۱۳۹۶ آذر ۶, دوشنبه

از شاملوئیسم تا شاملوچیسم (۸)


فرج سرکوهی
 (متولد آبان ۱۳۲۶ )  
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
۱
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی 
اما 
از او شکست خورد.
 
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
از
علی اشرف
شکست خورده اند.
 
فرج سرکوهی 
اصلا و ابدا
به
حرف دهن خود
دقتی و اعتنایی ندارد.
 
چون
اگر ادعای او درست باشد،
اکنون در طویله جماران 
نباید اثری از سانسور و استبداد و بی عدالتی باشد.
 
خود فرج سرکوهی
آخرین کسی است
که
به
 جفنگ خود 
تره خرد کند.
 
دلیل این زدن بی پروا به جنگل مولا
اما
چیست؟
 
۲
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی 
اما 
از او شکست خورد.
 
یکی از مشخصات اصلی شاملوئیسم و شاملوچیسم،
فرمالیسم
(ظاهر پرستی)
است.
 
فرمالیسم
دیالک تیک فرم و محتوا
را
یا
تخریب می کند،
محتوا 
را 
دور می اندازد 
و فرم 
را 
به
عرش اعلی می برد
و
یا
در بهترین حالت

دیالک تیک فرم و محتوا
را
وارونه می سازد.
 
یعنی 
نقش تعیین کننده 
را
از آن فرم قلمداد می کند.
 
۳
مثال:
هم و غم و فکر و ذکر فرج سرکوهی
در این جفنگجمله
بازی 
با واژه های سرطان و خوره است:
 
هدف الاهداف فرج سرکوهی
سرهم بندی کردن 
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی 
است.

به همین دلیل
دیگر انرژی و نیروی لازم برای بذل دقت به محتوای جفنگ نمی ماند.
 
فرج اصلا فکر نمی کند
تا
متوجه شود که غلبه علی اشرف بر سانسور و استبداد و بی عدالتی،
قاعدتا
باید
به
تشکیل بهشت برین در طویله جماران و جمکران منجر شود.
 
۴
مثال دیگر
 
شاملو
 
من برمی خیزم 

چراغی در دست
چراغی در دلم.

زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ای برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.
 
شاملو
آیینه ای در برابر آیدا می گذارد.
 
به چه نیتی؟
 
به نیت ساختن ابدیتی از آیدا.
 
شاملو
روحش
را
پیشاپیش صیقل زده است.
 
در نتیجه،
روحش به آیینه ای استحاله یافته است.
 
شاملو
همین روح آیینه آسای خود 
را 
در برابر آیدا می گذارد.
 
با گذاشتن آیینه ای در مقابل کسی،
  آن کس در آیینه منعکس می شود.
یعنی
عکس می اندازد.

سؤال حریف اندیشنده ای این بود
که
چرا شاملو ادعا می کند که بدین طریق
آیدا به ابدیت تبدیل می شود؟

۵
شاید منظور شاملو
این باشد
که
عکس آیدا
را
در روح آیینه آسای خود  برای همیشه حفظ می کند.

حفظ کردن عکس کسی در آیینه خاطر خود
اما
هرگز نمی تواند به معنی ساختن ابدیتی از آن کس باشد.

حتی
اگر
 شاملو 
بسان خدای کذایی
 ازلی و ابدی باشد،
باز هم حفظ عکس در آیینه ی روح خود
به معنی تبدیل آن کس به ابدیت که نیست.

در بهترین حالت
به معنی ابدی سازی آن کس است.

به معنی ادامه حضور او در خاطر موجودی ابدی است.

ابدیت چیز دیگری است.

ابدیت مفهوم مجردی است و نه کس و چیز مشخصی.

از هیچ چیز
اصولا
نمی توان ابدیتی سرهم بندی کرد.

در بهترین حالت
می توان این توهم را به آیدا داد
که
نامیرا ست.

چون عکسش در آیینه روح شرف کیهان و بامداد اول و آخر ضبط شده است.
 
۶
 
شاملو
 
من برمی خیزم 

چراغی در دست
چراغی در دلم.

زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ای برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.
 
شاید
منظور شاملو این باشد 
که
آیدا
هم
 آیینه ای  
است
و
از قرار گرفتن دو و یا چند آیینه در مقابل هم
عکس او
تکثیر می شود.
 
شاملو در توفان تخیل و توهم و خردستیزی،
این 
تکثیر پشت سر هم عکس آیدا
را
ابدیت سازی
از او
تصور می کند.
 
واژه ای
که
مورد نظر شاملو است،
نه
ابدیت
بلکه 
لایتناهیت 
(بی شماری)
است.
 
تکثیر میلیاردها باره است.
 
به همین دلیل می توان گفت
که
برای 
شاملوئیسم و شاملوچیسم
رئالیته و رئالیسم
(واقعیت و واقعگرایی)
کشک اند.
 
تعیین کننده
برای 
شاملوئیسم و شاملوچیسم
ایرئالیته و ایرئالیسم
(ضد واقعیت، ضد واقعگرایی)
است.
 
این گرایش اما به کجا منتهی می شود؟
 
۷
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
 سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی 
اما 
از او شکست خورد.
 
جایگزین سازی رئالیته و رئالیسم (واقعیت و واقعگرایی)
با
  ایرئالیته و ایرئالیسم
(ضد واقعیت، ضد واقعگرایی)
به 
خردستیزی
(ایراسیونالیسم)
منتهی می شود.
 
 
مؤسس خردستیزی (ایراسیونالیسم)،
فریدریش نیچه
مرشد و مراد شاملو و هیتلر و غیره است.
 
شاملوئیسم و شاملوچیسم،
را
 می توان نماینده خردستیزی  (ایراسیونالیسم)،
محسوب داشت.
 
وجه مشترک فاشیسم با فوندامنتالیسم
خردستیزی 
 (ایراسیونالیسم) 
و
رئالیسم ستیزی
(ایرئالیسم)
است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر