۱۳۹۶ تیر ۱۵, پنجشنبه

سیری در غزلی از مولانا (۱۲)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی

گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی (تله هستی) و مرغ از تو رمد
رو، لانه شو، رو، لانه شو
 
معنی تحت اللفظی:
حضرت سلیمان به تو توصیه می کند که به زبان (الفاظ) پرندگان گوش دهی.
تو اما تله و دامی برای پرندگان هستی.
برو لانه و آشیانه برای پرندگان باش.

مولانا
در این بیت غزل،
دیالک تیک خیر و شر 
را
دیالک تیک نیکوکاری و ستمکاری
را
به شکل دیالک تیک لانه و دام و دانه  بسط و تعمیم می دهد 
و
 بلافاصله تخریب می کند.
 
۱
مولانا
قطب شر (ستمکاری، دام و دانه) را دور می اندازد
و
قطب خیر (خدمت، نیکوکاری، لانه)
را
حفظ می کند.
 
کسب و کار همیشگی عرفان
تخریب دیالک تیک 
 است.
 
انکار قلدرمنشانه تضاد اقطاب دیالک تیکی 
و 
 اثبات بی شرمانه وحدت آنها ست.
 
به همین دلیل
عرفان 
را
مکتب وحدت وجود 
نیز می نامند.
 
۲
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی (تله هستی) و مرغ از تو رمد
رو، لانه شو، رو، لانه شو
 
مشکل اجامر خردستیز
از همه نوع
عینیت دیالک تیک هستی
  است.
 
چون
دیالک تیک 
خود را به بدترین منکرانش حتی تحمیل می کند.
 
مثال حی و حاضر
در این زمینه
در همین بیت غزل مولانا ست:
دیالک تیک لانه ـ دام و دانه
خود
را
به
 مولانای دیالک تیک ستیز
تحمیل می کند.
 
بر زبانش می روید.
 
بدین طریق
عینیت دیالک تیک 
نمایان می گردد.
 
۳
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی (تله هستی) و مرغ از تو رمد
رو، لانه شو، رو، لانه شو
 
مولانا
در هر صورت
از 
عاشق
 (مرید)
می خواهد که خادم معشوق (مراد) باشد و نه خاین به او.
 
اصحاب عرفان
اهل ارائه دلیل نیستند. 

برای اینکه خردستیز نمی تواند اقامه دلیل کند.

پیش شرط استدلال
توان تفکر است.

مولانا
پای استدلالیان را چوبین می داند

عقل
برای اصحاب عرفان 
چیز مزخرفی است.


متحد عرفان آلمانی
مارتین لوتر کشیش
عقل
 را 
قحبه شیطان 
می نامد.

به همین دلیل
اصحاب عرفان
قلدرمنش اند.
 
زورگو هستند.
 
فقط می توانند امر و نهی کنند.
 

یکی از خدمات مهم حافظ
افشای قلدرمنشی اصحاب تصوف و طریقت و عرفان است.
 
ادامه دارد.
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر