۱۳۹۵ آبان ۱۹, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (485)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به 


سرهنگ سیف الله غیاثوند
(۱۳۲۰ ـ ۱۳۶۷) 

بخش سوم
بیولوژی (زیست شناسی) 
 ادامه 

14
·        در سال های 20 قرن بیستم، دوره جدیدی آغاز شد که تا همین امروز ادامه دارد.
·        در این دوره، قانونمندی های موله کولاربیولوژیکیِ روند توارث توضیح داده می شوند و بدین طریق، روند های موله کولار بیولوژیکی، تکاملی ـ فیزیولو|ژیکی، اونتوژنه تیکی و  فیلوژنه تیکی به همدیگر پیوند می خورند و تصویر یکپارچه ای تشکیل می گردد و سرانجام، بنیان های بیوشیمیائی و فیزیکی (بنیان های موله کولی و ترمودینامیکی) کلیه این روند ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.

15
·        آماج تعمیم های پوزیتیویستی ـ فلسفی آن دسته از نتایج حاصل از علوم منفرد، کما فی السابق، تقلیل واقعیات امور بیولوژیکی به واقعیات امور فیزیکی و شیمیائی بوده است.

16
·        این تعمیم ها، افکار بیولوژیکی را به خدمت می گرفتند تا قبل از همه، واقعیات امور اجتماعی به واقعیات امور بیولوژیکی تقلیل یابند.

·        مراجعه کنید به بیولوژیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 
17
·        این تعمیم ها آب به آسیاب متدئولوژی های توسعه داده شده توسط پوزیتیویسم می ریختند و نهایتا انتقاد ویتالیستی دهه های قبل را بطرز روشن تری تداوم می بخشیدند.  

18
·        در نیمه دوم قرن 19 پیشسلطه طبیعت شناسی ماتریالیستی ـ مکانیکی (ماتریالیسم مکانیکی) غالب آمد که عمدتا متکی بر استدلالات بیولوژیکی بود.    

19

لودویگ بوشنر (1824 ـ 1899)
فیلسوف، پزشک، عالم علوم طبیعی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»

·        قبل از همه فیزیولوگ هایی به اسامی موله شوت و بوشنر بر ضد هر نوعی از ویتالیسم و ضمنا بر ضد هر طبیعت نگری دیالک تیکی شدیدا مبارزه می کردند.


20

ژاکوب موله شوت  (1822 ـ 1893)
فیلسوف، پزشک، فیزیولوگ هلندی
از چهره های «مشاجره بر سر ماتریالیسم»

·        ردوکسیونیسم (تقلیل گرائی) ساده ساز آنها ـ بدون اینکه خود بخواهند ـ شرایط لازم را برای پیدایش نئو ویتالیسم فراهم آورد که بلافاصله تشکیل شد.

21

امیل هاینریش دوبوا ریموند (1818 ـ 1896)
فیزیولوگ، طب نظری، مؤسس الکتروفیزیولوژی آزمایشی،
صاحب نظر راجع به فلسفه و فرهنگ و غیره

·        انتقادات هلم هولتس و امیل دو بوا ریموند نیز سهم خود را در نفوذ سریع متد های علوم طبیعی دقیقه به بیولوژی ادا کرد.


22

هرمان لودویگ فون هلم هولتس (1821 ـ 1894)
فیزیکدان
فیزیولوگ المانی 

·        اما بویژه در افراط شاگردان بعدی هلم هولتس و دو بوا ریموند، از محدودیت های طبیعت شناسی مکانیسیستی پرده برافتاد.  

23
·        پس از غلبه بر مکانیسیسم در فیزیک، طبیعت نگری های ایدئالیستی دوباره احیا شدند و از فیزیک به بیولوژی راه یافتند.  

24
·        در سال های پس از 1900 تصورات ساده شده ای به شرح زیر غالب بودند:

الف
·        تصوراتی مبنی بر اینکه حیات نباتی قابل مانی پولیزاسیون است (کلبس)    

ب
·        تصوراتی مبنی بر اینکه «تقصیر مشکلات فنی علم جوان ما ست که تولید مصنوعی مواد زنده، هنوز امکان پذیر نگشته است.» (سخنرانی لوب در «کنگره مونیست ها» سال 1911 )  
·        (لوب، «حیات»، 1911، ص 9)  

25
·        به همان سان نیز در اواخر سال های 60 و اوایل سال های 70 قرن بیستم به دلیل موفقیت هائی در موله کولار ژنه تیک به امکان تولید حیات در خارج از ارگانیسم (مثلا در لوله آزمایشگاهی) پر بها داده شد.

26

رودولف کارناپ (1891 ـ 1970)
فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی (نئوپوزیتیویسم)
از فلاسفه بورژوائی واپسین

·        رودولف کارناپ و امثالهم از سال های 30 قرن بیستم ـ قبل از همه ـ در استدلالات فیزیکی شان، موفقیت های حاصله در بیولوژی را و بویژه در موله کولار بیولوژی را دستاویزی برای تقلیل زبان علمی به زبان فیزیکی قرار داده بودند.  

27

ارنست ماخ (1838 ـ 1916)
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی
از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم
از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت

·        به همین سان هم ارنست ماخ در نظر داشت، کلیه معارف مربوط به واقعیت عینی را به مدد تقلیل پوزیتیویستی «کلاسیک» به روند فیزیولوژیکی مشابه با ادراکات حسی تقلیل دهد.

28
·        اصل دیگر پوزیتیویسم به اصطلاح «کلاسیک» ارنست ماخ، مبتنی بر آن بود که «اقتصاد فکری»، کلیه اجزای اجتماعی روند شناخت را مورد صرفنظر قرار می دهد و به تطبیق «داروینیستی» تقلیل می دهد.
·        آن سان که هر چیز که برای حیات لازم باشد، «حقیقی» محسوب می شود.
·        (مراجعه کنید به ارنست ماخ، «تجزیه و تحلیل احساس ها و رابطه پدیده های فیزیکی با پدیده های روانی»
·        ارنست ماخ، «شناخت و خطا»
·        ارنست ماخ «اقتصاد فکری» در «تاریخ و ریشه های قانون حفظ کار»  1872) 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر