۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

متا تحلیلی بر تحلیل احمد قاسمی از شعر نادر نادرپور (7)


 مجله دنیا (سال 1340)
سرچشمه صفحه فیسبوک
 راه توده
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور 

پسر
گاه ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.
بهار بلوغش
 با تلخ ‌ترین حوادث، با سیاه ‌ترین ایام و با سخت ‌ترین سال‌ها
مقارن بود
و هنگامی که اقتضای سنش او را به بازی و تفریح می‌ خواند
ناچار شد که در «جدی» ‌ترین وقایع شرکت جوید
 و در دشوارترین کارها دخالت کند.
من شاعر این نسلم و این نسل،
شکست خورده ‌ای پیروز است.»

·        ما این بند از جفنگیات نادر نادرپور راجع به دشواری های زندگی پسر پس از شهریور 1320 را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:  

1
پسر
گاه ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.

·        این دشواری زندگی خاص بچه فئودال ها و بچه بورژواها  ـ چه دختر و چه پسر ـ نبوده و نیست.
·        این دشواری زندگی فرزندان توده های مولد و زحمتکش است و تفاوت جدی میان قبل از شهریور 1320 و پس از شهریور 1320 و در ایران و دیگر کشورهای فئودالی و سرمایه داری دیگر وجود ندارد.
·        همیشه همین بوده است و کماکان هم همین است.

·        سؤال ولی این است که چرا؟  

2
پسر
گاه ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.

·        دلیل این روند و روال در مکانیسم جامعه طبقاتی است:

الف
·        نسل مولدین زحمتکش امروز، اولا مکلف به تولید مایحتاج مادی و در تحلیل نهائی، مایحتاج فکری جامعه است.

ب
·        نسل مولدین زحمتکش امروز، ثانیا مکلف به تولید مثل است.
·        مکلف به بازتولید مولدین زحمتکش است.
·        به عبارت دیگر نسل مولدین زحمتکش امروز، مکلف به بازتولید خویشتن خویش است.

3
پسر
گاه ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.

·        این بدان معنی است که فرزند توده های مولد و زحمتکش باید جای خالی مادر و پدر خود را در خانه، مزرعه، کارخانه پر کند.
·        به همین دلیل از سوئی ازدواج مولدین زحمتکش تشویق و حتی حمایت و تحصیل فرزندان آنها عمدا و آگاهانه محدود و حتی متوقف می شود.
·        در نتیجه، کار سبک فکری در انحصار اعضای طبقه حاکمه  می ماند و کار سنگین جسمی کما فی السابق به عهده توده های مولد و زحمتکش گذاشته می شود.

·        این تقسیم طبقاتی کار مادی و کار فکری اما به چه پیامد هائی منتهی می شود؟

4
پسر
گاه ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود

·        این در انحصار اعضای طبقه حاکمه ماندن کار فکری و محدودیت تحصیل و بویژه تحصیلات دانشگاهی فرزندان توده های مولد و زحمتکش، روند رهایش کار از سلطه دیرین سرمایه را دشوار می سازد.
·        به همین دلیل است که رهبری احزاب توده ای ـ در تحلیل نهائی ـ در دست اعضای طبقه حاکمه فئودالی و یا بورژوائی متمرکز می شود.

·        همین تمرکز اهرم های رهبری احزاب توده ای در دست اعضای طبقه حاکمه انگل، آبستن اوپورتونیسم ها، خریت ها، خیانت ها، تسلیم ها و شکست ها ست.

·        دلیل این نقاط ضعف این است که ایده ئولوژی، پدیده ای طبقاتی است و نه ماورای طبقاتی.
·        فئودال زاده و بورژوا زاده ـ چه بخواهد و چه نخواهد ـ ایده ئولوژی خود را همراه با خود به حزب توده می آورد و در لحظات تعیین کننده در مبارزه طبقاتی کوتاه می آید و زمینه را برای شکست جنبش انقلابی ـ خواه و ناخواه ـ آماده می سازد.
·        این اوپورتونیسم ها، سستی ها، ناپیگیری ها، نقاط ضعف،  خریت ها و خیانت ها دست خود افراد نیست.

·        اجنه طبقاتی در اندرون افراد اند که در کار اند.

5
بهار بلوغش
 با تلخ ‌ترین حوادث، با سیاه ‌ترین ایام و با سخت ‌ترین سال‌ها
مقارن بود

·        معلوم نیست که در قاموس نادر نادرپور پسران در چه سنی به بلوغ می رسند.
·        در قاموس نادر نادرپور پسران قبل از شهریور 1320  در سن 15 سالگی ازدواج می کنند و نتیجتا در 17 ـ 18 سالگی پدر می شوند و بهار بلوغ پسران پس از شهریور 1320 در دانشگاه آغاز می شود.

6
و هنگامی که اقتضای سنش او را به بازی و تفریح می‌ خواند

·        نادر نادرپور مواعظ قبلی خود را فوری فراموش می کند.
·        سن کسی که بر خلاف نسل قبلی در 15 سالگی ازدواج نکرده و دنبال تحصیل علم و فن رفته، مگر از چه قرار است که «او را به بازی و تفریح می خواند»؟

·        اینجا ست که سر و کله ایده ئولوژی پیدا می شود:
·        نادر نادرپور قیاس به نفس می کند و خیال می کند که فرزندان توده در سنین بالای 20 و یا حتی 30 و 40 پی بازی و تفریح و عیاشی و خانم بازی و غیره اند.

·        ایده ئولوژی، نادر نادرپور را کور و کودن می سازد و مانع آن می شود که پیری زودرس فرزندان توده را ببیند.

·        دختران و پسران توده وقتی از کارگاه های قالی بافی بیرون می آیند، در هیئت شان پیری زودرس در کوچه و خیابان راست راست راه می رود و کسبه لات و لومپن و لاشخور به تمسخر می گویند که باسن شان یک متر عقب تر از خودشان می آید.

7
ناچار شد که در «جدی» ‌ترین وقایع شرکت جوید
 و در دشوارترین کارها دخالت کند.

·        مگر قبل از شهریور فرزندان توده ناچار به شرکت در «جدی» ترین وقایع مثلا خالی کردن چاه مستراح شما و یا حمل زباله های خانه های شما و یا نظافت طویله های شما نبودند؟

8
من شاعر این نسلم و این نسل،
شکست خورده ‌ای پیروز است.

·        اولا کسی به این آسانی ها شاعر نسل نمی شود.
·        هر کس شاعر طبقه اجتماعی معینی می شود.

·        ثانیا هرگز نسلی شکست نمی خورد.
·        بلکه اعضای طبقه اجتماعی و یا طبقات اجتماعی معینی پیروز می شوند و یا مغلوب.

·        زندگی میدان مبارزه طبقاتی بی امان است.
·        لشکرکشی طبقاتی گاهی از پایین صورت می گیرد و اکثر اوقات از بالا.

·        پیروزی و شکست نه پیروزی و شکست نسلی، بلکه پیروزی و شکست طبقه اجتماعی معینی و یا طبقات اجتماعی معینی است.

9
احمد قاسمی
قضاوت نادرپور در باره نبردهای نسل معاصر خودش
بسیار جالب است.

·        این «تحلیل» تنبلانه ی احمد قاسمی از جفنگیات نادر نادرپور است.
·        هنر احمد قاسمی تکرار گسیخته هائی از دیباچه های نادر نادرپور و تحسین ساده لوحانه او ست.
·        این جور تحلیل های مکانیکی را نمی توان تحلیل تلقی کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر