۱۳۹۶ خرداد ۲, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (533)

 
 
پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ 
(۱۹۳۲)
فیسلوف آلمانی
مؤلف آثار متعدد
در زمینه های متفاوت
مثلا استه تیک
 
فصل یازدهم
اتیک (اخلاق)
برگردان
شین میم شین 
 
پیشکش 
به 
خاطره خروشان
 
 
سرهنگ سیامک
 
بخش اول 
راجع به تشکیل اتیک بورژوایی

۱
اتیک به قول ارسطو ـ مؤسس اتیک ـ از واژه اتوس منشق شده که به معنی عادات زیستی، آداب، رسوم و غیره ی ناشی از همزیستی انسان ها ست. 

۲
اتیک رسمی، زمانی ضرورت کسب می کند که رعایت عادات زیستی و آداب رسوم دیرین، مختل می شود.
به همین دلیل استدلال و اثبات راسیونال (عقلی) آنها لازم می آید تا بر تمایلات مبتنی بر زوال عادات زیستی و آداب و رسوم لگام زده شود.  

۳
به همین دلیل، تشکیل اتیک در آنتیک (یونان باستان کلاسیک)، محتوای کنسرواتیو (مبتنی بر محافظه کاری، ضد انقلابی) داشته است. 

۴
تشکیل اتیک بورژوایی اما بر خلاف اتیک آنتیک، محتوای انقلابی داشته است:
زمانی که بورژوازی ترقی طلب، تحت مناسبات حاکمیتی فئودالی، به مثابه طبقه اجتماعی شکل می گرفت و سودای جایگزینی فئودالیسم با جامعه جدید را یعنی با مناسبات تولیدی کاپیتالیستی را در سر داشت، تمامت نیروی فکری عقلی (راسیونال) خود را برای اثبات کهنگی، پوسیدگی و بی اعتباری طرز تفکر قرون وسطایی و خیلی از عادات و آداب و رسوم فرسوده و فرتوت رایج به کار انداخت. 

۵
روشنگری، با تحمل زحمات فراوان کوشید تا به مدد تجارب موجود، اثبات کند که تفاوت موازین و معیار های اخلاقی میان ملل مختلف از زمین تا آسمان است و چه بسا ضد یکدیگرند. 

۶
به همین دلیل، هنجارهای اخلاقی به میراث مانده از نسل های پیشین، اگرچه طبیعی و عادی جلوه گر می شوند، ولی نباید به مثابه قانون طبیعی از اعتبار بی چون و چرا برخوردار باشند.

۷
ایده ئولوگ های بورژوازی آغازین دریافته بودند که میان چیزها و پدیده های اجتماعی (سوسیال) و طبیعی (ناتورال) تفاوت های جدی وجود دارد.
آنها بر آن بودند که چیزها و پدیده های اجتماعی دستخوش تحول اند.

۸
ایده ئولوگ های بورژوازی آغازین، به این نتیجه رسیده بودند که انسان تحت کلیه فرم های اجتماعی تعویض یابنده و در چارچوب مناسبات تاریخا تحول یابنده، طبیعتا همیشه همان (ثابت) می ماند. 

۹
ایده ئولوگ های بورژوازی آغازین، بر آن بودند که هر کس بلحاظ ماهیت طبیعی اش با افراد دیگر برابر است.
این برابری ماهوی ـ طبیعی یا موجب روی گرداندن انسان ها از موازین اخلاقی می شود و یا  (اگر طبیعت انسان ها ایجاب نکند)، برخی از موازین اخلاقی فرسوده و فرتوت می توانند به عنوان موازین اخلاقی خارجی و تعویض پذیر، برسمیت شناخته شوند.

۱۰
از دید ایده ئولوگ های بورژوازی آغازین، تصمیمگیرنده در زمینه این موازین اخلاقی، خود انسان ها هستند.
مثلا  بنا بر طبیعت شان.
 به قوه نیروی تصمیمگیری که به عنوان انسان در اختیار دارند.
 به مدد نیروی اراده  شان
به مدد نیروی عقل شان 

۱۱
فلاسفه راسیونالیست (خردگرا)، به تفکر انسانی تقدم و ارجحیت قایل می شدند. 

۱۲
فلاسفه امپیریست (تجربه گرا) به طبیعت حسی انسان ها تقدم و ارجحیت قایل می شدند.
 

۱۳
اما همه آنها متفق النظر بودند که اگر هر کدام از اعضای جامعه تابع جبر درونی خود باشد، در آن صورت، همزیستی آنها بهتر خواهد گشت و تنظیم جامعه عالی تر. 
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر