۱۳۹۵ شهریور ۱۲, جمعه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (8)


تنها، صدا ست که می ماند.
ایمان بیارویم.
1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
  
نهایت تمامی نیروها، پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور

طبیعی است
که آسیاب های  بادی می پوسند.

چرا توقف کنم؟

·        برای تأمل در این بند شعر فروغ، بهتر است که  مفاهیم آن را استخراج کنیم و مورد تأمل قرار دهیم: 

نیرو
شعور
پیوستن نیرو به اصل خورشید
ریختن نیرو به شعور نور
طبیعیت
پوسیدن آسیاب های  بادی

1
نهایت تمامی نیروها، پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
  
·        منظور فروغ از نیرو چیست؟

·        چرا نهایت همه نیروها پیوستن است و چرا پیوستن به اصل خورشید و چرا ریختن به شعور کذائی نور؟

·        اصلا منظور فروغ از شعور و شعور نور چیست؟ 

2
نیرو
 در فیزیک
 کمیتی برداری است که باعث شتاب گرفتن اجسام می‌ شود.  

·        شاید منظور فروغ از واژه نیرو، انرژی باشد.

·        به دلیل زیر:


عامل، حامل و منبع انواع مختلف انرژی ‌
که بشر مورد استفاده قرار می دهد
(انرژی مواد فسیل، انرژی آبی و غیره)
خورشید است.

·        نور خورشید مهمترین منبع نیرو و انرژی است.
·        نور خوشید است که تغییر فرم می دهد و به صور دیگر انرژی استحاله می یابد.
·        بدون نور خوشید، روندهای شیمیائی و بیوشیمیائی مثلا روندهای دیالک تیکی اکسیداسیون و احیا در عالم عناصر معدنی و آلی (غیر ارگانیکی و ارگانیکی)  مختل می شود.
·        در آن صورت چرخ تکاملی هستی مادی متوقف می شود.
·        بدون انرژی خورشید، سلولی تشکیل نمی یابد تا موجود زنده ای از نبات تا جانور و انسان تشکیل یابد.

3
نهایت تمامی نیروها، پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور

·        سؤال این است که منبع انرژی خورشید چیست؟

·        ضمنا چرا باید نیروها به خورشید بپیوندند و نه از خورشید نشئت گیرند؟

4
نهایت تمامی نیروها، پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور

·        منبع اصلی انرژی و نیرو، جنبش عینی ذرات عنصری (بنیادی) است.
·        هر اتم جولانگاه جنبش بی امان ذرات اتمی است.
·        هم هر پروتون و نویترون در هسته هر اتم در جنبش بی امان است و هم هر الکترون در پوسته آن.
·        جنبش و حرکت مکانیکی منبع انرژی و نیرو ست و قابل تبدیل به فرم های دیگر انرژی است.
·        خورشید به احتمال قوی، منبع انفجارات رادیو اکتیو پی در پی است.
·        انگار میلیون ها بمب اتمی در خورشید منفجر می شوند.

·        به همین دلیل، همه عناصر مادی در کوره کره خوشید حالت گازی دارند.
·        اتمیزه (اتم واره) شده اند و به همین دلیل انرژی عظیمی تولید شده است که دمای خورشید به هزاران درجه سانتیگراد رسیده است.
·        کوره کره خورشید گاز مشتعل منور است.
·        در کوره کره خورشید ماده فیزیکی ـ شیمیائی به انرژی نورانی ـ گرمائی استحاله یافته است:

·        دیالک تیک جرم و انرژی به قول اینشتین علیه الرحمه و الاجمعین:  


طبق نظریهٔ نسبیت
مجموع «جرم و انرژی»
پایدار و تغییرناپذیر است

بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل شود
ولی هرگز خلق و یا نابود نمی ‌شود.
انرژی هر جسم
(طبق نسبیت خاص)
جنبش ذرات بنیادی آن جسم است
و مقدار آن از معادلهٔ معروف آلبرت اینشتین بدست می‌آید
 E = m c 2  

5
نهایت تمامی نیروها، پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور

·        این ادعای فروغ، ارزش علمی و عینی ندارد.
·        از قضا عکس این ادعای فروغ معتبر است.

·        شعور ضمنا به معنی انعکاس وجود در آیینه ضمیر آدمی است.
·        به همین دلیل نور نمی تواند شعورمند باشد.
·        فروغ احتمالا در روزنامه ها چیزهائی راجع به فیزیک مدرن شنیده و نفهمیده است.
·        فروغ همان چیزهای شنیده و نفهمیده را در این شعر سرشته به خشم استه تیزه می کند و تحویل خود و خلایق می دهد.
·        در ایران هم که الحمد لله، کسی به اندیشه وقعی نمی نهد.

6
طبیعی است
که آسیاب های  بادی می پوسند.

·        این ادعای فروغ نیز ارزش تجربی و علمی ندارد.
·        از قضا «نهایت تمامی نیروهای» کذائی ریختن به «آسیاب ها و توربین های دستی و بادی و آبی و برقی و اتمی و غیره» است و نه ریختن به شعور کذائی نور.

·        منظور فروغ از این جمله اما چیز سمبلیکی دیگری است:  

7
طبیعی است
که آسیاب های  بادی می پوسند.

·        فروغ احتمالا کسانی را که از نعمت خود اندیشی و خودمختاری محروم اند به آسیاب های بادی تشبیه می کند.
·        بنا بر ضرب المثل معروف «تابع حزب باد» می داند که فاقد استقلال فکری و عملی اند و باد از هر طرف بوزد، به همان طرف می چرخند.
·        فروغ برای این بخش از مردم، آخر و عاقبت امید بخشی نمی بیند و از پوسیدن نهائی آنها خبر می دهد.

8
طبیعی است
که آسیاب های  بادی می پوسند.

·        این انتقاد اجتماعی فروغ کماکان اکتوئل است و فعلیت دارد.

·        چون تصورش حتی دشوار است که مردم ایران اینقدر خر باشند که دنبال مشتی آخوند بیفتند.
·        پیروی از این اجامر، نه نتیجه ایمان به نریمان، بلکه نتیجه تبعیت از حزب باد است.
·        جاوید شاه آنان هم نه نتیجه ایمان به سلطنت و سرمایه داری، بلکه نتیجه تبعیت از حزب باد بوده است.
·        ممد رضا بیچاره مرد و از این حقیقت امر با خبر نشد.

·        فروغ اما نمی خواهد تابع حزب باد باشد.
·        فروغ نمی خواهد توقف کند.
·        عظمت فکری و ایده ئولوژیکی فروغ در همین خصایل انقلابی او ست.
·        فروغ را باید در جریان تحلیل آثار و اشعارش بهتر شناخت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر