۱۳۹۵ آذر ۱۸, پنجشنبه

تعارفات و تحریفات انجمن راه «کارگر» (4)


محمد رضا شالگونی
فیدل کاسترو
کسی که تا آخرین نفس
 به عدالت اجتماعی وفادار ماند

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور

 1 
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  «بیستم»  
به طور کلی،
خواه ناخواه ،
 بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        بزرگ ترین ضعف کشورهای سوسیالیستی واقعا موجود و بزعم رئیس انجمن راه «کارگر»، سوسیالیسم قرن «بیستم»  و از آنجمله نظام «سیاسی» کذائی کوبا، فقدان آزادی و دموکراسی بوده و است.

·        رئیس انجمن راه «کارگر» که نه جهان بینی روشن دارد و نه با خرد کل اندیش (فلسفه) کمترین آشنائی دارد، نمی تواند معنی مفهوم فلسفی آزادی را و معنی مفهوم فلسفی دموکراسی را بداند.
·        این ولی مانع آن نمی شود که زباله های ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه امپریالیستی را تکرار کند و سوسیالیسم قرن «بیستم»  و نظام سیاسی کوبا را به سرکوب آزادی و دموکراسی متهم کند و سنگ دفاع از سوسیالیسم قرن 21 را به سینه بزند و هارت و پورت کند.

2

·        منظور از آزادی (اختیار) چیست؟

·        آزادی و یا اختیار یکی از  مفاهیم فلسفی دیر آشنا ست که فلاسفه قرون وسطی ایران مثلا شیخ شیراز و حتی خواجه شیراز از آن خبر داشته اند:

3
سعدی
گر گزندت رسد ز خلق، مرنج
که نه راحت رسد ز خلق، نه رنج

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر از مردم گزندی به تو رسید، رنجیده خاطر مشو.
·        برای اینکه از مردم نه رنجی به کسی می رسد و نه گنجی (آسایشی.)

·        در این بیت شعر شاعر و فیلسوف بزرگ شیراز ـ سعدی ـ اختیار و آزادی انسان ها انکار می شود.
·        توده در فلسفه تاریخ (تئوری اجتماعی) سعدی، کاره ای نیست.
·        صاحب اختیار و آزادی نیست.
·        توده هیچکاره است.
·        هیچ واره است.
·        زباله واره است.

·        به زبان مارکسیستی ـ لنینیستی، توده فاقد سوبژکتیویته (فاعلیت در دستور زبان فارسی) است.
·        اوبژکت واره است.
·        چیز واره است.

·        به همین دلیل اگر گزندی از توده به کسی برسد، آن کس نباید آزرده خاطر شود.
·        چون از توده نه رنجی به کسی می رسد و نه گنجی (آسایشی)  

4
از خدا دان خلاف دشمن و دوست      
که دل هردو در تصرف او ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        گزندی که از دشمن و دوست به تو می رسد، از خدا ست.
·        برای اینکه دل هر دو در تصرف او ست.

·        سعدی برای اثبات هیچ واره بودن انسان ها دلیل تصویری ـ تجسمی ـ منطقی هم دارد:

5

گرچه تیر از کمان همی گذرد
از کماندار بیند اهل خرد

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگرچه تیر از کمان عبور می کند، اصحاب خرد، مسئولیت اصابت تیر را نه از آن کمان، بلکه از آن کماندار می دانند.

·        سعدی در این دو بیت آخر حکایت، دیالک تیک جبر و اختیار را، دیالک تیک ضرورت و آزادی را به شکل دوئالیسم خدا و خلق، از سوئی و به شکل دوئالیسم کماندار و کمان از سوی دیگر و در واقع به صورت دوئالیسم همه کاره و هیچ کاره (دوئالیسم همه چیز و هیچ)  بسط و تعمیم می دهد و فاتحه بالا بلندی بر آدمیت آدم ها می خواند:
·        توده بدین طریق سلب اختیار می شود و جبر در فرم مشیت الهی، مطلق می گردد.
·        سعدی در تحلیل نهائی، «جبر» گرا ست.
·        مفهوم فلسفی جبر در فلسفه سعدی به صورت جزم مشیت الهی بسط و تعمیم می یابد.
·        «جبر» گرائی سعدی به فاتالیسم (سرنوشتگرائی) استحاله می یابد.

·        البته سعدی خر نیست.
·        سعدی خردگرا ست.
·        خودش بی تردید به جفنگ خودش باور ندارد.
·        ولی چاره ای جز تولید و بازتولید جفنگ ندارد.

·        برای اینکه ایدئولوگ طبقه حاکمه فئودالی است و ایده ئولوژی، خردگراترین اعضای جامعه را به خردستیزترین خردستیز و خردمندترین اعضای جامعه را به خر ترین خر تبدیل می کند.

6
حافظ
رضا به داده، بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        به رزق مقرره (مشیت الهی)  راضی باش و شکوه مکن.
·        برای اینکه من و تو (انسان ها) صاحب اختیار و آزادی نیستیم.

·        حافظ همه معایب ایده ئولوژیکی سعدی را از آن خود کرده و به نوبه خود توسعه داده است.
·        حافظ هم در این بیت غزل و نه فقط در این بیت غزل، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) را به شکل دوئالیسم مشیت الهی و اختیار انسانی بسط و تعمیم می دهد و بدتر از سعدی فاتحه بالا بلندی بر آدمیت اعضای جامعه می خواند.

·        آدم در فلسفه تاریخ (تئوری اجتماعی) حافظ سلب سوبژکتیویته می شود.
·        اوبژکت واره می شود.
·        چیز واره می شود.
·        زباله واره می شود.

·        حافظ هم به فاتالیسم (سرنوشت گرائی) می رسد.

·        افیون وارگی شعر حافظ به همین دلیل ایده ئولوژیکی است.

·        فرقی ندارد که بستی تریاک بزنی و یا غزلی از خواجه بخوانی.
·        در هر دو صورت تخدیر می شوی و تسکین می یابی و همه چیز جامعه و جهان برایت اگال (یکسان) می شود.

7
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  «بیستم»  
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        سوسیالیسم قرن  «بیستم»  و نظام سیاسی کذائی کوبا چرا و به چه دلیل آزادی را باید سرکوب کرده باشند و استبداد را برقرار؟

·        سطل ننه ات طلب ها هم همین ایراد را در نهایت خیرخواهی به سوسیالیسم و کمونیست ها می گیرند.

·        منظور اجامر طبقه حاکمه و سطل ننه ات طلب ها از آزادی، نه آزادی به معنی علمی و فلسفی کلمه، بلکه به معنی هرج و مرج و لاابالیگری و خودسری و توحش و ستم و سرکوب و استثمار انسان ها بوسیله عنسان ها ست.
  
8

کمون پاریس 
(18 مارس 1871 ـ 28 ماه مه 1871)
اولین انقلاب پرولتری
اعضای کمون را کمونار می نامیدند.
کمون پاریس الگو و سرمشق دموکراسی شورائی محسوب می شود.

·        سوسیالیسم قرن «بیستم» برای نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم، در سال 1871 در فرانسه پیروز شد و عنوان کمون پاریس به خود گرفت و پس از 70 روز توسط ارتش اجانب فئودالی بطرز خونینی سرکوب شد.

9

جان رید
 (1887 ـ 1920)
نویسنده و روزنامه ‌نگار انقلابی آمریکایی
از پشتیبانان حکومت شوروی و از طرفداران ولادیمیر لنین
از تاریخ ‌نویسان مهم انقلاب اکتبر
کتاب معروفش در گزارش این انقلاب،
«ده روزی که دنیا را تکان داد»،
شاید معروفترین کتابی است که
در مورد انقلاب اکتبر نوشته شده ‌است.
همسر او، لوییس بریانت، نیز نویسنده‌ای مارکسیست و بلشویک بود   او نیز از تاریخ
‌نویسان انقلاب به شمار می ‌رود.

·        46 سال بعد، همان سوسیالیسم قرن «بیستم» برای دومین بار در اوایل قرن بیستم در سال 1917 در روسیه پیروز شد.
·        به قول جان رید، «در عرض ده روز جهان به خود لرزید» و زیر و رو شد.

·        روسیه کشوری استعمارگر بود و ضمنا بلحاظ اقتصادی بشدت عقب مانده بود.

·        بنا بر گزارشات رسانه های تمام ارضی (گلوبال) امپریالیستی، به هنگام پیروزی سوسیالیسم قرن «بیستم»، عفریت هول انگیز مرگ با داس گرسنگی در دست در کوچه ها و خیابان های مسکو و دیگر شهرهای روسیه راست راست راه می رفت و توده ها را بی رحمانه درو می کرد.

·        بلشویک ها چاره در آن دیده بودند که نان بخور ـ نمیر را میان اعضای جامعه جیره بندی کنند.


·        یکی از بلشویک های معروف به نام ناظم حکمت در آثارش از نگهبانی اش دم در انبار آذوقه گزارش می دهد و از کودکان مردم که قصد دزدی از انبار را داشته اند.
·        شاعر بلشویسم از شرم به فریاد است.

10
هر سخنی در باره نظام سیاسی کوبا و
سوسیالیسم قرن  «بیستم»  
به طور کلی ،
خواه ناخواه ، بلافاصله روی بزرگ ترین ضعف آن متمرکز می شود ،
یعنی نبودِ دموکراسی و آزادی.

·        سؤال اکنون این است که در این شرایط دشوار چگونه باید دیالک تیک جبر و اختیار را، دیالک تیک ضرورت و آزادی را درک کرد و در عمل پیاده کرد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر