۱۳۹۵ آبان ۱۳, پنجشنبه

اشرف دهقانی ـ مصطفی کردستانی ـ ادوارد برنشتاینی (17)


اشرف دهقانی
«رویکرد جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
  
نگاهی به صحنه سیاسی نشان می دهد که
 این فاکتور چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ای نیست
 که آرایش سیاسی منطقه و توازن نیروهای موجود را مطابق منافع قدرت های بزرگ جهانی درگیر در منطقه
 شکل داده و تعیین کرده اند.
همان سیاست هائی که
 رژیم های وابسته به امپریالیسم در منطقه
هر یک با ایفای نقش به خصوصی
فعالانه آن را پیش می برند.
تنها کافی است به شرایط عمومی حاکم بر منطقه بحرانی و جنگ زده خاورمیانه نگاهی بیاندازیم
تا معلوم شود که حزب دموکرات کُردستان ایران
در بطن چه شرایطی و به چه دلیل
امروز به اتخاذ سیاست جدید و
 اقدام به مبارزه مسلحانه کرده است

 واقعیت این است که امروز کشورهای منطقه و به خصوص عراق و سوریه و افغانستان
در آتش جنگ های ارتجاعی ای که توسط امپریالیست ها و در راس آن ها دولت آمریکا بر پا شده می سوزند.

·        اشرف دهقانی، در این فراز از گفتار طولانی اش به پرسش خود، پاسخ می دهد: 

این کدام
قدرت واقعی
 است که
 اکنون بعد از 20 سال تمام محدودیت های اعمال شده
توسط تشکیلات موسوم به حکومت اقلیم را برچیده
و به پیشمرگان این حزب اجازه می دهد
 از داخل خاک عراق و مناطق مرزی به داخل ایران رفته و تحرکات نظامی شان را از سر گیرند؟


·        یعنی از ماهیت «قدرت واقعی»، پرده برمی دارد:     

1
این فاکتور
چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ئی نیست
 که آرایش سیاسی منطقه و توازن نیروهای موجود را مطابق منافع قدرت های بزرگ جهانی درگیر در منطقه
 شکل داده و تعیین کرده اند.  

·        «قدرت واقعی» در قاموس اشرف دهقانی، فاکتوری است.
·        «قدرت واقعی» نه قدرت واقعی ـ عینی است و نه قدرت مشخص و ملموس.
·        «قدرت واقعی» چیزی سوبژکتیو است: 
·        صاحدید است.
·        مصلحت آن و این است.

·        سؤال این است که «قدرت واقعی» صلاحدید کیست؟

2
این فاکتور
چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی است.

·        صلاحدید سیاست ها؟

·        این «مفهوم» کج و معوج نامفهوم در عالم خارج از کله اشرف دهقانی چه قرینه عینی ـ واقعی دارد؟

·        سیاست ها اوبژکت اند و نه سوبژکت.

·        سیاست ها محصولات کرد و کار فکری سیاستمداران اند.

·        فراورده اند، نه فرآورنده.

·        به زبان گرامری (دستور زبانی) مفعول اند و نه فاعل.
 
·        سیاست ها سوبژکت نیستند تا صلاحدیدی داشته باشند.

·        حداقل بگو:
·        صلاحدید سیاستمداران امپریالیستی تا رستگار شوی.

3
این فاکتور
چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ئی نیست

·        اشرف دهقانی در این جمله ـ خواه آگاهانه و خواه ناخود آگاه ـ سیاست های امپریالیستی را به دو دسته تقسیم بندی می کند: 

الف
·        سیاست های امپریالیستی ئی که اوتوریته سران حزب دموکرات کردستان ایران اند.

ب
·        سیاست های امپریالیستی ئی که اوتوریته سران حزب دموکرات کردستان ایران نیستند.
  
4
این فاکتور
چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ئی نیست

·        شکی نیست که میان کشورهای امپریالیستی تضاد های چرکین معینی وجود دارد.
·        با تخفیف معینی می توان این طبقه بندی اشرف دهقانی را   به مثابه تضاد میان غرب امپریالیستی و روسیه اولیگارشیستی تفسیر کرد و به او تا حدودی حتی حق داد.

·        اگر تعریف اشرف دهقانی مانع این تعبیر مثبت از طبقه بندی او نشود:    

5
این فاکتور
چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ئی نیست
 که آرایش سیاسی منطقه و توازن نیروهای موجود را 
مطابق منافع قدرت های بزرگ جهانی درگیر در منطقه
 شکل داده و تعیین کرده اند.  

·        مسئله این است که در خاوران خاور میانه هم «سیاست های غرب امپریالیستی» (ایالات متحده امریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه و غیره)  در کار اند و هم سیاست های روسیه اولیگارشیستی.
·        احتمالا اشرف دهقانی سودای طبقه بندی «سیاست های امپریالیستی» را در سر نداشته است.

·        ایرادات دیگر این جمله ی اشرف دهقانی کدامند؟        

6
نگاهی به صحنه سیاسی نشان می دهد که
 این فاکتور چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ای نیست
 که آرایش سیاسی منطقه و توازن نیروهای موجود را 
مطابق منافع قدرت های بزرگ جهانی درگیر در منطقه
 شکل داده و تعیین کرده اند.

·        اولین ایراد بینشی و اسلوبی (متدیکی) اشرف دهقانی این است که او با توجه به «صحنه سیاسی» می تواند به کشف «قدرت واقعی» نایل آید.
·        اگر امپریالیسم، خاور میانه و غیره را به خاوران تبدیل نمی کرد، اشرف دهقانی به ماهیت آن پی نمی برد.

·        اینجا ست که خون لنین به جوش می آید و فریاد می زند:
·        لامصب، حداقل، نظری بینداز بر میراث نظری من تا شاید رستگار شوی.

7
این فاکتور چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی ای نیست
 که آرایش سیاسی منطقه و توازن نیروهای موجود را 
مطابق منافع قدرت های بزرگ جهانی درگیر در منطقه
 شکل داده و تعیین کرده اند.

·        ایراد نظری دیگر اشرف دهقانی، همان ایراد نظری اجامر  استالینیستی است:

الف
·        در قاموس استالینیسم، در دوئالیسم داخلی و خارجی، نقش تعیین کننده از آن خارجی است.
·        بنا بر این متد متافیزیکی (دوئالیستی)، تحولات منفی در جامعه و جهان به حساب «قدرت واقعی»، «فاکتور»، ایالات متحده امریکا (سرکرده جهان)  و به زبان «دائی جان ناپلئون»، انگلیس (سرکرده سابق جهان) گذاشته می شود و قوای ارتجاعی داخلی تا حد هیچ و پوچ تحقیر می شوند.

·        می توان گفت که استالینیسم دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز، به شکل دوئالیسم هیچکاره و همه کاره بسط و تعمیم می دهد.

ب
·        ببرکت این بینش استالینیستی است که اشرف دهقانی، اشرافیت   فئودال حاکم بر حزب دموکرات کردستان ایران را تطهیر و تبرئه می کند و همه کاسه ها و کوزه ها را بر سر ارباب جدید، «قدرت واقعی» (صلاحدید سیاست های امپریالیستی) خرد و خراب می کند.

پ
·        بی اعتنائی به دیالک تیک عینی اما خیلی خطرناک است و کار آسانی نیست.
·        چون استالینیسم ـ ضمنا ـ باید انقلاب اکتبر را با توسل به دوئالیسم داخلی ـ خارجی توضیح دهد.
·        در آن صورت، همان «تحلیلی» از انقلاب اکتبر (و نه فقط از انقلاب اکتبر)  به عمل می آید که علمای امپریالیستی به عمل آورده اند:
·        لنین نوکر امپریالیسم آلمان و انقلاب اکتبر مادیت یابی اراده صدر اعظم آلمان تلقی می شود.

·        به همین دلیل، استالینیسم به «حبل المتین» تئوریکی دیگری چنگ می زند که کیش شخصیت نام دارد.
·        همان حبل المتینی که در طرز تفکر اشرف دهقانی و همه نمایندگان آوانتوریسم چپ و راست از فاشیسم تا فوندامنتالیسم حاکم است:
·        در طرز «تفکر» و «تحلیل» حضرات، دیالک تیک شخصیت و توده و ـ در تحلیل نهائی ـ دیالک تیک جزء و کل وارونه می شود:
·        یعنی نقش تعیین کننده از آن شخصیت (جزء) جا زده می شود.

·        استالینیسم ببرکت تئوری کیش شخصیت، همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی اجتماعی را ناشی از شخصیت های مثبت و یا منفی قلمداد می کند:
  
ت
·        استالینیسم اکنون می تواند نفسی تازه کند و انقلاب اکتبر را نتیجه نبوغ ژوزف استالین بی خبر از خرد و خرما و خر جا بزند و ضمنا برای عوامفریبی نقل قولی از ژوزف بیاورد که «ما همه شاگردان ایلیچ هستیم.»
·        من ـ زور استالینیسم از ایلیچ، همان قیلیچ است که در دست استالین است تا بر گردن هر کمونیستی فرود آورد و حزب کمونیست را از کمونیست ها تصفیه و ضمنا حساب شخصی خود را با هر حریفی تسویه کند.

ث


·        استالینیسم ضمنا ببرکت تئوری کیش شخصیت، می تواند شکست انقلاب اکتبر را نتیجه خیانت گربه چف جا بزند و ژوزف مقدس را به آب زمزم بشوید که به قول علمای امپریالیسم ژاپن ترکیب مولکولی عجیب و غریبی دارد و حلال همه کثافات ریز و درشت است.
 
·        مراجعه کنید به آب زمزم در گوگول ـ موگول تا رستگار شوید.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    این فاکتور
    چیزی جز صلاحدید سیاست های امپریالیستی است. (نیست)

    پاسخحذف