۱۳۹۵ آذر ۱, دوشنبه

متا تحلیلی بر تحلیل احمد قاسمی از شعر نادر نادرپور (9)


 مجله دنیا (سال 1340)
سرچشمه صفحه فیسبوک
 راه توده
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور 

نادر نادرپور
«شکست خورده ی پیروز»  
با «فقر» به نبرد برخاسته،
اما عواملی که از او پنهان بودند در شکستش کوشیده اند
و به «فقر» دچارش کرده اند.

·        در همین جمله نادر نادرپور دست خود او رو می شود:
·        «شکست خورده ی پیروز» که فرد و یا نسل ایدئال نادرپور شاعر است، عاجز از تمیز دوست از دشمن است.
·        به همین دلیل «عواملی که کوشیده اند تا او را شکست دهند»، برایش پنهان مانده اند و شکستش داده اند به خاک سیاهش نشانده اند.

·        وقتی گفته می شود که بدون حمایت خرد کل اندیش (فلسفه) نمی توان از منافع استراتژیکی طبقه کارگر دفاع کرد، به همین دلایل است.

1
«شکست خورده ی پیروز»  
با «فقر» به نبرد برخاسته،
اما عواملی که از او پنهان بودند در شکستش کوشیده اند
و به «فقر» دچارش کرده اند.

·        انسان ایدئال نادر نادرپور و احمد قاسمی، به هر دلیل عینی و ذهنی، از سرتاپا خر و چه بسا حتی خرد ستیز است:
·        او ـ در بهترین حالت ـ اهل زنده باد و مرده باد الکی و خرکی و مکانیکی است.
·        اصلا نمی داند که چی و یا کی باید زنده و یا مرده باشد.

·        فیس آباد آزمایشگاه خوبی برای آشنائی با این الاغ ها ست.

·        فقط کافی است معنی واژه هائی را بپرسی که نشخوار می کنند.
·        آنگاه شاهد کلافگی شان می شوی.

·        مارکس این وضع و حال را با مفهوم «فقر فلسفی» به چالش کشیده است.

·        طبقه حاکمه امپریالیستی هم به این قضیه پی برده است:
·        طبقه حاکمه امپریالیستی دیگر زحمت جنگ و ستیز با این جماعت را به خود نمی دهد تا «شکست خورده ی پیروز» محسوب شوند.
·        بلکه آنها را دعوت به همکاری می کند.
·        آنها با کفش کتانی و شلوار جین و پالان عنگلابی وارد مجلس می شوند و طولی نمی کشد که به جنتلمن خوش پوش عیاشی استحاله می یابند و در سن 60 سالگی با دختران 26 ساله عیرانی حال می کنند و برای سخنرانی به جماران دعوت می شوند و با خورجینی از اسکناس های نفت آلود برمی گردند.

2
«شکست خورده ی پیروز»  
خواسته تا دل‌ ها را همداستان کند
و دست‌ ها را بهم نزدیک سازد و «تنهایی»  را براند،
 اما «تنهایی»  و «هراس» بر او غالب آمده اند.

·        نادر نادرپور در این جمله از آماج های عنگلابی «شکست خورده ی پیروز» پرده برمی دارد:

الف
·        همداستان سازی دل ها

ب
·        نزدیک سازی دست ها

پ
·        تبعید «تنهائی»  

·        این آماج های سه گانه ی فئودال زاده ها و بورژوا زاده های عنگلابی به چه معنی اند؟

3
همداستان سازی دل ها
نزدیک سازی دست ها
تبعید «تنهائی»

·        دل در قاموس شاعر، مخزن شور و مهر و عشق و احساس و هارت و پورت است.
·        «شکست خورده ی پیروز» طبل توخالی خروشانی است.
·        صاحبدلی پر شور و فردی بی شعور است.
·        هنر او تحت تأثیر عاطفی و احساسی قرار دادن دل ها و پیوند دادن به دست ها ست.
·        این همان کرد و کار فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم و فوندامنتالیسم است:

الف

·        ایدئالیزه کردن پیشوا
·        نژاد برتر جا زدن نژاد کذائی ژرمن
·        ام الفساد جا زدن نژادهای کذائی دیگر
·        پر کردن دل نوچه های خام و خر از عشق به پیشوا و از نفرت و کین به دیگران و دگراندیشان.

ب


·        ایدئالیزه کردن انبیا، ائمه و فقها
·        تقدیس و تجلیل شورمندانه خرافه نامه ی قرآن
·        دین برتر جا زدن دین اسلام، آیین تسنن، آیین تشیع
·        ام الفساد جا زدن مؤمنین به ادیان دیگر  
·        پر کردن دل نوچه های خام و خر از عشق به انبیاء، ائمه و فقها و قرآن و از نفرت و کین به دیگران و دگراندیشان.

4
همداستان سازی دل ها
نزدیک سازی دست ها
تبعید «تنهائی»

·        پس از زدن ادویه جات عاطفی ـ احساسی به ایده ئولوژی خرافی و ضد انسانی ـ ضد اجتماعی خود و خوراندن آن به  خلایق خر، نوبت به پیوند دست ها می رسد.
·        آنگاه، فریب خوردگان بی خرد سازمان داده می شوند و در واحدهای تروریستی فاشیستی و فوندامنتالیستی وارد عمل می شوند.
·        ضمنا «تنهائی» حضرات  طرد و تبعید می شود.

5
همداستان سازی دل ها
نزدیک سازی دست ها
تبعید «تنهائی»

·        اینجا ست که تمیز استالینیسم از فاشیسم و فوندامنتالیسم دشوار می گردد:
·        همین سه آماج نادر نادرپور و احمد قاسمی را امروز برخی از دکه های استالینیستی مو به مو نمایندگی می کنند:
·        شعار «تفاوت در عرعر، وحدت در عمل»، چیزی جز این نیست.
·        همداستان سازی دل های سطل ننه ات طلب ها و سر تنت طلب ها و هر ننه قمر دیگر طلب ها، پیوند دادن دست ها و ترک پیله عذاب آور تنهائی.

·        نتیجه تحقق این آماج ها از چه قرار است؟  

6
خواسته تا دل‌ ها را همداستان کند
و دست‌ ها را بهم نزدیک سازد و «تنهایی»  را براند،
 اما «تنهایی»  و «هراس» بر او غالب آمده اند.

·        نتجه «تفاوت در عرعر، وحدت در عمل»، غلبه تنهائی و ترس بر «شکست خورده ی پیروز» همیشه ی تاریخ است.
·        خر نمی تواند پیروز شود.
·        حتی اگر تمام زورش را بزند و با غریو عرعرش، گوش فلک را کر کند.
·        احمد قاسمی نمی دانست، اما پیروانش بدانند که تنهائی و ترس از مفاهیم مرکزی اگزیستانسیالیسم اند که ابشخور فاشیسم است.

·        شاید خود نادر نادرپور هم نداند و نا آگاهانه  مفاهیم مرکزی اگزیستانسیالیسم را بر زبان آورد.
·        چون ایده ئولوژی پدیده ای طبقاتی است و ایدئولوگ ها، استنباطات طبقاتی را تئوریزه می کنند.
·        این اجنه طبقاتی اند که به صورت  مفاهیم از اندرون شاعر بیرون می زنند.

·        مراجعه کنید به فلسفه حیات، اگزیستانسیالیسم، اگزیستانسیالیسم کاتولیکی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

7
اما «تنهایی»  و «هراس» بر او غالب آمده اند.

·        «شکست خورده ی پیروز» به تنهائی و ترس رسیده است.
·        همه آثار هنری و فکری و فلسفی نمایندگان امپریالیسم به تنهائی و ترس رسیده اند.
·        رمان های نویسندگان امپریالیستی عرصه یکه تازی تنهائی و ترس و تهوع است.
·        قهرمان یکی از رمان های امپریالیستی که جایزه باران شده، لخت و عریان در گوشه اتاقی خالی از همه چیز، چمباتمه نشسته و بشقابی مملو از مدفوع خشک در جلو دارد.
·        تکه تکه اطعام می کند و به زمین و زمان دشنام می دهد.

·        تو کجائی تا شود او چاکرت، ای بی خبر؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر