۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه

دیالک تیک خدمت و خیانت (6)


فرازهایی از کتاب شهلا زرلكي  
تحت عنوان
«در خدمت و خیانت زنان» 
ویرایش و تحلیل از
مریم دال و ربابه نون
  
همه امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه اتصالی به نام فرزند
 اشتراک مکان زندگی
دیدارهای مکرر صبحگاهی
میز شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.

·        در این سخن مؤلف عامل وحدت بخش (آشتی آور) ارگانیسمی (اندامی)  ـ ارگاسمی نیرومندی از قلم افتاده است.
·        عامل ارگانیسمی نیرومندی که حلقه متین پیوند زن با شوهر (و مادر با کودک) است.

·        این عامل وحدت بخش چیست؟  

1

همه امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه اتصالی به نام فرزند
 اشتراک مکان زندگی
دیدارهای مکرر صبحگاهی
میز شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.

·        در گله چند هزار «نفری» جانوران، هر مادری کودکی می زاید و اگر گله مورد حمله درندگان قرار گیرد، چه بسا کودکانی در لا به لای بوته ها و یا در شکاف صخره ها بی کس و بی پناه می مانند.
·        مادران اما پس از نجات از مرگ، دیوانه وار به دنبال نوزاد شان می گردند.
·        میمون ها حتی جنازه نوزاد مرده از تشنگی و گرسنگی را مدت های مدیدی به همراه می برند.

·        وداع با فرزند برای مادران آسان نیست.
·        حتی اگر فرزند 60 ساله باشد.

·        این را اجامر قسی القلبی که کودکان مردم را بی رحمانه شیر می کنند و به جنگ شیران و یا به مینزار و یا به زیر تانک عراقی ها می فرستند، بهتر است بدانند.

·        انسان ابزار نیست تا مورد استفاده و سوء استفاده قرار گیرد.
·        انسان ابزارساز است.
·        انسان اوبژکت نیست، سوبژکت است.
·        انسان چیز واره نیست تا دور انداخته شود.
·        انسان «آفریننده ی چیز از ناچیز» است. (فردوسی) 
·        انسان مولد است.

2

همه امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه اتصالی به نام فرزند
 اشتراک مکان زندگی
دیدارهای مکرر صبحگاهی
میز شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.

·        خیلی از زنان و شوهران از هم جدا می شوند و حتی ازدواج می کنند.
·        اما همیشه نیروئی درونی یاد همسرشان را در خاطرشان احیا می کند و مصرانه می طلبد.

·        این نیروی درونی را مؤلف از قلم انداخته است.
·        دلیل دشواری گسست پیوند زن و شوهر همین عامل ارگانیمسی ـ ارگاسمی است و اوکسی توسین نام دارد.
·        بعید است که مؤلف از این عامل بی خبر باشد.

·        برای اینکه این ماده شیمیائی به صورت دارو نیزتحت عناوین زیر عرضه می شود:
·         اوکسی ‌تیپ
·        پیتوسین
·        سینتوسینون

·        این دارو ها حاوی فونکسیون های زیر اند:
·        محرک انقباضات رحمی اند.
·        محرک ترشح شیر اند.
·        متوقف ‌کننده خون ریزی پس از زایمان اند.

3
همه امکانات آشتی برای زن و شوهر مهیا ست:
حلقه اتصالی به نام فرزند
 اشتراک مکان زندگی
دیدارهای مکرر صبحگاهی
میز شام و تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.

·        هورمون اوکسی توسین (هورمون وفا) هم در روند شیر دادن به نوزاد و هم در اوج ارگاسم ترشح می شود و پیوند مادر و فرزند و زن و شوهر را تحکیم می کند.

4
حلقه اتصالی به نام فرزند

·        فرزند در رابطه زن و شوهر، پدیده ای مولتی فونکسیونال،  بغرنج و حتی تضاد آمیز است:

الف
·        فرزند معشوق طبیعی ـ غریزی ـ اجتماعی هم مادر است و هم پدر.
·        هر دو بطرز خودپوئی یعنی بطور غیر ارادی و ناخودآگاه  عاشق فرزند خویش اند.
·        عشق مادر و پدر به فرزند (البته اگر آدمیت زدائی نشده باشند) اصیل ترین و قوی ترین عشق مادام العمر است.
·        هیچکس عاشق تر از مادر و پدر خویش عاشقی سراغ ندارد.

ب
·        عشق مادر و پدر به فرزند اما ضمنا به کاهش عشق زن و شوهر نسبت به همدیگر منجر می شود.
·        چون معشوق دیگری وارد مناسبات عاشقانه آندو می شود و سرمایه عشق تقسیم می شود.

پ
·        از این رو، با ورود فرزند به صحنه خانواده، مسئله بغرنج تر می شود.
·        مادر و پدر ضمن عشق عمیق طبیعی ـ غریزی ـ اجتماعی به فرزند، او را رقیبی مخرب و موی دماغ در این زمینه استنباط می کند.
·        کودکان این پدیده ضد و نقیض (تضاد آمیز) را کشف و ثبت و ضبط می کنند و از آن رنج می برند.

ت
·        کودکان ضمنا در مناسبات زناشوئی، بویژه از سوی زنان، بی رحمانه آلت دست قرار داده می شوند.
·        اینسترومنتالیزه (ابزار واره) می شوند.
·        بویژه اکنون که هر نری مجاز به داشتن چهار زن و چهارصد صیغه است و رابطه زناشوئی سست تر از همیشه است، تولید مثل به درجه یکی از تسلیحات رزمی زنان ارتقا می یابد.
·        این اما فقط یک سوی مدال دیالک تیک تولید مثل است.

ث
·        روی دیگر مدال دیالک تیکی تولید مثل، عقیم بودن همسر زن و یا مرد است.
·        تحقیر و تخریب زنان و مردان عقیم یکی از معضلات دیر آشنا در جامعه فئودالی بوده و احتمالا هنوز هم است.
·        دیالک تیک تولید مثل، بدین طریق در جامعه عقب مانده به شکل دیالک تیک توطئه و تحقیر و تخریب بسط و تعمیم می یابد:

1
·        زن به هر ترفندی آبستن می شود تا «پیوند زناشوئی» را تحکیم و تضمین کند.
·        شاید یکی از دلایل حقه باز تلقی کردن زنان همین باشد.

2
·        اگر همان مکار و حقه باز به هر دلیلی عاجز از تولید مثل باشد، تحقیر و تخریب می شود.

5
اشتراک مکان زندگی
دیدارهای مکرر صبحگاهی
میز شام
 تختخواب دونفره ای که آن دو را به آغوش باز خود فرامی خواند.

·        همجائی و همبائی مکانیکی و صوری  زن و شوهر و روابط تختخوابی آنها را قبلا مورد بحث قرار داده ایم و تکرار مکررات کسب و کار آخوند ها ست.

6
به هر حال و در ظاهر امر
 به نظر می رسد زن و مرد از روش درمانی ناخودآگاهی
استفاده می کنند که
خود از خاصیت آن آگاه نیستند.
بنابراین
 پرسشی در این میان شکل می گیرد:
آیا مشاجره زن و شوهر یک راه درمان نیست؟

·        رابطه زن و شوهر و زن و مرد بطور کلی، رابطه ای دیالک تیکی است.
·        یعنی هم مبتنی بر وحدت آندو ست و هم مبتنی بر تضاد آندو.

·        تماتیزاسیون مشاجره زن و شوهر و فراموش کردن وحدت آن دو نشانه بینش متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) مؤلف است.
·        زن و شوهر در بستر دیالک تیک سازش و چالش (پیوند و تضاد) بسر می برند که در بخش های پیشین مورد بحث مفصل قرار گرفته است.  

·        تماتیزاسیون چیزی یعنی موضوعیت بخشیدن به چیزی

پایان فراگمنت اول
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر