۱۳۹۵ بهمن ۱۴, پنجشنبه

سیری در شعری از حمید مصدق (10)


زیر خاکستر
تحلیلی از
شین میم شین 
  
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت
سال ها است که از دیده ی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده، هنوز 

·       معنی تحت اللفظی:
·       قدما گفته اند، که اگر یار برود و دیگر دیده نشود، از یاد آدمی هم می رود.
·       تو اما سال ها ست که رفته ای، ولی دل من از مهر تو اکنده است.

·       این ضرب المثل معروفی است که جامه شعر پوشیده است.

·       ولی محتوای علمی و فلسفی این ضرب المثل چیست؟

1
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت

·       در این ضرب المثل و در بخش اعظم ضرب المثل ها، خرد کلکتیو همبود های (اجتماعات) بشری تقطیر و تبلور می یابد و دهن به دهن، سینه به سینه، نسل به نسل نقل می شود.
·       ضرب المثل ها، نتیجه نهائی استحاله ی تجارب عینی نیاکان ما به دانش تجربی اند.

2
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت

·       در این ضرب المثل، اولا دیالک تیک حسی و عقلی به شکل دیالک تیک از دیده رفتن و از دل رفتن بسط و تعمیم می یابد.
·       اگر کسی دیده نشود (شناخت حسی)، در آیینه ذهن آدمی هم منعکس نمی شود تا مغز آدمی روی آن رؤیت (سیگنال حسی) کار کند و شناخت عقلی از او فراهم آید و به خاطر سپرده شود.

·       حیرت انگیز، فخر انگیز و ضمنا ستایش انگیز است که نیاکان ما به دیالک تیک حسی و عقلی واقف بوده اند.
·       در حالیکه هم اکنون خیلی از زعمای قوم کمترین خبری از آن ندارند.

3
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت

·       در این ضرب المثل، ثانیا دیالک تیک تجربه و دانش تجربی به شکل دیالک تیک از دیده رفتن و از دل رفتن بسط و تعمیم می یابد.
·       حق با نیاکان خرد ورز خردگرای خردمند ما ست:
·       منشاء دانش، تجربه است.
·       بدون تجربه مستقیم و یا غیر مستقیم، یعنی بدون تجربه شخصی و یا نوعی (تاریخی)، دانش تجربی تشکیل نمی شود.
·       نمی تواند هم تشکیل شود.

·       زادگاه اندیشه، عمل است.
·       چه عمل بی واسطه و شخصی و مستقیم.
·       چه عمل با واسطه، نوعی، همنوعی، تاریخی و غیر مستقیم.

4
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت

·       می توان گفت که نیاکان ما به دیالک تیک پراتیک و تئوری (عمل و نظر) وقوف داشته اند.
·       این که هنوز چیزی نیست.

·       نیاکان ما با فراستی شگفت انگیز و فخر انگیز، صدها سال قبل از تدوین فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، به این نتیجه مطلقا علمی و درست رسیده اند که در دیالک تیک پراتیک و تئوری، نقش تعیین کننده از آن پراتیک (از دیده رفتن) است.

5
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت
سال ها است که از دیده ی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده، هنوز 

·       شاعر خیال می کند که ضرب المثل فوق الذکر اعتبار ندارد.

·       چون جانان از دیده اش رفته، ولی از دلش نرفته است.

·       شاعر به سبب فقر فلسفی، نمی داند که یادهای نامیرا، خودآ نیستند.

·       یادها نتایج به دیده گذشتن ها هستند که در اعماق دل (ضمیر) (حافظه) آدمیان ذخیره، انبار و تلنبار می شوند و به بهانه ای دوباره از اعماق کنده می شوند و بالا می آیند.
·       در نتیجه، به یاد آدمیان می آیند.

·       آثار هنری ـ در تحلیل نهائی ـ نتیجه یاد آوری به دیده گذشتن  های متنوع در ایام گذشته اند.
·       بدون تجربه، دانش تجربی هم وجود ندارد.

6
گفته بودند که از دل برود یار، چو از دیده برفت
سال ها است که از دیده ی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده، هنوز 

·       نیاکان ما در این ضرب المثل، ضمنا دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو (دیالک تیک عینی و ذهنی)  را به شکل دیالک تیک از دیده رفتن و از دل رفتن بسط و تعمیم داده اند.

·       این که هنوز هنر نیست.
·       هنر نیاکان ما این است که نقش تعیین کننده را در دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت از آن اوبژکت شناخت دانسته اند.

·       این فراست و درایت نیاکان ما هم حیرت انگیز است، هم مطلقا علمی است، هم مارکسیستی ـ لنینیستی است و هم ستایش انگیز و فخر انگیز است.

·       این به معنی تره خرد نکردن نیاکان خرد ورز خردگرای خردمند ما به سوبژکتیویسم معرفتی است که یکی از انحرافات معرفتی ـ نظری وسیعا رایج در جهان و بویژه در ایران است.

·       مراجعه کنید به سوبژکتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·       خیلی از روشنفکران وطنی و بین المللی در برخورد به چیزی و یا اندیشه ای به جای بررسی خود آن چیز و یا اندیشه، فوری خویشتن خویش را در کانون کاینات قرار می دهند و اعلام می دارند:
·       من با این نظر موافقم و یا مخالفم.

·       حضرات خیال می کنند که بدین طریق، شق القمر کرده اند.
·       اصلا نمی دانند که موافقت و یا مخالفت کسی با اندیشه ای و یا با کاری، کم ترین ربطی به صحت و سقم آن اندیشه و کار ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر