۱۳۹۶ بهمن ۱, یکشنبه

کارتزیانیسم (۱)

  
 پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه
برگردان
شین میم شین
  
۱
·      کارتزیانیسم به تعالیم رنه دکارت (۱۵۹۶ ـ ۱۶۵۰)  و تداوم آن در قرن هفدهم و هجدهم میلادی اطلاق می شود.

۲
·      جهان ـ تصویر دکارت مبتنی است بر باور بر تعقل واقعیت.

۳
·      این باور در نظریه مالبرانش، اسپینوزا و لایب نیتس تبلور می یابد که گویا مشیت الهی تابع یک عقل ابدی و مستقل است و از آزادی ایراسیونالیستی (ضد راسیونالیستی) برخوردار نیست.

۴
·      کلارک ـ تجربه گرا و یا امپیریست نیوتونی ـ  در بحث با لایب نیتس از نقطه نظر مخالف با آن دفاع می کند.

۵
·      کارتزیانیسم از این لحاظ پایبند روایت آنتیکی و بخشا مسیحی است که به تعلیمات روح معروف است.

۶
·      اما دکارت نظر خود را، قبل از همه، از جهان نگری ریاضی که در رنسانس تشکیل یافته است، اخذ می کند.

۷
·      این امر خود را در آغاز از لحاظ استه تیکی (زیبائی شناسی) نمودارساخته است:

الف
·      بمثابه هارمونی (هماهنگی) عرصه های حسی و روحی، بمثابه هنر نمودار ساخته است:

ب
·      «در چیزها تنها یک نیروی زنده وجود دارد و آن عشق، همدردی و هارمونی است.

پ
·      چیزهای حسی برای شناخت چیزهای ماورای حسی بسیار مناسب اند:

۱
·      هوا شاخص جان است.

۲
·      حرکت مداوم، شاخص حیات است.

۳
·      نور، شاخص شناخت است.

۴
·      گرما، شاخص عشق است.

۵
·      کردوکار مرئی، شاخص خلقت است.

ت
·      کلیه اشکال جسمانی در تأثیر متقابل هماهنگ با یکدیگر قرار دارند.

ث
·      بیشتر ازخشک، سرد وجود دارد و بیشتر از گرم، تر.

ج
·      اگر جز این می بود، عناصر فعال چیره می شدند و جهان نمی توانست برای مدتی طولانی پایدار بماند.»

۸
·      برطبق این طبع فلسفی ـ طبیعی، اشعار دکارت در آغاز به لحاظ فکری، غنی تر از فلسفه او بنظر می رسیدند.

۹
·      «دلیل این امر عبارت از این است که شاعر ببرکت شور و هیجان و قوه تخیل به نوشتن برانگیخته می شود.

۱۰
·      جوانه های علوم در درون ما به همان سان وجود دارند که جرقه ها در سنگ چخماق.

۱۱
·      فلاسفه، جوانه های علوم را به کمک تفکر عقلی به رشد وامی دارند و شعرا، برعکس، به کمک تخیل خویش آنها را به نورافشانی برمی انگیزند و از این رو ست که آنها با درخشش روشنتری می تابند.»

ادامه دارد.

۱ نظر: