۱۳۹۵ مهر ۲, جمعه

هماندیشی با مریم (48)


میم نون

علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

حافظ
گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد

سعدی
هر یکی از درختان را دخلی معین است، به وقتی معلوم
  گهی تازه اند و گاه پژمرده.
  سرو را هیچ نیست
و همه وقتی تازه است
و این است، صفت آزادگان.

·        همانطور که ذکرش گذشت، هم سعدی و هم حافظ، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را و همراه با آن، دیالک تیک تجلیل و تحقیر را، ناتورالیزه می کنند تا برای این دیالک تیک دوئالیزه شده، منشاء طبیعی و الهی ببخشند:
·        خواست طبیعت و یا خدا این بوده که یکی «صد گونه نعمت» داشته باشد و دیگری به «نان جوین آلوده بر خون» قناعت ورزد. 
·        (بابا طاعر عریان) 

·        این هنوز چیزی نیست.

1
هر یکی از درختان را دخلی معین است، به وقتی معلوم
  گهی تازه اند و گاه پژمرده.
  سرو را هیچ نیست
و همه وقتی تازه است
و این است، صفت آزادگان.

·        سعدی در این حکایت سرشته به حکمت (فلسفه)، علاوه بر طبقه حاکمه (اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی)، لومپن پرولتاریا را نیز مورد تجلیل قرار می دهد.
·        بدین طریق، اراذل و اوباش متعلق به لومپن پرولتاریا، معتبر تر از توده های مولد و زحمتکش قلمداد می شوند که جامعه بر روی شانه های مجروح شان، حمل و حفظ می شود.

·        سؤال این بود که دلیل این تجلیل سعدی و حافظ از لومپن پرولتاریا  چیست؟ 

·        چرا سعدی جماعت انگل بی ثمر به جامعه را ایدئالیزه می کند و انهان را ـ بسان سرو ـ آزاد و آزاده جا می زند؟

·        سعدی و حافظ آخرین کسانی اند که از بی شرمی و بی شخصیتی و بی همه چیزی لومپن پرولتاریا بی خبر باشند.
·        این اما مانع آن نمی شود که  تار و پود آثار و اشعار سعدی و غزلیات خواجه به ستایش از لومپن پرولتاریا اختصاص بیابد:

الف
·        سعدی بابی  را هم در بوستان (باب احسان)  و هم در گلستان (باب اخلاق درویشان)  به دراویش اختصاص داده است.

·        چرا و به چه دلیل؟

ب
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد،
آزاد است.

·        حافظ هندوانه های عجیب و غریبی زیر بغل دراویش (گدا ها)  می چپاند:
·        حافظ صوفی ستیز، خود را غلام همت گدایان، جا می زند و آنها را حتی عالی مقام تر و برتر از خسروان قلمداد می کند.

ای که انکار کنی عالم درویشان را
تو ندانی، که چه سودا و سر است ایشان را

دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
 ـ بی تکلف ـ
بشنو:
دولت درویشان است

خسروان، قبله حاجات جهان اند،
ولی
سببش،
بندگی حضرت درویشان است

ای توانگر،
نفروش این همه نخوت،
که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است

روی مقصود که شاهان
ـ  به دعا ـ
می ‌طلبند
مظهرش
آینه ی طلعت درویشان است

من غلام نظر آصف عهدم، کاو را
صورت خواجگی و سیرت درویشان است.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

·        دلیل حافظ در این زمینه روشن است:  

ساقی به جام عدل، بده باده
تا
گدا
(لومپن پرولتاریا)  
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.

·        حافظ از طبقه حاکمه مصرانه می خواهد که بخش ناچیزی از ثروت باد آورده را در اختیار لومپن پرولتاریا قرار دهد (عدل فئودالی)  تا با شورش و عصیان و طغیان توده ای مواجه نشود و سرنگون نگردد.

·        این تئوری اجتماعی خواجه به چه دلیل و به چه معنی است؟   

3
ساقی به جام عدل، بده باده
تا
گدا
(لومپن پرولتاریا)  
غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.

·        دلیل اول این موضع نظری خواجه احتمالا این است که لومپن پرولتاریا در قرون وسطی فئودالی، به سبب سطح نازل توسعه نیروهای مولده، خیل بلحاظ کمی (تعداد)،  عظیمی است.
·        این پدیده ضمنا خاص ایران نبوده است.


·        ویکتور هوگو در اثر خود تحت عنوان «گوژپشت نوتره دام» از کمیت و کیفیت گدایان پاریس گزارش داده است.

·        گدایان در این اثر ویکتور هوگو، «حکومت» کذائی خاص خود را در بخشی از پاریس بر پا داشته اند و به تقلید از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی، شاه کذائی خود را و دم و دستگاه و مخلفات «شاهانه» خود را تشکیل داده اند.

4
·        یکی از احتمالات هندوانه باران کردن لومپن پرولتاریا توسط ایده ئولوژی فئودالی همین است.
·        مهار توده بی همه چیزی که چیزی برای از دست دادن در دست ندارد.

5
·        یکی دیگر از احتمالات این برخورد ریاکارانه به لومپن پرولتاریا، جلب آنها و تضعیف اپوزیسیون دهقانی ـ انقلابی ـ بورژوائی از نقطه نظر های مختلف است:

الف
·        نیت اول طبقه حاکمه فئودالی، ممانعت از افتادن خیل عظیم لومپن پرولتاریا به دنبال دهقانان انقلابی است که زیر پرچم بورژوازی آغازین در صدد سرنگونی فئودالیسم اند.

ب
·        نیت مهمتر طبقه حاکمه، رخنه دادن لومپن پرولتاریا به صفوف انقلاب ضد فئودالی، بی اعتبار اجتماعی سازی آنها ست.
·        عناصر لومپن پرولتاریا می توانند به دلیل نیهلیسم اخلاقی و فقدان انضباط انقلابی دست به جنایات و تجاوزات بی شرمانه ای بیالایند و توده های مولد و زحمتکش انقلابی را رسوا و بی آبرو سازند و آب به آسیاب ارتجاع فئودالی بریزند.

پ
·        نیت بمراتب مهمتر طبقه حاکمه، اغوای لومپن پرولتاریا و گسیل و ارسال آنها به جنگ دهقانان انقلابی و بورژوازی آغازین و یا جاسوسی از آنها به طبقه حاکمه بوده است.

6
هر یکی از درختان را دخلی معین است، به وقتی معلوم
  گهی تازه اند و گاه پژمرده.
  سرو را هیچ نیست
و همه وقتی تازه است
و این است، صفت آزادگان.

·        دلیل سعدی در تجلیل از لومپن پرولتاریا به مثابه سرو، همه جانبه تر و عمیق تر از حافظ است.
·        سعدی تئوریسین رئالیست و راسیونالیست و چه بسا حتی ماتریالیست بی همتائی است و به احتمال قوی، دلایل رادیکال تر داشته است که باید مفصل تر و ژرف تر مورد بررسی قرار گیرند.  

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    همانطور که ذکرش گذشت، هم سعدی و هم حافظ، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را و همراه با آن، دیالک تیک تجلیل و تحقیر را، ناتورالیزه می کنند تا به این دیالک تیک دوئالیزه شده، منشاء طبیعی و الهی ببخشند:
    · خواست طبیعت و یا خدا این بوده که یکی «صد گونه نعمت» داشته باشد و دیگری به «نان جوین آلوده بر خون» قناعت ورزد.

    پاسخحذف