۱۳۹۶ مهر ۵, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۱۵)



جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 
همه این زباله ها
اعم از جماران و عردوغان و بارزان و جولیان و مولیان و این و آن
سر و ته یک کالباس کثیف اند
و همه با هم
آب به آسیاب طبقه حاکمه می ریزند.
توطئه طبقه حاکمه
ریختن شطی از خون توده است


فقر آتشی است که خوبی ها را می سوزاند و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
چه بی انصافند آنانکه یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش .

(دکتر علی شریعتی )

شریعتی شیاد
همه زورش را هم که بزند از حد عوام الناس بی سواد فراتر نمی رود.


با 
مفاهیم فئودالی ـ قرون وسطایی فقر و ثروت
نمی توان مسائل جامعه بشری را توضیح داد و دست به عوامفریبی نزد.


ماریا 
 
البته این دردها همه درد زایمان است.
تمام می‌شود. 


۱
نوزادانی تازه به دنیا می‌آیند که از پدران و مادران خود نه بهتر و نه بدترند.


۲
نه ترکیه و عراق از امپراتوری عثمانی، نه کردستان از عراق و ترکیه و ایران و سوریه، نه کاتالان از اسپانیا! 


۳
هفتصد سال دیگر
مردم کشور تهران
و مردم کشور اصفهان
و مردم کشور آبادان
با هم رقابت خواهند داشت
سر اینکه من (همین خود من) شاعری اهل اصفهان یا تهران یا آبادان
در یونسکو ثبت شوم 


۴
کار بهتری از دست کسی برنمی‌آید.


۵
مگر اینکه شاعران قلم‌ های شان را در قلمدان گذاشته
سلاح‌ از غلاف برکشند
و سرانجامی دیگرگونه برای خود کتابت کنند. 


۶
تاریخ هیچ وقت اسمی از تماشاگران نمی‌برد.
 

پایان

فروغ فرخزاد
 
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
دیگر کسی به هیچ چیز نیندیشید
آنگاه
مادران
نوزادان بی سر زاییدند
و
در غارهای تنهایی
بیهودگی به دنیا آمد.



عبور مشقت بار از ظاهر به ذات

اگر سودای حل اختلافات را بر سر دارید
باید حقیقت را بگویید.
حریف الدوله دیلمی


۱
گفتن خیلی چیزها آسان است، حریف
انجامش اما دشوار است:


۲
اول باید خود حلال الاختلافات
به کشف حقیقت عینی نایل آید

کشف حقیقت عینی
اما
کار هر کس نیست.


۳
اصلا حقیقت چیست؟


۴
برای کشف حقیقت عینی
قبل از هر چیز
باید ساز و برگ فکری و اسلوبی لازم را در اختیار داشت.


۵
حقیقت که نریخته زیر دست و پا


۶
حقیقت هیمشه در اعماق است.


۷
حقیقت با ماهیت هم همسایه است و هم خویشاوند است.


۸
حقیقت جوی جسور
باید از عرصه ظاهر
پله به پله
به سوی ذات (ماهیت) پایین رود
و حقیقت اسیر در غل و زنجیر را
به مشقتی
آزاد سازد
بیرون آورد و نشان این و آن دهد و بر او نماز برد.

 

مراجعه کنید 
به 
حقیقت، صداقت، ماهیت
 در وبلاگ ما
 
اندکی اندر باب مخدرات مادی، فکری و هنری

در روزگاران سخت خوندن حافظ می تونه به آدم کلی انرژی بده
برای اینکه در راهش باز نایستد.

حریف

برداشت شما از بیت زیر چیست:
 
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌ دادت


معنی تحت اللفظی:
در حیرتم از اینکه تو در این مدت دوری و جدایی
از رقیبان من دل بر کندی و دلاور گشتی؟


۱
شعر حافظ انرژی نمی دهد و به به حرکت برنمی انگیزد.

۲
شعر حافظ سرشته به افیون است.

۳
به همین دلیل
تسکین الکی و کشکی و سطحی و خرکی تسکین می دهد و دعوت به تسلیم می کند.

۴
شعر خواجه
خواننده را
تخدیر می کند.

۵
اگر خواننده به عوض خواندن شعری از حافظ
یک بست تریاک هم بکشد
همان تأثیر را خواهد داشت.

۶
دلیل افیونمندی و افیون وارگی شعر حافظ
در مفاهیم و احکام (ایده ئولوژی) او ست.

۷
مفاهیم حافظ به خورجین های گل و گشاد شباهت دارند
که خواننده می تواند هر چه دلش خواست در آنها بچپاند.

۸
مفاهیم خواجه را هر ننه قمری می تواند
به آسانی خوردن آب خنک در گرمای ظهر تابستان
به میل و هوس و حوایج خود تفسیر کند و تسکین یابد و یا حتی تخدیر شود.

۹
این تخدیر قابل توضیح علمی (بیوشیمیایی) است.

۱۰
ارگانیسم (اندام) انسانی تحت شرایط معینی
چه شرایط فیزیکی ـ مادی (تحت تأثیر شکنجه و غیره)
و
چه شرایط فکری ـ روحی ـ روانی
(مثلا تحت تأثیر خواندن و یا شنیدن شعری، مرثیه ای، نوحه ای)
می تواند بسان کارخانه شیمیایی (داروسازی)
مواد مخدر (تریاک و هروئین و غیره) سنتز ( تولید) کند.

۱۱
حافظ
مرتجع ترین شاعر قرون وسطی است.

۱۲
شعر خواجه
خانه خرد اندیشنده را تخریب می کند.

۱۳
شعر خواجه
کارخانه مغز خواننده را تعطیل می کند.
 

شعر خواجه در من تأثیر مثبت دارد.
حریف

 
۱
امتحانش آسان است.
۲
اگر حال آدم خوب باشد از خواندن و شنیدن غزلیات خواجه لذت چندانی نمی برد.
۳
ولی برعکس.
اگر حال آدم گرفته شده باشد
مثلا شکنجه شده باشد و آزرده خاطر باشد
از خواندن و شنیدن غزلیات خواجه نشئه می شود.
۴
آرامش می یابد.
سست و بی حال می شود
می گیرد می خوابد.
۵
خواجه با مهارت فئودالی خاصی
خواننده را خر می کند.
۶
خواجه با تزریق هرویین شعر
سر خواننده را شیره می مالد.
۷
خواجه شاعری خردستیز است.
۸
به همین دلیل طلاب حوزه های عرعریه
دیوان خواجه را زیر بغل دارند.
و می خوانند:
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
۹
البته وقتی دشمنان در خاوران بخوابند و نفسکشی توان تنفس نداشته باشد.
۱۰
تریاک دین + تریاک شعر = تخدیر مضاعف
اندکی اندر باب عبادت در معبد پروردگار بی نام و بی اعتنا به نام
 

تأثرگذارترین فرد در زندگی شما کی بوده و کیست؟
حریف

ویرایش:

۱
مؤثر
اثرگذار
تأثیربخش
درست است.

۲
تأثر یعنی اثر پذیری. (و اندوهگینی)

۳
به همین دلیل تأثر گذاری نادرست است.

۴
مؤثر ترین کسان
در زندگی ما
کسانی بوده اند و هستند و خواهند بود
که
خود را کسی محسوب نداشته اند، نمی دارند و نخواهند داشت.

۵
اگر چه
غیاب شان
به معنی پایان بیدرنگ حیات
و
آغاز عنقریب ممات
در کره زمین بوده است. 
۶
به همین دلیل
ما به آن یگانه بی همتا
نام توده ـ خدا
داده ایم
و شب و روز او را
بسان پروردگار رزاق خود می پرستیم.

۷
هر پارس ما
در واقع
نمازی و راز و نیازی در معبد ناپیدای او ست.
جنگ های زرگری
تنها ره رهایی

۱
در روزگار حاضر
جای مبارزه طبقاتی از پایین
را
مبارزه طبقاتی از بالا
گرفته است.


۲
مبارزه میان تروریسم امپریالیستی وتروریسم فئودالی ـ فوندامنتالیستی
در مقیاس بین المللی
فرمی از مبارزه طبقاتی از بالا
ست.

۳
در این فرم مدرن مبارزه طبقاتی از بالا
بازنده
توده های مولد و زحمتکش اند
و
برنده
طبقه حاکمه بهره کش امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی است.

۴
بشریت در این روزگار نکبت
با جنگ زرگری خشن و محرب و خونینی سر و کار دارد.

۵
محتوای این جنگ
همان محتوای جنگ های جهانی اول و دوم است:
تخریب نیروهای مولده جامد و جاندار
به مثابه تنها راه خروج موقتی طبقه حاکمه امپریالیستی
از منجلاب بحران عمومی سرمایه داری
از سویی
و
به مثابه تنها راه نجات طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی
از سقوط قطعی به گور تاریخی
است.


در روزگار حاضر
جای مبارزه طبقاتی از پایین
را
مبارزه طبقاتی از بالا
گرفته است.

۱
مبارزه میان تروریسم امپریالیستی وتروریسم فئودالی ـ فوندامنتالیستی
در مقیاس بین المللی
فرمی از مبارزه طبقاتی از بالا
ست.

۲
در این فرم مدرن مبارزه طبقاتی از بالا
بازنده
توده های مولد و زحمتکش اند
و
برنده
طبقه حاکمه بهره کش امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی است.

۳
بشریت در این روزگار نکبت
با جنگ زرگری خشن و محرب و خونینی سر و کار دارد.

۴
محتوای این جنگ
همان محتوای جنگ های جهانی اول و دوم است:
تخریب نیروهای مولده جامد و جاندار
به مثابه تنها راه خروج موقتی طبقه حاکمه امپریالیستی
از منجلاب بحران عمومی سرمایه داری
از سویی
و
تنها راه نجات طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی
از سقوط قطعی به گور تاریخی
است.
 
 
ترفند خروج از طویله طفولیت و ورود به عالم آدمیت

اندکی اندر باب مفاهیم

۱
مفاهیم چیستند؟ 


۲
چگونه تشکیل می شوند؟ 

۳
چگونه تقویت و یا سلب اعتبار می شوند.

۴
فروغ
در مصاحبه ای
به این مسئله می پردازد
و مصاحبه گر خر را آچمز می کند.
مصاحبه گر خری که حتی عرعر بلد نیست.

۵
فروغ از کهنه گشتن مفاهیم خبر می دهد.

۶
مفاهیم شمع و پروانه و هجر و فراق و غیره که امروزه در کتب و ترانه های ایرانی به هر زبان که خواهی
به خورد خواننده و شنونده داده می شوند
فاقد فعلیت (اکتوئالیته) اند.

۷
دلیلش روشن است
جای شمع را برق گرفته است.
با فشار دکمه ای می توان با هر مرده خفته در گوری حتی رابطه برقرار کرد و او را زنده تر از هر زنده در برابر خود یافت.
این فاتحه ای بلند بر شمع و پروانه و هجر و فراق و غیره است.

۸
بحران در روابط میان انسانی هم بخشا به همین دلیل است.

۹
مفاهیم مربوط به ارضای حوایج غریزی که محتوای اصلی ۹۹ درصد اشعار بندتنبانی ایرانی و انیرانی را تشکیل می داد
در عصر حراج گلوبال سکس دیگر فعلیتی ندارند.

۱۰
به همین دلیل شعرای زن و نر بندتنبانی معاصر با مفاهیم مدرنی کار می کنند و شق القمر می کنند.

۱۱
در مفاهیم اعضای جامعه
جهان و جهان بینی آنها انعکاس می یابند.

۱۲
مفاهیم آیینه واره اند و ماهیت طبقاتی افراد و احزاب را نمایان می سازند.

۱۳
نیروهای مولده (علم و فن و فوت و فن) هر چه بیشتر توسعه می یابند شناخت عمیق تر و همه جانبه تر می شود
و
مفاهیم
دقیق تر و تیزتر و ژرفتر می گردند.

۱۴
این در هر رشته علمی و فنی و فلسفی و حتی فقهی صادق است.

۱۵
اخوندهای مدرن در منابر متنوع و متفاوت با مفاهیم مدرن بندتنبانی
پا منبری ها را عرشاد می کنند.

۱۶
اسلام مدرنیزه می شود و تئولوژی سکسوئالیزه و حتی پورنوفیزه می شود.

۱۷
اگر احیانا خردگرایی پیدا شود و بخواهد لب از لب بردارد
به مفاهیم فلسفی نیاز پیدا خواهد کرد.

۱۸
کسب و کار ما تهیه و ترجمه و انتشار این مفاهیم است.
البته بیشتر برای خودمان و اجنه و ملائکه مقرب

۱۹
آموزش مفاهیم و فوت و فن کاربست آنها
گام بزرگی در خروج از طویله طفولیت (خریت، گیجیت) و ورود به عالم آدمیت است.

۲۰
امتحانش بی ضرر و ضرور است:
آموزش و تمرین حداقل یک مفهوم فلسفی در هر هفته


اندکی اندر باب مفاهیم

۱
مفاهیم چیستند؟

۲
چگونه تشکیل می شوند؟

۳
چگونه تقویت و یا سلب اعتبار می شوند.

۴
فروغ
در مصاحبه ای
به این مسئله می پردازد
و مصاحبه گر خر را آچمز می کند.
مصاحبه گر خری که حتی عرعر بلد نیست.

۵
فروغ از کهنه گشتن مفاهیم خبر می دهد.

۶
مفاهیم شمع و پروانه و هجر و فراق و غیره که امروزه در کتب و ترانه های ایرانی به هر زبان که خواهی
به خورد خواننده و شنونده داده می شوند
فاقد فعلیت (اکتوئالیته) اند.

۷
دلیلش روشن است
جای شمع را برق گرفته است.
با فشار دکمه ای می توان با هر مرده خفته در گوری حتی رابطه برقرار کرد و او را زنده تر از هر زنده در برابر خود یافت.
این فاتحه ای بلند بر شمع و پروانه و هجر و فراق و غیره است.

۸
بحران در روابط میان انسانی هم بخشا به همین دلیل است.

۹
مفاهیم مربوط به ارضای حوایج غریزی که محتوای اصلی ۹۹ درصد اشعار بندتنبانی ایرانی و انیرانی را تشکیل می داد
در عصر حراج گلوبال سکس دیگر فعلیتی ندارند.

۱۰
به همین دلیل شعرای زن و نر بندتنبانی معاصر با مفاهیم مدرنی کار می کنند و شق القمر می کنند.

۱۱
در مفاهیم اعضای جامعه
جهان و جهان بینی آنها انعکاس می یابند.

۱۲
مفاهیم آیینه واره اند و ماهیت طبقاتی افراد و احزاب را نمایان می سازند.

۱۳
نیروهای مولده (علم و فن و فوت و فن) هر چه بیشتر توسعه می یابند شناخت عمیق تر و همه جانبه تر می شود
و
مفاهیم
دقیق تر و تیزتر و ژرفتر می گردند.

۱۴
این در هر رشته علمی و فنی و فلسفی و حتی فقهی صادق است.

۱۵
اخوندهای مدرن در منابر متنوع و متفاوت با مفاهیم مدرن بندتنبانی
پا منبری ها را عرشاد می کنند.

۱۶
اسلام مدرنیزه می شود و تئولوژی سکسوئالیزه و حتی پورنوفیزه می شود.

۱۷
اگر احیانا خردگرایی پیدا شود و بخواهد لب از لب بردارد
به مفاهیم فلسفی نیاز پیدا خواهد کرد.

۱۸
کسب و کار ما تهیه و ترجمه و انتشار این مفاهیم است.
البته بیشتر برای خودمان و اجنه و ملائکه مقرب

۱۹
آموزش مفاهیم و فوت و فن کاربست آنها
گام بزرگی در خروج از طویله طفولیت (خریت، گیجیت) و ورود به عالم آدمیت است

۲۰
امتحانش بی ضرر و ضرور است:
آموزش و تمرین حداقل یک مفهوم فلسفی در هر هفته
 
زباله خواری در عصر جاری

ممنون.

۱
آره.
حق با شما ست:


۲
آثار هنری توسط اعضای جامعه به طرز یکسانی استنباط و درک نمی شوند.

۳
فرق آثار علمی و فنی و فلسفی با آثار هنری شاید همین باشد.

۴
تعلقات طبقاتی در درک آثار هنری نقش مهمی دارد.

۵
مسئله اما این است که در این ۴۰ سال نکبت
اعضای جامعه
(البته اگر جامعه ای باقی مانده باشد)
بلحاظ فکری و فرهنگی سقوط کرده اند.

۶
اگر به پست های منتشره در همین عالم مجازی دقت شود
معلوم می شود که همنوعان ما
(اعم از ایرانی و افغانی و آلمانی و روسی و امریکایی و غیره)
هم زباله در سفره فکری خود دارند
و
هم همان زباله را در سفره همنوع خود می گذارند.

۷
یعنی هم زباله می خورند و هم زباله می خورانند.

۸
این دیگر سلیقه و علاقه فردی نیست.

۹
این سقوط فکری و فرهنگی در مقیاس جهانی است.

مثال:
۱
ما حدود ۲۰ هزار «دوست» در ۳۰ گروه و پیج خود داریم.

۲
بیش از ۲۰هزار مطلب منتشر کرده ایم.

۳
شاید ۱۰ هزار بیت شعر متعالی منتشر و معنی و تحلیل کرده باشیم.

۴
از این ۲۰ هزار «دوست» شاید دو نفر اعتنایی به مطالب ما نداشته باشد.

۵
منطق آدم مات می شود.

۶
بعضی از یاران جانی
حتی ایراد به روشنگری بی اجر و مزد می گیرند.

۷
خودشان مشغول کوهنوردی و سیر و سفر و عیاشی و علافی اند و به روشنگران
تهمت علافی می زنند.
اصلا نمی دانند که ترجمه یک صفحه مطلب چه نیرو و انرژی از مترجم می گیرد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر