۱۳۹۶ آذر ۲, پنجشنبه

از شاملوئیسم تا شاملوچیسم (۶)


فرج سرکوهی
 (متولد آبان ۱۳۲۶ )  
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
 
 
در 
سوگ علی اشرف درویشیان
   (۱۳۲۰ـ ۱۳۹۶)  


می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
 
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
اما 
از او شکست خورد.
 
 در این جنگ
 این
 او بود 
که 
با
 آثار خود و با زندگانی خود 
پیروز شد با همه افت و خیزها.
 
۱
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
 
فرج سرکوهی
در این جمله
از
نبرد تن به تن سرطان با جسم
سخن دارد.
 
مرگ علی اشرف
در آیینه ضمیر فرج سرکوهی
به صورت پیروزی سرطان بر جسم
منعکس می شود.
 
اندام آدمی
بسان هر عمارتی
که
از 
آجرهای اولیه تشکیل می شود،
متشکل از سلول های زنده است.
 
سرطان هم سلولی از سلول های اندام است.
 
سلول سرطانی
سلولی است که ساختارش مانی پولیزه شده است.
 
بنیاد حیات
را
سلول ها 
تشکیل می دهند.
 
سلول ها 
موجودات زنده اند
 و 
بسان هر موجود زنده
جذب و دفع دارند.
 
مانی پولیزاسیون سلولی
(تشکیل سلول سرطانی)
 اگر
ژنه تیکی 
(ارثی)
نباشد،
تحت تأثیر تشعشعات رادیو اکتیو صورت می گیرد.
 
پس از صدور آزادی و دموکراسی و حقوق بشر
به
 بغداد
بر
تعداد مبتلایان به سرطان
و
به بیماری های به مراتب، بدتر از سرطان
بشدت افزایش یافته است.

زنان عراقی
چه بسا
«نوزادان بی سر»
(فروغ)
 و
 یا 
چند سر
  می زایند.

تشعشعات رادیو اکتیو
ساختار سلول های زنده در اندام آدمی 
را
تغییر می دهند.
 
علی اشرف ۷۶ سال عمر کرده است.
اگر سرطان هم نمی گرفت،
دیر یا زود
دار باقی را وداع می گفت.
 
مرگ 
تنها چیزی است
که
استثناء سرش نمی شود.
 
به قول دهاقین
مرگ
شتری است
که
بر در خانه هر کس و ناکس می خوابد.
 
۲
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
اما 
از او شکست خورد.
 
فرج سرکوهی
سانسور و استبداد   
را
به
سرطان
و
بی عدالتی
را
به
خوره
تشبیه می کند.
 
می توان گفت
که
در
قاموس فرج سرکوهی
سانسور و استبداد 
اندام جامعه
را
سرطان آسا
 نابود می سازند
و
بی عدالتی
بسان خوره
آن
را
«از دورن می جود.»
 (بوف کور)
 
ایراد نظری این سخن فرج سرکوهی چیست؟
 
۳
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
اما 
از او شکست خورد.
 
یکی دیگر
 از  
گشتاور های (ممان های) شاملوئیستی و شاملوچیستی
بیگانگی 
با
مفاهیم
 بالاعم 
و
مفاهیم فلسفی
بالاخص
است.
 
جای خالی شعور مفهومی
در
شاملوئیسم و شاملوچیسم
با
هارت و پورت 
پر می شود:
 
۴
 سرطان سانسور و استبداد شاهی

این
مفهوم فرج سرکوهی
هارت و پورتی شاملوچیستی
 است.
 
اگر کسی منظور او را از این مفهوم من درآوردی بپرسد،
چیزی جز هارت و پورت تحویل نخواهد گرفت.
 
 از 
مفاهیم شاملوچیستی سانسور شاهی و استبداد شاهی
نمی توان تعریف روشنی عرضه داشت.
 
این مفاهیم شاملوچیستی
فاقد محتوای طبقاتی اند.
 
سانسور و استبداد  شاهی
بسته به پایگاه طبقاتی شاه
محتوای انقلابی و یا ارتجاعی
از 
سویی
و
 
محتوای فرماسیونی
از سوی دیگر
 کسب می کند.
 
شاملوئیسم و شاملوچیسم
خودش به مراتب، بدتر  از سرطان و خوره است.
 
شاملوئیسم و شاملوچیسم
جامعه
را
به
طویله
و
اعضای جامعه
به
گله ای از گاوان و خران گاوتر از گاو و خرتر از خر
تبدیل می کند.
 
۵
 سرطان سانسور و استبداد شاهی
 
ماهیت طبقاتی سانسور و استبداد محمد رضا شاهی
  قبل از پیروزی انقلاب سفید 
   فئودالی 
(ارتجاعی)
است.
 
ماهیت طبقاتی سانسور و استبداد محمد رضا شاهی
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
انقلابی 
است.
 
دیکتاتوری محمد رضا شاه
پس از پیروزی انقلاب بور‌ژوایی سفید
دیکتاتوری انقلابی 
است.
 
حتی
سازمان امنیت شاهی
(ساواک)
با
 سازمان امنیت سابق
تفاوت طبقاتی و ماهوی
داشته است.

ساواک 
سازمان انقلاب بورژوایی سفید بوده است.

انقلاب سفید
بدون تربیت و تشکیل ساواک
نمی توانست صورت گیرد.
 
ساواک
ماهیتا
سازمانی انقلابی 
بوده است.
 
هر انقلاب اجتماعی
سازمان اطلاعات و سرکوب انقلابی خود
را
لازم دارد.
 
طبقه حاکمه جدید
(بورژوازی مدرن)
بدون سازمان اطلاعات و سرکوب
نمی توانست  
خوانین و اشراف فئودال و روحانی مرتجع
را
تحت حصر قرار دهد و یا تبعید کند.
 
هر گردی 
گردو نیست.
 
هر سانسور و استبدادی،
حتما
منفی و مخرب نیست.
 
  دولت انقلابی
باید
از دستاوردهای انقلاب دفاع کند
و
 عوامل ارتجاع داخلی و خارجی 
را
سانسور و سرکوب کند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر