۱۳۹۶ تیر ۱۸, یکشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۴۱)


تحلیلی از
مسعود بهبودی

فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)

عصیان 
(۱۳۳۶) 

چهره هایی در نگاهم، سخت بیگانه
خانه هایی بر فرازش اشک اخترها
وحشت زندان و برق حلقه زنجیر
داستان هایی ز لطف ایزد یکتا !
 
سینه ی سرد زمین و لکه های گور
هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی
دست هایی خالی و در آسمانی دور
زردی خورشید بیمار تب آلودی

جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
 
معنی تحت اللفظی:
کسب و کار مدام مردگان متحرک گورستان جامعه
جستجوی بیهوده ی طبقه حاکمه ـ خدا در راهی تاریک با پاهایی خسته است.
بی آنکه نشانی از طبقه حاکمه ـ خدا، ببینند.
آن سان که حضرت موسی
 آتشی
 را 
در قله طور 
به مثابه نشانی از او 
دیده است
و
بی آنکه از پشت درهای بسته 
جوابی
 به سؤالات شان بشنوند
آنسان که مؤمنین یونان شنیده اند.
 
۱
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
 
فروغ
در این بند شعر
اعضای جامعه را به مثابه جویندگان طبقه حاکمه ـ خدا، تصور و تصویر می کند.
 
می توان گفت که فروغ
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت 
را 
به شکل دیالک تیک جستجوگر و جستجو شونده
به شکل دیالک تیک انسان و طبقه حاکمه ـ خدا
بسط و تعمیمی می دهد.
 
خودویژگی این دیالک تیک اما این است
که
انسان ها 
علیرغم پیگیری در این زمینه
علیرغم طی طرق تیره و علیرغم خستگی و درماندگی
کمترین نشانی 
از
طبقه حاکمه ـ خدا
نمی بینند.
 
اعضای جامعه
در واقع
آب در هاون می کوبند.
 
 نیرو و انرژی خارق العاده ای را به هدر می دهند، 
  بی آنکه به آماج خود برسند.
 
۲
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
 
فروغ
اعضای جامعه
را
با 
حضرت موسی و مؤمنین خوشخیال یونان و غیره 
مورد مقایسه قرار می دهد:
 
الف 


حضرت موسی 
به مثابه رسول طبقه حاکمه ـ خدا
با 
دیدن آتش گرفتن بوته ای در کوه طور در اثر اصابت صاعقه ای
  به
 وجود طبقه حاکمه ـ خدا
ایمان می آورد.
 
ب 

  وخشور 
وخشگر 
هاتف 
 اوراکل 
 کسی و یا واسطه‌ ای نامرئی
که 
می توانست  نصایح  بخردانه بدهد
 و
 پیشگویی و پیش‌بینی و غیبگویی کند 
و
 از وقایع آینده باخبر باشد.
 
مؤمنین خام اندیش 
در مراکز عوامفریبی مذهبی
سؤالات خود را پشت در بسته ای و یا دیوار ستبر بلندی
با صدای بلند طرح می کردند
و
 اوراکل 
(هاتف و وخشور و وخشگر و در واقع آخوند شیادی)
از آن سوی در بسته و دیوار 
جواب می داد.
 
۳
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
نه نشان آتشی بر قله های طور
نه جوابی از ورای این در بسته
 
اعضای گورستان جامعه فروغ
اما 
نه در سنت حضرت موسی نشانی از طبقه حاکمه ـ خدا، می بینند
 و
 نه در سنت مؤمنین به اوراکل، 
صدایی از پشت درهای بسته می شنوند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر