدمت و خیانت او
در
خود دکتر سمیعی
است
و
نه
در
کله این و آن.
 
به زبان فلسفی
محتوای شناخت
در 
موضوع شناخت
 (دکتر سمیعی)
 است
و
نه
در
سوبژکت شناخت
(هر ننه قمر) 


محتوای سیب
در
خود سیب است
و
نه
در
سیب چین و سیب فروش و سیب خر و سیب خور.

کسی
که
تعریف سیب 
را
بسته به منافع خود تعویض می کند،
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را
وارونه می سازد.
 
یعنی
به
منجلاب سوبژکتیویسم معرفتی سقوط می کند.
 
این جماعت
اصلا
اعتنایی به تفکر و اسالیب و موازین تفکر ندارند.
 
اصلا
طالب شناخت کسی و یا چیزی نیستند
چه رسد
به کشف حقیقت.
 
به
همین دلیل
در کامنتی زیر همین تحلیل می نویسند: 
«ای بابا
 ول کن هم نیستی.»
 
کسانی
که
خود را خادم بی غل و غش می دانند،
از 
روشنگری
نفرت دارند.
 
۴
 برو 
سعی کن
به عنوان یک آدم عادی حتی در حال مرگ 
وقت بگیری.
بعد متوجه میشی 
دنیا دست کیه
 و 
چرا این قسم و سوگند های پزشکی 
کشکه
 و 
منافع آقای دکتر 
حد و اندازه هومانیسم آن 
را 
تعیین می کند.
 
این جمله حریف محترم
مبنی بر اینکه تعیین کننده هومانیسم پزشکی،
منافع پزشکان 
است،
به
چه معنی است؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر