۱۳۹۶ دی ۱۶, شنبه

سیری در فرمایشات ناصر زر افشان (۴)

 
ناصر زرافشان
  (زادهٔ ۱۳۲۵) 
نویسنده، 
مترجم،
 حقوقدان، 
وکیل دادگستری، 
فعال حقوق بشر

ملاحظه ای بر «خشونت» در مبارزه
  «مگس و جولان در عرصه سیمرغ»
ناصر زرافشان
تحلیلی
از
میمحا نجار
 
پیشکش
به
 رعنا
 
۱
خشونت 
مربوط به رابطه دو شهروند معمولی 
و 
در سطح یکدیگر است 
و 
البته از دیدگاه اخلاقی و فرهنگی 
در روابط انسانی 
ناپسندیده و محکوم است.
 
معلوم نیست
که
ناصر زرافشان
این 
زر ناصره
  را 
از 
کدام فرهنگ لغات پیدا کرده و به خورد خلایق خر می دهد.
 
ما
سری
 به 
ویکی پیدیا
می زنیم:
 
 
کشتار سن بارتلمی
 (کشتار فرقه ای از مسیحیات به دست فرقه دیگر)
 
خُشونَت 
استفاده از زور فیزیکی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواست‌ شان، است.
 در تمامی جهان خشونت به عنوان ابزاری برای کنترل استفاده می‌ شود
در واقع
 نوعی تلاش برای سرکوب و متوقف کردن اغتشاشگران در مقابل نگرانی‌های مربوط به اجرای قانون و فرهنگ در یک ناحیه خاص است. 
کلمه خشونت طیف گسترده‌ ای را پوشش می‌ دهد. 
خشونت می‌ تواند از درگیری فیزیکی بین دو انسان تا جنگ و نسل‌ کشی که کشته شدن میلیون‌ها نفر از نتایج آن است، گسترده شود.
 
شاید ناصر زرافشان بگوید 
که
این تعریف از مفهوم خشونت از آن نئولیبرال ها و نئوکان ها ست.
 
ما 
به سراغ ماهاتما گاندی معروف می رویم
که
نه
لیبرال کهنه و نو بوده
و
نه
کان و خان کهنه و نو
 
ماهاتما گاندی
استخوان می خورده تا حیوان حتی نیازارد.
 
 
خط مشی مبتنی بر مسالمت (عاری از خشونت) من
فرار از خطر 
را 
و 
عدم حمایت از عزیزی
 را   
مجاز نمی دارد.
 
حالا نظری بر «تعریف» ناصر زرافشان از مفهوم خشونت می اندازیم:
 
 
خشونت 
مربوط به رابطه دو شهروند معمولی 
و 
در سطح یکدیگر است 
 
تعریف و برداشت ماهاتما از مفهوم خشونت
که
نمی تواند 
مبتنی بر اختلافات دو نفر همتوان و همسح باشد.
 
پیش شرط اعمال زور و ستم بر کسی و یا طبقه اجتماعی معینی
در انحصار و یا حداقل در اختیار خود داشتن وسایل اعمال ستم و سرکوب است.
 
اگر دو شهروند معمولی و همتوان و همسطح
با همدیگر در افتند،
در بهترین حالت همدیگر را لت و پار می کنند.

نتیجه چالش مبتنی بر خشونت آندو
به سبب تناسب و تعادل قوا
مات 
می شود.

یعنی 
از میدان چالش
برنده و بازنده ای 
بیرون نمی آید
تا
ماهاتما
به طرفداری از مظلوم فتوا دهد.

خشونت
فرقی 
با
قهر و زور 
ندارد.
 
تعریف من درآوردی ناصر زرافشان از مفهوم قهر
شنیدنی تر است:

۲
حال آنکه
 قهر 
مقوله ای تاریخی است 
و 
مربوط به رابطه حاکمیت و مردم با یکدیگر است. 

ناصر زرافشان
ظاهرا 
عاجز از تمیز مفهوم از مقوله است.
 
او
احتمالا
مفاهیم مفهوم و مقوله 
را
به 
طرز مکانیکی 
بر زبان می راند.
 
مقوله
به
عام ترین مفهوم 
در
 هر زمینه
 اطلاق می شود.
 
مثلا
مفاهیم ماده و روح
عام ترین مفاهیم فلسفی اند.
 
یعنی
مقولات فلسفی 
اند.
 
عام تر از ایندو
مفهویم یافت نمی شود.
 
قهر و زور و خشونت و غیره
در
همه عرصه های حیات اجتماعی 
و
در
همه
فرم های انعکاس واقعیت عینی
مورد استفاده قرار می گیرند.
 
به همین دلیل
ادعای اینکه قهر مقوله ای تاریخی است،
 ادعای سست بی معنایی است.

قهر
هم 
مفهومی فلسفی 
است
و
هم
مفهومی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)
و
هم
مفهومی بی هیویوریستی (رفتاری، رفتارگرایی)
و
هم مفهومی پسیکولوژیکی (روانشناسی)
و
هم
مفهومی 
تئولوژیکی 
(فقهی)
است.

مهم ترین صفات طبقه حاکمه ـ خدا (الله)
در
قرآن کریم و غیره
قهار
جبار
رحمان
(بی رحم نسبت به دگراندیشان در عقبا)
است.
 
 
طبقه حاکمه ـ خدا
به
ابراهیم 
فرمان بریدن سر فرزندش را صادر می کند.
 
بعد
کوتاه می آید
و
فرمان بریدن سر بره بینوایی
را
صادر می کند.
 
تهدید بندگان (توده مولد و زحمتکش)
با
 جهنم 
عذاب الیم
چشمه های زهر
اشجار زقوم
شکنجه گران بی رحم
آویزان کردن توده از پاها در چاه های عفن
و
سوزان مکرر اندام آنان
و
غیره
مگر چیزی جز اعمال قهر و زور و خشونت است؟
 
۳
حال آنکه
 قهر 
مقوله ای تاریخی است 
و 
مربوط به رابطه حاکمیت و مردم با یکدیگر است.
 
سؤالی
که
ذهن ما 
را
به خود مشغول داشته،
 این است
که
معیار عینی برای تعیین مفاهیم تاریخی چیست؟
 
چرا و به چه دلیل
مفهوم قهر
باید مفهومی تاریخی قلمداد شود؟
 
اصلا
من ـ زور ناصر زرافشان
از
مفهوم «تاریخی» چیست؟
 
تاریخی
دال
بر
 سیر هر چیز و پدیده و  سیستم در طول تاریخ است.
 
همه مفاهیم فلسفی و علمی و غیره
سیر تاریخی دارند.
 
مراجعه کنید
به
 تعریف مفاهیم متنوع فلسفی
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
 
در 
تئوری شناخت
شاید بتوان
از
دیالک تیک منطقی و تاریخی
دم زد:
 
الف
بررسی تاریخی هر پدیده
یعنی بررسی عینی آن از بدو پیدایش تا عصر حاضر

ب
بررسی منطقی هر پدیده
یعنی بررسی انعکاس آن در آیینه ضمیر آدمی.
بررسی نظری و یا تئوریکی آن. 

باید
در این زمینه کار شود.
 
۴
حال آنکه
 قهر 
مقوله ای تاریخی است 
و 
مربوط به رابطه حاکمیت و مردم با یکدیگر است.
 
ناصر زرافشان
مفهوم قهر
را
مثله و مخدوش و مبتذل می سازد
و
در نحوه مبتنی بر خشونت طبقه حاکمه (و نه حاکمیت)
خلاصه می کند 
و
ضمنا
احتمالا
تحریف می کند.
 
خواهیم دید.
 
ادامه دارد.
 

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    سوزاندن و نه سوزان
    عام تر از ایندو
    مفهومی یافت نمی شود.

    پاسخحذف