۱۳۹۵ آبان ۲۷, پنجشنبه

متا تحلیلی بر تحلیل احمد قاسمی از شعر نادر نادرپور (4)


 مجله دنیا (سال 1340)
سرچشمه صفحه فیسبوک
 راه توده
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور 
  
گرچه آن تحلیل تاریخی که مستند این نظریه قرار گرفته
 در برخی از موارد درست نمی ‌نماید و یا ناقص است
ولی خود نظریه کاملا درست است و مبنای علمی دارد.
نادرپور،
 بر خلاف برخی از شعراء و هنرمندان معاصر ما
شعر و هنر را جدا از زندگی نمی‌ داند
بلکه آن را زائیده محیط اجتماعی می ‌شمارد که
خود بر محور عوامل مادی می‌ گردد.

·        این «تحلیل» احمد قاسمی از جفنگیات نادرپور است:

1
گرچه آن تحلیل تاریخی که مستند این نظریه قرار گرفته
 در برخی از موارد درست نمی ‌نماید و یا ناقص است
ولی خود نظریه کاملا درست است و مبنای علمی دارد.

·        معلوم نیست که من ـ زور احمد قاسمی از «آن تحلیل تاریخی» چیست که نادرپور در جفنگیات فوق الذکر بدان استناد کرده است.
·        جفنگیات نادرپور البته از نظر احمد قاسمی در برخی موارد نادرست و یا ناقص است.
·        جالب اینجا ست که علیرغم نادرستی و نقص، خود نظریه، یعنی جفنگیات پرت و پلای نادرپور کلاملا درست است و مبنای علمی هم دارد.

2
نادرپور
ـ بر خلاف برخی از شعراء و هنرمندان معاصر ما ـ
شعر و هنر را جدا از زندگی نمی‌ داند
بلکه آن را زائیده محیط اجتماعی می ‌شمارد که
خود بر محور عوامل مادی می‌ گردد.

·        وقتی کسی از مارکسیسم ـ لنینیسم بی خبر باشد به همین روز می افتد که احمد قاسمی افتاده است:
·        شعر زاییده محیط اجتماعی است و محیط اجتماعی بر محور عوامل مادی می گردد.

·        خواننده می تواند به قوه فانتزی، زایش شعر از محیط زیست را و وابستگی محیط زیست به عوامل مادی را تفسیر کند، ولی نمی تواند به تفاسیر خود تره خرد کند.

·        علامه انجمن راه «توده» به چنین هارت و پورتی «تسلط به امور هنری و مارکسیسم ـ لنینیسم» نام می دهد.

3
در دیباچه «شعر انگور» می ‌گوید:
«شعر مانند همه مظاهر معنوی جامعه
 مولود وضع اجتماعی است»
 از این جهت به عقیده نادرپور
«در این سی سال اخیر و به خصوص در این سیزده سال پس از شهریور 1320 به دنبال تحولات اجتماعی، شعر نیز تحولی یافت که او را از محافل اعیان و اشراف بیرون کشید و در آغوش مردم افکند.
شعر نو، سلاح نسل جوان شد ...
شعر نو سلاح مردم رنجدیده ‌ای است که از دردهای خویش به جان آمده اند.
 این سلاح را برای همین مردم نگاه باید داشت و به دست دشمنانش نباید داد.»

·        ما به فرمان ولادیمیر لنین، این هارت و پورت نادرپور را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم، تا آنها را «از صراحت طبقاتی بگذرانیم»:

4
«شعر مانند همه مظاهر معنوی جامعه
 مولود وضع اجتماعی است»

·        منظور از مظاهر معنوی جامعه چیست؟

·        به نظر نادرپور شعر مولود وضع جامعه است.

·        ماتریالیسم مکانیکی به همین می گویند:
·        بدین طریق و با این ترفند، منشاء شعر مبهم و نامعلوم می ماند و با مفهوم انتزاعی و گل و گشاد «وضع اجتماعی» ماستمالی می شود.

·        در جامعه ایران بیش از 1000 سال شعر سنتی رواج داشته است.
·        جامعه (وضع اجتماعی)  باید بنا بر جهان بینی ماتریالیستی ـ مکانیکی نادرپور و احمد قاسمی در این هزار و اندی سال، درجا زده باشد.
·        چون شعر سنتی دست نخورده مانده است.

·        بی سوادی فلسفی نادرپور و احمد قاسمی همین جا آشکار می گردد:

5
«شعر مانند همه مظاهر معنوی جامعه
 مولود وضع اجتماعی است»

·        نادرپور از دیالک تیک فرم و محتوا غافل است.
·        در دیالک تیک فرم شعر و محتوای شعر، نقش تعیین کننده از آن محتوای شعر است.

·        این محتوای شعر است که به دلیل تنومندی، در قالب تنگ فرم شعر سنتی نمی گنجد و بناچار آن را منفجر می کند و قالب گشاد تری  به نام مثلا شعر نو می یابد.
·        این غنای فکری و معرفتی نیما ست که او را به فرم نوین شعر سوق می دهد و نه وضع اجتماعی و غیره.
·        این محتوای شعر نیما ست که فرم نوین می طلبد و نه وضع جامعه.

·        شکی نیست که شعور اجتماعی نیما ـ در تحلیل نهائی ـ انعکاس وجود اجتماعی او ست.

6
«در این سی سال اخیر
و به خصوص
در این سیزده سال پس از شهریور 1320
به دنبال تحولات اجتماعی، شعر نیز تحولی یافت
که او را از محافل اعیان و اشراف بیرون کشید و در آغوش مردم افکند.

·        این جفنگیات نادرپور، هارت و پورت توخالی اند و ارزش علمی و تجربی ندارند.

·        نادرپور خیال می کند که شعر چیزی ماورای طبقاتی و همگانی است.

·        دلیل این خطای فکری نادرپور، بینش فرمالیستی او ست.

·        فرمالیسم آدم ها را کور و کودن می کند و مانع توجه به محتوا می شود.

·        در این مورد که شعر سنتی فرم واحدی دارد، شکی نیست.
·        ولی محتوای نهفته در این فرم سنتی شعر، طبقاتی است.

·        شعر فردوسی بلحاظ فرم، شعری سنتی است و فرق ماهوی با اشعار سعدی و حافظ و مولوی ندارد، ولی بلحاظ محتوا به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارد.
·        سعدی هم متوجه این قضیه شده است.

·        شعر ماورای طبقاتی وجود ندارد.
·        شعر فرمی از فرم های متنوع هنر است و هنر فرمی از شعور اجتماعی است و شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است.

·        در هر شعر ـ بی اعتنا به وقوف و یا عدم وقوف شاعر و خواننده ـ ایده ئولوژی طبقه اجتماعی معینی تبیین می یابد.

7
«در این سی سال اخیر و به خصوص در این سیزده سال 
پس از شهریور 1320 به دنبال تحولات اجتماعی، شعر نیز تحولی یافت که 
او را از محافل اعیان و اشراف بیرون کشید و در آغوش مردم افکند.

·        نادرپور خیال می کند که توده، شعر نداشته است.

·        به همین دلیل به این نتیجه می رسد که با شکست فاشیسم و تبعید رضا شاه و آزادی فعالیت حزب توده، شعر از انحصار اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی خارج می شود و توده ای می شود.

8
شعر نو، سلاح نسل جوان شد

·        این ادعای نادرپور دال بر صحت نظر ما ست:
·        نادرپور خیال می کند که فرم شعر نقش تعیین کننده دارد:
·        شعر سنتی به نظر او حربه ارتجاع و نسل قدیم و نشانه سنتگرایی است و شعر نو حربه انقلاب و نسل نو و نشانه مدرنیته است.

9

شعر نو سلاح مردم رنجدیده ‌ای است
که از دردهای خویش به جان آمده اند.

·        این ادعای نادرپور و احمد شاملو و امثالهم فاقد کمترین ارزش علمی و تجربی است.

·        در همین سال ها اشعار سنتی افراشته و امثالهم سلاح ایده ئولوژیکی خلق زحمتکش بوده اند و نه اشعار نو لاشخورهای فاشیسم از قبیل احمد شاملو و غیره.

·        مردم رنجدیده شاید هنوز هم از شعر نو خبر نداشته باشد.
·        بنا بر تجارب ما در فیسبوک، مردم ایران معنی اشعار سنتی را حتی نمی دانند، چه رسد به معنی اشعار نیما و زهری و کسرائی.

10
·        دلیل محبوبیت اشعار احمد شاملو این است که این زباله ها برای عیاشی از سوئی و برای خودبزرگ نمائی و هارت و پورت مناسب اند:

الف
·        با اشعار شاملو بهتر می توان حرف هایی را به حریف گفت که گفتن مستقیمش می تواند گران تمام شود.
·        با شعر شاملو می توان دختری را و یا پسری را نرم و گرم و خام و خر کرد و کام گرفت، بی آنکه مسئولیتی پدید آید.

ب
·        با اشعار شاملو هر بی عرضه ای می تواند خود را شرف کیهان و بامداد اول و آخر و جهانپهلوان احساس کند و به این و آن قالب کند.

·        مردم ستمدیده برای این جور اشعار تره حتی خرد نمی کنند.
·        برای اینکه زحمتکشان نه اهل عیش و عیاشی اند و نه اهل خودستائی و خود بزرگ نمائی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر