۱۳۹۶ دی ۲۴, یکشنبه

آدم ها و آیینه ها (۲)

 
دکتر مجید سمیعی در آیینه این و آن 
مجید سمیعی
 (۱۳۱۶ )
 
۱
حریف

«پزشکی» انتزاع است 
ولی ما در جهان طبقاتی 
«پزشک» انتزاعی نداریم.
 
مفهوم انسان هم انتزاع است.
 
ولی انسان واقعی طبقاتی است
زن و مرد است و غیره.
آره.
هر مفهومی 
انتزاعی و یا مجرد است.
 
مفهوم انسان 
هم 
به همین سان.
 
مفهوم انسان
نتیجه تجرید انسان های مشخص است.
 
به قول درست شما
نتیجه تجرید زنان و مردان و پیران و کودکان است.
 
به 
زبان فلسفی
ما
همیشه و همه جا
با
دیالک تیک مشخص و مجرد
سر و کار داریم.
 
با
توجه به این دیالک تیک است
که
مارکس
مصادر زیر را برای تفکر و تبیین دقیق
توسعه داده است:
 
الف
کنکرتیزاسیون
(تشخص یابی، تشخص بخشیدن، مشخص گشتن، مشخص کردن)
(گذار از مجرد به مشخص)
 
ب
ابستراکسیون
(تجرید، انتزاع)
(گذار از مشخص به مجرد) 

۲
مفهوم انسان هم انتزاع است.
 
ولی
 انسان واقعی
 طبقاتی 
است
زن و مرد است و غیره.
 
این فرمولبندی حریف
دقیق نیست:
 
ویرایش:
مفهوم انسان
چیزی انتزاعی (مجرد) است.
 
ضد دیالک تیکی مجرد، 
اما
نه،
واقعی 
(رئال)
بلکه
مشخص 
است.
 
دیالک تیک مشخص و مجرد.
 
۳
مفهوم انسان هم انتزاع است.
 
ولی انسان واقعی طبقاتی است
زن و مرد است و غیره.
 
ضد واقعی  (رئال)
چیست؟
 

مفهوم واقعی (رئال)
اضداد دیالک تیکی متعدد دارد.
 
روی این دیالک تیک ها باید کار فکری عرقریز انجام یابد
تا
تفکر مفهومی 
قوام یابد.
 
این
هماندیشی
بسان بقیه هماندیشی ها
می تواند
گام کوچکی در این زمینه باشد:
 
الف
دیالک تیک رئال و ایدئال
دیالک تیک واقعی و ایده ای (فکری، آرمانی، آرزویی)
 
۱
 دیالک تیک رئال و ایدئال
از
سویی
حاکی از آن است
که  
هر مفهومی
انعکاس (عکس اندازی، عکس برداری) چیزی واقعی است.
 
مثلا
مفهوم درخت
انعکاس درختان مشخص موجود در خارج از ذهن ما ست.

اگر سرو و صنوبر و سپیدار و غیره
وجود نمی داشتند،
مفهوم درخت 
هم
تشکیل نمی شد.

جنبه صحیح در سخن حریف همین جا ست:
 
انسان واقعی
 
ب
دیالک تیک رئال و ایدئال
از
سوی دیگر
حاکی از آن است
که
هر
 ایده و اندیشه ای،
در ذهن آدمیان درجا نمی زند،
بلکه 
می تواند و حتی می کوشد
که
از
عالم ارواح
برون آید 
و
چیزی شود.
 
مثلا مدل فکری کلبه
(اندیشه کلبه)
از
ذهن عمله و بنا
بیرون می آید 
و
به
صورت کلبه واقعی 
در می آید.

مصادری
در رابطه با این مسئله توسط مارکس ساخته شده اند و به میراث نهاده شده اند
که
ارزش فلسفی و تبیینی چشمگیر دارند:
از آن جمله اند:

۱
مصدر واقعیت یافتن 
(گذار از ایدئال به رئال، گذار از فکری به واقعی)

۲
شیئیت یافتن
 (گذار از فکری به شیئی، چیز واره گشتن اندیشه و ایده)
 
۳
مادیت یافتن
(گذار از فکری به مادی) 

۴
اوبژکتیویزاسیون
(عینیت کسب کردن)
(گذار از ذهنی به عینی، گذار از سوبژکتیو به اوبژکتیو)
 
۵
سوبژکتیویزاسیون
(کسب سوبژکتیویته)
(گذار از عینی به ذهنی، گذار از اوبژکتیو به سوبژکتیو)
 
۴
ولی
 انسان واقعی
 طبقاتی
 است
زن و مرد است و غیره.
 
در 
کامنت 
 فرصت تدقیق نظر 
نیست.
 
ویرایش:
انسان واقعی 
در
جامعه طبقاتی
تعلقات طبقاتی دارد.
 
چه زن باشد و چه مرد
چه کودک باشد و چه پیر
 
ادامه دارد.

۱ نظر: