۱۳۹۵ مهر ۱۵, پنجشنبه

هماندیشی با مریم (63)


میم نون
  
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

مریم
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        با سرنگونی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری ورود بشریت به جامعه کمونیستی امکان پذیر می گردد.

·        این اما بلحاظ تمامتاریخی به چه معنی است؟

1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        این ـ بلحاظ تمامتاریخی ـ به معنی اجرای قانون دیالک تیکی موسوم به نفی نفی است.

·        قانون دیالک تیکی نفی نفی به چه معنی است؟

2
·        قانون نفی نفی، قانون اساسی عام دیالک تیک ماتریالیستی است که بطور اوبژکتیو (عینی) عمل می کند و بنا بر آن،  توسعه به صورت نفی پی در پیِ کیفیت های موجود صورت می گیرد.
·        آن سان که هر کیفیت نفی کننده، به نوبه خود، نفی می شود و توسعه ـ بدین طریق ـ جنبه های ماهوی کیفیت اولیه را در سطح عالی تر به همان سان تکرار می کند.
·        مثال:
·        هر فرزندی والدین خود را نفی دیالک تیکی می کند.
·        یعنی جنبه های مثبت آنها ار حفظ می کند و توسعه می دهد و جنبه های منفی آنها را نقد و حذف می کند و درو می اندازد.
·        فرزند نافی (نفی کننده ی) والدین است.
·        اما همین نافی پس از چند سال صاحب فرزند می شود و توسط فرزند به نوبه خود نفی می شود.
·        قانون نفی نفی همین است.
·        بدون کرد و کار این قانون اساسی دیالک تیک ماتریالیستی، رشد و نمو و توسعه و تکاملی میسر نمی شود.
·        نه در طبیعت اول، نه در طبیعت دوم (جامعه بشری) و نه در عرصه تفکر، شناخت و شعور   

3
·        جامعه کمونیستی آغازین که توسط جامعه طبقاتی (برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری) نفی شده بود، با نفی جامعه سرمایه داری، مجددا تشکیل می شود.
·        اما نه در پله توسعه ی جامعه کمونیستی آغازین، بلکه در پله توسعه متعالی دیگری.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        چرا نباید هر جامعه عقب مانده به جامعه کمونیستی عبور کند؟

·        چرا تشکیل جامعه کمونیستی حتما باید در پله توسعه متعالی تری صورت گیرد؟ 

·        معیار عینی بنیادی معتبر و صادق در مورد هر نوع جامعه بشری چیست؟

4
·        معیار عینی بنیادی به قول ولادیمیر لنین، سطح توسعه نیروهای مولده است.
·        این سطح توسعه معین نیروهای مولده است که چند و چون جامعه را رقم می زند.

·        سؤال این است که چرا و چگونه؟ 

5
·        نیروهای مولده ـ بسان هر چیز دیگر از ذره تا کاینات ـ در داربستی دیالک تیکی وجود دارد.
·        نیروهای مولده ایزوله و تنها نیست و نمی تواند ایزوله و تنها باشد و رشد کند.
·        ایزوله و تنها فقط خدای کذائی است که همیشه همان می ماند که بوده است.
·        سرنوشت چیزهائی که در ورای زمان و مکان به ادعای این و آن «وجود» داشته باشند، همین است:
·        درجا زدنی مادام العمر.
·        بی کمترین تغییر مثبت و منفی.
·        نه رشد و نموی و نه تلاشی و فروپاشی ئی. 

·        سؤال این است که جفت دیالک تیکی نیروهای مولده چیست که در همبائی و «ستیز» با آن قرار دارد؟

6
·        جفت دیالک تیکی نیروهای مولده، مناسبات تولیدی است.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
·        مناسبات تولیدی ظرف است و نیروهای مولده، مظروف آن ظرف.
·        مناسبات تولیدی، فرم است و نیروهای مولده، محتوای آن.
·        می توان گفت که میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده، رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
·        همان طور که فرم بدون محتوا نمی تواند وجود داشته باشد و رشد کند، مناسبات تولیدی (مناسبات تولیدی کمونیستی آغازین، مناسبات تولیدی برده داری، مناسبات تولیدی فئودالی، مناسبات تولیدی سرمایه داری، مناسبات تولیدی کمونیستی) نیز نمی تواند بدون نیروهای مولده درخور خود وجود داشته باشد و رشد کند.

·        سؤال این است که چه فرقی میان دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی وجود دارد؟   

8
·        مفاهیم فرم و محتوا و دیالک تیک فرم و محتوا یونیورسال اند.
·        عام اند.
·        به کل هستی تعلق دارند.
·        هم در طبیعت اعتبار دارند، هم در جامعه و هم در عالم روح و شعور (در افکار، تخیلات، تصورات و غیره)
 
·         مفاهیم فرم و محتوا و دیالک تیک فرم و محتوا عالی ترین  مفاهیم و عالی ترین دیالک تیک محسوب می شوند.
·        بالاتر و برتر و پهناورتر و حجیم تر از  مفاهیم فرم و محتوا، نمی توان مفهومی پیدا کرد.

·         مفاهیم فرم و محتوا و دیالک تیک فرم و محتوا به همین دلیل جزو  مفاهیم و دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی اند.

·        مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

9
·         مفاهیم نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی اما از  مفاهیم و دیالک تیک های جامعه بشری اند.
·        جامعه بشری، طبیعت انسانی شده است.
·        جامعه بشری، بخشی از طبیعت است که روح و شعور انسانی در آن نفوذ کرده و تغییرش داده است.
·        جامعه بشری، در مقایسه با طبیعت اول، ثانوی است.
·        جامعه بشری بدون طبیعت اول نه، می توانست تشکیل شود و نه، می توانست و می تواند و خواهد توانست ادامه حیات دهد.

·        این اما به چه معنی است؟ 

10
·        این بدان معنی است که  مفاهیم نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، فقیرتر، محدودتر، تنگ تر و کم حجم تر از  مفاهیم فرم و محتوا و دیالک تیک فرم و محتوا هستند.

·        می توان گفت که مفهوم نیروهای مولده، شکلی از بسط و تعمیم مفهوم محتوا ست.
·        مفهوم مناسبات تولیدی، شکلی از بسط و تعمیم مفهوم فرم است.
·        دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، شکلی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.

·        این اما به چه معنی است؟ 

11
·        این بدان معنی است که مفهوم فرم را (به عنوان مثال) می توان به هزاران شکل دیگر نیز بسط و تعمیم داد.

·        سعدی این کار راه پیشاپیش انجام داده است:
·        دیالک تیک صورت و سیرت شکلی از اشکال بیشمار بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
·        دیالک تیک پوسته و هسته
·        دیالک تیک پوست و مغز
·        و الی آخر.

12
مرا و عشق تو
گیتی به یک شکم زاده ا‌ست
دو روح در بدنی
چون دو مغز در یک پوست

·        معنی تحت اللفظی:
·        جهان، من و عشق من به تو را توأمان زاییده است:
·        رابطه من و عشق من به تو به رابطه دو روح در یک بدن و به رابطه دو مغز در یک پوسته شباهت دارد.

13
·        سعدی در این بیت غزل، دیالک تیک فرم و محتوا را از سوئی به شکل دیالک تیک بدن و دو روح و از سوی دیگر به شکل دیالک تیک پوست و دو مغز بسط و تعمیم می دهد.

·        می توان صدها شکل از بسط و تعمیم صدها دیالک تیک متنوع و مختلف را در آثار و اشعار سعدی و مولانا و غیره یافت.

·        تفکر فقط با  مفاهیم میسر است.
·        تفکر بی اعتنا به  مفاهیم و بی خبر از  مفاهیم، فرقی با عرعر ندارد.

·        وقتی کسی با  مفاهیم فلسفی مثلا فرم و محتوا آشنا باشد، فقط در آن صورت می تواند منظور سعدی از این بیت را عمیقا و واقعا درک کند.

·        بعضی از مؤلفین و مترجمین  الاغ، خیال می کنند که اگر  مفاهیم فلسفی استاندارد را، مثلا  مفاهیم اوبژکت و سوبژکت و ماده و روح و وجود و شعور و فرم و محتوا و ماهیت و پدیده و نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و غیره را تازی زدائی و یا فرنگی زدائی کنند، شق القمر کرده اند.

·        غافل از اینکه با این تازی زدائی و فرنگی زدائی شان،  خانه خرد خلایق را بر سر شان خراب می کنند.

14
·         مفاهیم نیروهای مولده و مناسبات تولیدی و دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی از  مفاهیم و دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی اند.
·        موضوع ماتریالیسم تاریخی، چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای عام جامعه بشری است.

·        مراجعه کنید به ماتریالیسم تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر