۱۳۹۶ خرداد ۲۵, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۶۵)



جمعبندی از 
مسعود بهبودی


مولانا

حیلت رها کن ،عاشقــا 
دیوانه شو، دیوانه شو

و انـدر دل آتش درآ 
پــــروانـه شــو، پروانــــــه شو

هــم خــویش را بیگـــانه کن 
هم خانه را ویرانه کن

و آنگه بیا با عاشقان 
هم خانـه شـو، هم خانه شــو

رو سینــه را چـون سینه ها (پستان ها)
هفت آب شو (هفت بار با آب بشوی) از کینه ها
 
و آنگـــه شراب عشــق را 
پیمانـــه شــــو، پیمانــه شـو

باید کـــه ـ جملــه ـ جــان شــوی 
تا لایق جانان شوی

گـــر ســوی مستــان می روی 
مستانه شـــو، مستانه شو
....

کسانی 
به اسامی سعیده و  کیما  
در ایران
به روایتی
 راجع به مولانا پژوهشی منتشر کرده اند.

۱
به روایت راوی
مولانا در مکتبش تک تک پسربچه ها را مورد سوء استفاده جنسی قرار می داد.
 
۲
مولانا دخترک ۷ ساله ای را واداشته که زن شمس شود.
 
۳
هواداران مولانا 
هم اکنون در ایران  
دختر بچه ها را 
به همان روز می اندازند که مرادشان پسر بچه ها را و دختر بچه ها را
می انداخت. 

۴
هم بلحاظ مادی مورد تاراج قرار می دهند و هم بلحاظ جسمی و جنسی و روحی

۵
ضمنا تاراج جسمی و جنسی و روحی را ملاقات با خدا جا می زنند.

۶
در قاموس اخلاف مولانا
عنسان ها در ملاقات خدا
همان کیفی را به نصیب می برند
که دخترکان و پسرکان مردم در تخت آقا

۷
ارگاسم
مساوی است با دیدار روی انور حق در این ور و آن ور

۸
اهل عرفان 
حتی در اروپا و عامریکا
ادرار مرادشان را می نوشند
 و 
در رقابت بر سر مدفوعاتش
 از روی جسد همدیگر می گذرند. 

۹
عرفان مکتب خر پروری و خردستیزی است. 

۱۰
عرفان
پای خردگرایان را چوبین می داند.

فروغی بسطامی
تا شدم بی خبر از خویش 
خبرها دیدم
بی خبر شو که خبرها ست در این بی خبری

تا شدم بی اثر از ناله
 اثرها دیدم
بی اثر شو که اثرها ست در این بی اثری

پیش شرط پیشرفت فکری
صرفنظر از خودپرستی
 است.

پیش شرط مؤثریت (اثرگزار بودن)
صرفنظر از زر زدن (شکایت و شکوه سر دادن و زار زدن) 
 است.


مارین سورسکو 
 درخت ابدی

دلم به حال پروانه ها می سوزد
وقتی چراغ را خاموش می کنم
و 
به حال خفاش ها
وقتی چراغ را روشن می کنم.

نمی شود قدمی برداشت
بدون آن که کسی برنجد؟

خریت توانگر کند فرد را
خبر کن مارین جوانمرد را
 
۱
 برادر عرطشی
پروانه که عاشق آتش و چراغ و نور نیست.
 
۲
پروانه خر است
و
 آتش و چراغ و نور 
را 
با گل عوضی می گیرد 
و 
«بر او آن می رود که بر باخه رفته است.» 
(کلیله و دمنه)

۳
اگر تو خر نیستی و خاطرخواه پروانه ای
روشنگری کن تا پروانه ترک خریت کند و آدم شود.

۴
به پروانه بگو:
عزیزم
 گل که فقط به برکت رنگ، گل نیست.
گل هزار خاصیت و خصوصیت دیگر هم دارد.
و مجموعه ای از مشخصات
هویت آن را تشکیل می دهند.

۵
خفاش
هم
برادر عرطشی
دشمن نور که نیست.

۶
خفاش موجودی مولد و زحمتکش است.
خفاش صیاد است.
همانطور که تو شیادی.

۷
خفاش شبکار است.
همانطور که خیلی از زحمتکشان شبکار اند
بی آنکه دشمن روز باشند.

۸
در طبیعت
مثل جامعه
تقسیم کار هست:
یکی روزکار است و دیگری شبکار.

نه.
 این چیزها ربطی به این چیزها ندارند.

۱
معمر قذافی 
رحمة الله علیه
حتی حاضر شد گناهان ناکرده را به گردن بگیرد
و 
به قربانیان لوکربی 
میلیون ها دلار خسارت داد
 تا دل عمو سام را به دست آورد.
 
۲
حتی عزرائیل را به رسمیت شناخت.

۳
حتی از فلسطینی ها خواست 
که
عزرائیلسوار آیند. 

۴
ولی بولدوزر پر زور و زر دموکراسی تروریستی عربی ـ عجمی ـ فرنگی اومد 
و
 زیرش گرفت و حسابش را رسید.

۵
از لیبی و عراق و افغانستان و سومالی و سوریه و غیره
 فقط باید ترس گرفت.
درس گرفتن محال است.
 
۶
عمو سام یک بیلیون دلار
 مدد تسلیحاتی
 به دولت متبرکه اسلامی 
داعش الله 
کرده است 
(سازمان عفو بین الملل)

۷
مریم الدوله دیلمی 
جام به جام جولیانی ـ مولیانی می زند و سلفی می گیرد.

۸
مش مصطفی 
برای زیارت کعبه به مکه می رود و با حاتم طایی خوش و بش می کند.
بعد از عزرائیل احوال پرسی می کند.
حریف هودار خودمختاری (استقلال نظری و عملی) است.

۹
برای هر واحد ملی 
پانی با پالانی در آب نمک خوابانده اند 
که هیتلر جلوی شان لنگ می اندازد و دم تکان می دهد.

۱۰
این هنوز اولین قطرات است که قطره قطره  از قطر می آیند 
تا جمع شوند و دریا  شوند و عیران جماران را مبدل به  شام خاوران کنند.

برشت 
ترس و نکبت رایش سوم
 
اینک سربازانند، که با خورش و گوشت بریان، پروار می شوند
تا برایش بجنگند و هرگز نپرسند که برای که می جنگند 
و هنگامی که دیدیم، برای جنگ بسیج شده اند،
فریاد بر آوردیم:
 «کیست از شما که بگوید: 
 نه؟
خاموش نمانید،
  جنگی که شما را بدان گسیل می دارند 
( نمی تواند از آن شما باشد)

یادی
 از 
احمد محمود
صدای آلمان
۱۲. ۶. ۲۰۱۰

  آقای مهاجرانی 
به ماجرای «جشنواره بیست سال ادبیات داستانی ایران» اشاره می‌ کند 
که به فرمان رهبر ایران
 نام رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود 
از میان برندگان حذف شد.

مهاجرانی در این مورد می‌ نویسد: 

«ظاهرا بر اساس نامه آقای رضا رهگذر، فرموده بودید جشنواره متوقف شود.
 با شما به تفصیل در باره نویسندگان صحبت کردم.
 در باره تک‌ تک نویسندگان و کارشان بحث کردیم. 
مشخصا درباره محمود دولت آبادی که شما نسبت به "کلیدر" حساس هستید
 و یک بار آن را در نماز جمعه تهران
 «دروغ»
 خواندید
 در باره سیمین دانشور و منیرو روانی پور و... به تفصیل حرف زدم. 
خوشبختانه در باره ۱۹ نفر راضی شدید
 و 
پذیرفتید که جایزه بدهیم.

 تنها نقطه مقاومت شما رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود بود 
که از قضا به عنوان رمان برگزیده بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود 
و 
من هیچگاه نگاه بهت زده و غم آلود احمد محمود را از یاد نمی‌برم.»

آقای مهاجرانی 
دلیل مخالفت آیة الله خامنه‌ ای
 را 
اینگونه عنوان می‌ کند: 
«حتما به یاد دارید،
فرمودید: 
«این رمان ضد جنگ است
 گفتم:
«مگر شما ضد جنگ نیستید؟! 
جنگ یک شر ناگزیر است و نه یک خیر لازم...»

پایان

صم بکم عمی و لایعقلون است،مهاجرانی 
مهاجرانی مبتلا به مرض فراموشی  است:
«جنگ بزرگ ترین نعمت الهی است.»
جلاد جماران

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر