۱۳۹۶ آذر ۶, دوشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۱۱۰)

 
پروفسور دکتر 
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 

و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

پیشکش
به
امیر حسین آریان پور


شعور
(روح، ضمیر، دل)
ادامه

۵
·    از سازمان سیستم عصبی، ارگان های حسی و کردوکار روانی حیوان (نیای آدمیان) تحت تحریک کردوکار کار، وسیله سازی و استفاده از وسایل کار آغاز شونده،  به طرز تدریجی شعور شکل گرفت. 

۶
·    گذار از کردوکار غریزی ـ بیولوژیکی نیاکان حیوانی انسان ها به کردوکار کار کلکتیو، گام تعیین کننده ای بود که به تشکیل عوامل زیر منجر شد:

الف
·    به تشکیل رفتار آگاهانه انسان ها

ب
·    به پیدایش شعور انسان ها

پ
·    به پیدایش زبان انسان ها

۷
·    شعور نیز به همین دلیل در مراحل تاریخی توسعه (تکامل) انسان ها به طور بیواسطه با کردوکار کار انسان ها در پیوند بوده است، به لحاظ دامنه محدود بوده است و به اندازه نازلی تمایزمند بوده است.

۸
·    بعد از توسعه طولانی انسان ها در جامعه آغازین که در جریان آن،  کار انسانی همه جانبه تر و برآیند کار انسانی بیشتر و مضامین (محتوا های) شعور فراگیرتر گشت،  کردوکار شعورین انسان ها و قبل از همه تفکر انسان ها به کردوکار نسبتا مستقلی تبدیل شد. 

۹
·    در پیوند با تقسیم اجتماعی مختلف کار، کردوکار فکری از کردوکار جسمانی جدا شد.
·    آن سان که محفل معینی از انسان ها توانستند به کردوکار صرفا نظری (تئوریکی) و یا عمدتا نظری بپردازند.

۱۰
·    آنگاه برای اولین بار، امکان آن پدید آمد که دانش تجربی به طور خودپو و خود به خودی نشئت گرفته از روند تولید اجتماعی را بتوان به طور سیستماتیک (منظم) تنظیم کرد و در پیوند درونی با هم قرار داد.

۱۱
·    شعور محصول ماده (وجود) است و فقط در پیوند با بنیان مادی اش وجود دارد.

۱۲
·    خود شعور اما ماده نیست.
·    شعور محصول (فراورده) مادی به مثابه چیز آلی (ارگانیکی) خاص نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر