۱۳۹۶ مهر ۱۴, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۲۲)


جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 

۱
احترام به نظرات این و آن
یکی از اختراعات خرافی طبقه حاکمه خر و خردستیز است.

۲
احترام به نظرات این و آن
فرمی از عوامفریبی است.

۳
هر نظری حتما نباید مقبول و محترم باشد.

۴
مثال:
حریف ادعا می کند که تعداد دندان های زنان کمتر از نران است.

۵
این ادعا دروغی بیش نیست.
چون هر کس توان شمردن داشته باشد
می بیند که چنین نیست.

۶
نظرات به شرطی مقبول و محترم اند که حقیقی باشند و نه دروغین.

۷
به همین دلیل
نظرات این و آن باید تجزیه و تحلیل شوند.

۸
معیار تمیز حقیقت از دروغ اما چیست؟

۹
چگونه می توان صحت و سقم نظری را کشف کرد؟

۱۰
مثال
متر
معیاری و یا متراژی برای اندازه گیری طول و عرض و ارتفاع چیزها ست.
وزنه
میزانی و یا معیاری و یا متراژی برای اندازه گیری وزن چیزها ست.

۱۱
چه چیزی معیار تمیز حقیقت از باطل است؟
 
«توحش و بربریت سرمایه داری
یا
سوسیالیسم.
راه سومی وجود ندارد.»
حریف

این جفنگ به چه معنی است؟

۱
این جفنگ به معنی زیر است:
یا توحش و بربریت سرمایه داری و یا بربریت سوسیالیسم

۲
شعار روزا لوکزمبورگ این است:
یا سوسیالیسم و یا بربریت.

۳
نه کمتر و نه بیشتر.

۴
حریف
بر شعار روزا لولهنگ برمی دارد.

۵
حریف اصلا نمی داند توحش به چه معنی است؟

۶
بربریت به چه معنی است؟

۷
سرمایه داری به چه معنی است؟

۸
سوسیالیسم به چه معنی است؟

۹
تمدن به معنی واقعی کلمه با سرمایه داری آغاز می شود.

۱۰
سوسیالیسم در دامن سرمایه داری تشکیل می شود.

۱۱
بدون توسعه غول آسای نیروهای مولده
در دامان سرمایه داری
شرایط تشکیل سوسیالیسم
پدید نمی آید.

۱۲
سوسیالیسم نه به معنی چیزی سوبژکتیو و دلبخواهی
بلکه به معنی نفی دیالک تیکی سرمایه داری است.

۱۳
نفی دیالک تیکی
یعنی
حفظ جنبه های مثبت و حیاتمند
و
حذف جنبه های مزاحم و منفی
 
 
معلوم بودن هدف
نقظه اغاز همه موفقیت ها ست.
حریف

۱
این سخن حریف
طنزی فوق العاده قوی و غنی است.
اما نه برای عیرانی جماعت.

۲
عیرانی جماعت برای هدف و آماج
تره حتی خرد نمی کنند.

۳
مثال
روشنفکران فئودالی با عمامه و بی عمامه در طویله عیران
زور می زنند و شعار پس می اندازند:
تنها ره رهایی جنگ مسلحانه

۴
بعد برای ابوخر کردن خلایق خر
دست به کار می شوند.

۵
برای کره خر ها قصه می نویسند و شعر می سرایند تا خران بخوانند و رستگار شوند.

۶
بدین طریق و با این ترفند هر کره خری پارتی زانی می شود
هر شیرخواره ای شیری می شود
از بمبن
بمب می سازد و به انتحار عنقلابی خطر می کند و عنوان قهرمان کسب می کند.

۷
تنها چیزی که برای کره خران و خران و خر رنگ کنان قابل اعتنا نیست، هدف و آماج است.

۸
کسی نمی پرسد و کسی هم نمی گوید که هدف از چریک شیرخواره سازی و انتحار عنقلابی چیست؟

۹
حتی زمانی که شق القمر می شود و انقلاب سفید شکست می خورد و فضای سیاسی باز و گل و گشاد تشکیل می شود و «آزادی سرود می خواند، سرودی بزرگ به اندازه گلوی خری»
علمای علامه بی عبا و با عبا شعار می دهند:
بحث پس از مرگ شاه

۱۰
این شعار سران خران و کره خران در طویله عیران
به چه معنی است؟

۱۱
این بدان معنی است که مرگ بر هدف و آماج
حتی مرگ بر اشاره به هدف و آماج
و
زنده باد جنبش براندازی کورکورانه و کره خرانه.

۱۲
بعد
شاه سرنگون می شود
و
شیخ بر تخت می نشیند
و هر نفسکشی را بسان قصابان قرون وسطی شقه شقه می کند و به قناره می کشد
تا «آزادی» با گلوی کوچکش» ارزویی دست نایافتنی بماند
و شعرای فاشیسم و فئودالیسم از «کباب قناری و بلبل»
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب
زلال تر از آب.

عاقلان بودند و شهر پارسایان، این دیار
پارسایی کی سر آمد، عقل جویان را چه شد؟

۱
در بسته ی همین مفاهیم عفت و ناموس و غیره
اتیک و اخلاق معینی بسته بندی شده است.

۲
اتیک طبقات اجتماعی ارتجاعی را می توان نقد دیالک تیکی کرد و با اتیک پرولتری جایگزین ساخت.

۳
نونای بینوا
نیهلیسم اخلاقی
را
تبلیغ می کند
و
خیال می کند
که
شق القمر می کند.

۴
بدون اتیک و اخلاق معینی
جامعه
به
جنده خانه
تبدیل می شود

۵
نیهلیسم اخلاقی و تبلیغ آن
از
شق القمر ها و پیشه های اصلی لاشخورهای فاشیسم و فوندامنتالیسم و باندهای مافیایی و پلی بویی و غیره بوده و کماکان هم است.

۶
مؤسس نیهلیسم اخلاقی
لاشخوری به نام فریدریش نیچه بوده است
که 
مراد آدولف هیتلر خونریز بوده و عصایش را هیتلر در دست داشته است.
نه. 
 
۱
گریه و زاری که خاص اهل تشیع نیست.
 
۲
 همه مذاهب بزرگ 
مؤمنین را به گریه برمی انگیزند.
 
۳
 گریه فلسفه خاص خود را دارد. 
 
۴
اهل بیت بهانه اند. 
 
۵
فلسفه گریه چیست؟ 
 
نه.

۱
صلح دروغ نیست.

۲
سؤال این است که صلح چیست؟
۳
برای کشف پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
جفت و ضد دیالک تیکی صلح چیست؟

۴
این پرسش
پرسشی همیشه رهگشا ست.
به خاطر بسپار تا رستگار شوی
ولی فراموش مکن که سگ ها ملتمس دعای تو هستند.

۵
جفت و ضد دیالک تیکی صلح
جنگ است.

۶
ما
نه
با صلح محض
سروکار داریم
و
نه
با جنگ محض

۷
ما با دیالک تیک جنگ و صلح (لئو تولستوی) سر و کار داریم.

۸
مولوی هم می دانست
ولی معلوم نیست که چگونه می دانست:
 
صلح اضداد است
عمر این جهان

جنگ اضداد است
عمر جاودان

۸
صلح
به قول طنازی
فرصتی است
برای تازه کردن نفس و شست و شوی دست و رو ست

۹
صلح
فرصتی است
برای
سازماندهی مجدد قوا

۱۰
صلح
فرصتی است
برای تهیه و تحقیق و تولید تسلیحات مخوف تر و مهیب تر
و
شروع جنگی هراس انگیزتر.

الف
در جنگ جهانی امپریالیستی اول
۱۰ میلیون نفر نفله شدند.

ب
در جنگ جهانی امپریالیستی دوم
۶۰ میلیون نفر

۱۱
اکنون
در صلح و صفا بسر می بریم
چون هنوز دوره تدارک جنگ جهانی امپریالیستی سوم
به پایان نرسیده است.

۱۲
البته
جنگ های منطقه ای کوچولو موچولو و صلح های منطقه ای کوچولو موچولو بوده و است:

الف
در جنگ ویتنام ۳ میلوین نفر به خاک افتادند

ب
به میزان همه بمب های جنگ جهانی امپریالیستی دوم
بمب بر سر مردم ویتنام ریخته شد

پ
نصف خاک ویتنام به زهر دی اوکسین مسموم شد
تا هر کس از میوه و سبزی و علف و گوشت و شیر حیوانت این منطقه و گوشت و بیضه حیوان و پرندگان این منطقه
تغذیه کند
در مدتی کوتاه به مرض مهلک سرطان مبتلا گردد.

ت
اکنون خاورمیانه به خاورانی صدهزار بار بدتر از ویتنام مبدل شده است
و قصه سر دراز دارد


هیچ چیز غیر قابل برگشت نیست.
حتی سرمایه داری.
فیدل کاسترو
 
هی فیدل

۱
سیر تاریخ پیشرونده است و نه پس رونده

۲
مسئله فقط این است که این سیر زیگزاکی است.

۳
سیر تضادمندی است.
راه پر افت و خیز و پر فراز و فرودی است و نه راه خطی

۴
دیالک تیکی است و نه مکانیکی

۵
هر پیشرفتی در زمینه ای با پست رفت هایی در زمینه های دیگر
توأم است
ولی در تحلیل نهایی پیشرونده است

۶
نه خمینی توانست جامعه را به فئودالیسم برگرداند و نه گربه چف و یلسین و ان و این
به ایام ماقبل انقلاب اکتبر

۷
رشد نیروهای مولده اذن و امان برگشت به عقب نمی دهد.

۸
به همین دلیل رستاوراسیون ها در کوتاهمدت به بحران و حتی به فاجعه می انجامند

۹
جامعه بشری اما در درازمدت رو به تعالی است.

۱۰
اوپتیمیسم بشریت زحمتکش به همین دلیل است.

۱۱
از خرابات ناسیونال ـ سوسیالیسم
سوسیالیسم آلمان دموکراتیک تشکیل یافت و در مدت ۴۰ سال میراث فلسفی ئی پدید آورد که
هم حیرت انگیز است و هم ستایش انگیز.
 
 
اگر به کوچه ما آمدی
طناب بیار
و
یک چنار که خود را از ان بیاویزیم.

۱
دیگه چی می خواهید
 تا 
به 
بی رقیب بودن و قدر قدرت بودن طبقه حاکمه 
پی ببرید
ای جهانگیران؟


۲
خاورمیانه
خاوران شده است.

۳
اگر کودک عیران در تختخواب جماران
هنوز نشاشیده
شب دراز است.

۴
به همایون هم بگویید
هارت و پورت نکند.

چون
ما دندان های همایون ها را در عیراندیروز شمرده ایم.
 
سامیشم آغزوزداکی دندانیزی
سیز او دگیلسیز وره سیز جانیزی
باتوراجاقسیز همامی تومانیزی
شیمر لعین گر گیره میدانیزه


حاکمیت دین نداریم 
برادر متدین.

۱
حاکمیت
پدید های طبقاتی
است
و
نه
ایده ئولوژیکی. 


۲
حاکمیت
 همیشه حاکمیت طبقه حاکمه است و نه حاکمیت ایده ئولوژی معینی

۳
انگلس این مسئله را صدها بار توضیح داده است.

۴
اگر آدم ها روی کله شان بایستند
در آن صورت می توان به مدد دین به توضیح حاکمیت آن و این پرداخت.

۵
حاکمیت در عیران هم حاکمیت اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی عجق ـ وجق (طبقات حاکمه) است و نه حاکمیت کذایی شیعه اثنی حشری

۶
حاکمیت در آلمان و امریکا و غیره هم حاکمیت بورژوازی انحصاری است و نه حاکمیت مسیحیت و یهودیت و بودیسم و غیره
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر