۱۳۹۶ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

تأملی در مقوله عشق (۲)

 
تحلیلی از
ربابه نون

۱۱
دگر مباد نصيبم كه نام عشق برم
بس است، هر چه كشيدم من از محبّت تو
قزوينی

۱۲
شيوة مردان نباشد، 
عشق 
ـ پنهان ـ
باختن
(عشقبازی مخفیانه) 
كمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن
همام تبريزی

۱۳
چنان كه سيل، خس و خار را به دريا برد
مرا به عشق حقيقي كشيد عشق مجاز
صائب تبریزی

۱۴
زبان عقل در اوصاف عشق كوتاه است
و گرنه ذرّه به خورشيد رهنمون باشد
صائب تبریزی

۱۵
ما ز هر روشندلي يك رشته فن آموختيم
عقل، از مجنون و عشق، ازكوهكن آموختيم
صابر همدانی

۱۶
به غير سينه ی دریا دلان، نگنجد عشق
برای بحر، خدا آفريد، طوفان را
فرج‌ الله شبستری

۱۷
عشق 
ـ هرچند كه درپرده بود ـ
مشهور
 است
حسن 
ـ هر چند كه در پرده بود ـ
مستور 
است
صائب تبريزی

۱۸
عشق آمد و صبر از دل ديوانه برون رفت
صد شكر كه بيگانه از اين خانه برون رفت
ضميري اصفهانی

۱۹
عشق داريـــــم و سينـــــه ســـوزاني
درد داريــــم و ديده گـــرياني

عشقي و چه عشق، عشق عالم‌ سوزی
دردی و چه درد،
درد بي درمانی
شاهكي اصفهانی

۲۰
عشق در دنيا نبودی، گر نبودی روي زيبا 
ورنه گل بودی، نخواندی بلبلي برشاخساري
سعدی

۲۱
«جهان تهی است»
ز خوبان
«فقط توئی 
ـ تنها ـ »  
(کدکنی)
که شوکت و شعف خاطر خمار منی
سنگزاد

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر