۱۳۹۶ خرداد ۲, سه‌شنبه

سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» (۱۶)


 
 مهدی اخوان ثالث
  (م. امید) 
  (۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)   
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

ناگه غروب کدامین ستاره؟ 
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰) 
 
 ادامه
 
 در چار چار زمستان
 من دیدم، او نیز می دید

  آن ژنده پوش جوان را که ناگاه

 صرع دروغینش از پا در افکند

  یکچند نقش زمین بود

 آنگاه
 
 غلت دروغینش افکند در جوی،
 جویی که لای و لجن های آن راستین بود


 و آنگاه دیدیم:

  ـ با شرم و وحشت ـ
خون، 
راستی خون گلگون،
  خونی که از گوشه ابروی مرد لای و لجن 
را 
به جای خدا و خداوند
  آلوده ی وحشت و شرم می کرد

 در جوی، چون کفچه مار مهیبی  نفت غلیظ و سیاهی روان بود

 می برد و می برد و می برد

 آن پاره های جگر را، 
تکه های دلم را
 و ز چشم من 
دور می کرد و می خورد
  مانند زنجیره کاروان های کشتی،

 کاندر شفق ها، فلق ها
  ـ در آب های جنوبی ـ
از شط به دریا خرامند و از دیدگه دور گردند
  دریا خورد شان و مستور گردند
 
۱اخوان
در این فراز از شعر
انگار
حکایتی 
را 
از سیر تا پیاز
نقل می کند.
 
۲
این اما به چه معنی است؟
 
۳
این بدان معنی است که این شعر اخوان
و 
چه بسا دیگر اشعار او
مجموعة من القصص
(مجموعه ای از حکایات)
است.
 
۴
این اما به چه معنی است؟
 
۵
این بدان معنی است 
که
اخوان
تحت تأثیر سعدی 
است.
 
۶
برای اینکه 
آثار اصلی سعدی 
(بوستان و گلستان)
هم مجموعه ای ازحکایات اند.
 
۷
اخوان
اما
طوطی نیست
تا
سعدی 
را
کورکورانه و بطور مکانیکی
مو به مو
تقلید کند.
 
۸
اخوان
سعدی
 را
هم بلحاظ فرم و هم بلحاظ محتوا
 نفی دیالک تیکی 
می کند.
 
۹
یعنی 
 جنبه های منفی و مزاحم فرمال و محتوایی (مضمونی)
او را نقد و حذف می کند
و
 جنبه های مثبت و مفید فرمال و محتوایی (مضمونی)
  او را حفظ می کند و توسعه می دهد:
 
۱۰
اخوان
به عوض ذکر حکایت واحدی
در شعری
مجموعه ای از حکایات را نقل می کند.
 
۱۱
حالا معلوم می شود
که
شناخت کسی و یا چیزی
نه 
ناگهانی و یکباره
بلکه 
بطور تدریجی و چندین باره (پلکانی، فرایندی، پروسه ای، روندی)
صورت می گیرد.
 
۱۲
چون
ما تاکنون
دهها شعر از اخوان تحلیل کرده ایم،
بی آنکه متوجه این نکته شده باشیم.
 
۱۳
فروغ فیلسوف 
که دراکه اش صدبرابر ما ست،
متوجه تأثیر سعدی بر اخوان شده است:
«اخوان 
با همه فرق دارد.
مثل سعدی است.»
 
۱۴
اما فروغ هم 
متوجه نفی دیالک تیکی فرمال و محتوایی سعدی 
توسط اخوان
 نشده است.
 
۱۵
 و آنگاه دیدیم:
  ـ با شرم و وحشت ـ
خون، 
راستی خون گلگون،
  خونی که از گوشه ابروی مرد لای و لجن 
را 
به جای خدا و خداوند
  آلوده ی وحشت و شرم می کرد
 
معنی تحت اللفظی:
(پس از غلت دروغین و افتادن به جوی مملو از لای و لجن)
من و سایه ام
دیدیم
که 
 خون سرخ گلگون جاری از گوشه ابروی جوان ژنده پوش
به جای انداختن خدا و خداوند به وحشت و واداشتن خدا و خداوند به شرم
 لای و لجن 
را
به وحشت و شرم آلوده می کرد.
 
از همین بند همین شعر
معلوم می شود که اخوان
سعدی در پله متعالی تری است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر