۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» (۱۳)








 
 مهدی اخوان ثالث
  (م. امید) 
  (۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)   

ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

ناگه غروب کدامین ستاره؟ 
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰) 
ادامه
او دید، من نیز دیدم:
 مرد و زنی را، که آرام و آهسته، با هم
  چون دو تذرو جوان می چمیدند

 و پچ پچ و خنده و برق چشمان ایشان
  حتی ـ بگو ـ باد دامان ایشان

  می شد نهیبی، که بی شک
  انگار، گردنده چرخ زمان را
  ـ این پیر پر حسرت بی امان را ـ
  از کار و گردش می انداخت، مغلوب می کرد

  و پیری و مرگ را در کمینگاه شومی که دارند،
 نومید و مرعوب می کرد.

 
 جامعه شناسی اخوان
اکنون 
از میخانه خارج می شود 
و به کوچه و خیابان می زند:




۱
 
او دید، من نیز دیدم:
 مرد و زنی را، که آرام و آهسته، با هم
  چون دو تذرو جوان می چمیدند



 

اخوان
با سایه اش از میخانه های پر چرک و چربی خارج شده
 و 
در شهر شب به راه افتاده است.
  اولین چیزی که تحت سیطره شب
 نظر او و سایه اش را جلب می کند،
عیش بازی زنی و نری است.


۲
این اما به چه معنی است؟
۳
اینجا
بی اعتنا به اینکه 
خود شاعر می داند و می خواهد و یا نمی داند و نمی خواهد
دیالک تیک می و عیش
طرح می شود:
بیهوشی ناشی از می به بیهوشی مبتنی بر عیش 
گره می خورد.

۴
این اما به چه معنی است؟

۵
می و عیش
از مقولات مرکزی خیام و خواجه اند.

۶
در فلسفه خیام و خواجه
از سویی
دم 
غنیمت شمرده می شود.

۷
و 
از سوی دیگر
غریزه بر عقل 
چیره می شود.

۸
یعنی 
خردستیزی (ایراسیونالیسم) بر خردگرایی (راسیونالیسم)
چیره می شود.

۹
دیالک تیک می و عیش
به معنی یکه تازی غریزه و تبعید عقل است.

۱۰
ریشه معرفتی تئوری غنیمت دانی دم
در همین سلطه غریزه و تبعید عقل است.

۱۱
در این صورت است 
که 
گذشته تحلیل نمی شود تا طرحی برای آینده ریخته شود
و 
اعضای جامعه در 
مضارع مدام 
بسر می برند:
بی دیروز و بی فردا.
بی همه چیز.

۱۲
اخوان 
اما 
پرورش یافته در مکتب سعدی است
و به احتمال قوی
 حرف دیگری (طنز دیگری)
بر لب دارد.

۱۳
منظور اخوان این است که 
 اعضای جامعه وارونه
دچار وارونه اندیشی و وارونگی بینشی اند:
در عالم هشیاری، 
کور
اند 
و 
در عالم مستی، 
بینا.

۱۴
جامعه در قعر قیرگون شب فرو رفته است 
و 
روشنگری انقلابی و انقلاب مبتنی بر روشنگری
جای خود را
به
میخواری و عیاشی
داده اند.

۱۵
میخواری و عیاشی 
اما 
به معنی خودستیزی و جامعه ستیزی است.


۱۶
این بدان معنی است 
که 
انسانگرایی (هومانیسم) و جامعه گرایی (سوسیالیسم)
 جای خود را 
به 
انسان ستیزی و جامعه ستیزی 
داده است.

۱۷
این بدان معنی است که 
خریت و خردستیزی 
بر تخت نشسته است
و
آدمیت و خردگرایی
در بدر شده است.

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر