۱۳۹۵ شهریور ۲۵, پنجشنبه

هماندیشی با مریم (37)


میم نون

چرا ترک خر شد؟
کوروش کبیر

1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        همانطور که ذکرش گذشت، با ورود بشریت به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، دیالک تیک تربیت، دیالک تیک مربی و مربا (اهلی سازی و مفید سازی) ماهیت و خصلت جدیدی کسب می کند.

·        سؤال این بود که چگونه؟   

2
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        مربیان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین، یعنی مادران در مرحله مادرسالاری آن و پدران در مرحله پدرسالاری آن، سلب اوتوریته می شوند تا از نو تربیت (بازپروری) شوند:

3
·        مربیان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی به درجه  مرباهای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری تنزل می یابند.
·        طبقه حاکمه برده دار در مقیاس جهانی، همه بشریت را همزمان هم بلحاظ فکری و هم بلحاظ مادی تحت اوتوریته خود قرار می دهد و به قول مریم، «اهلی و مفید می سازد.»

·        چرا هم بلحاظ فکری و هم بلحاظ مادی و چگونه؟

4
·        برای تهیه پاسخ به این پرسش، خدای خاک (پرولتاریا) ماتریالیسم تاریخی را آفریده است:
·        با خروج بشریت از جامعه کمونیستی آغازین (بهشت برین مورد نظر کتب مقدس)، جامعه بشری شقه شقه می شود.
·        جامعه همگون و یکدست آغازین، خصلت طبقاتی به خود می گیرد.
·        به طبقات اجتماعی و اقشار اجتماعی متفاوت تقسیم می شود:

الف
·        دو طبقه ی اصلی جامعه، طبقه حاکمه برده دار (اشرافیت بنده دار و روحانی) و طبقه برده است.
·        به همین دلیل، این جامعه عنوان جامعه برده داری به خود می گیرد.

ب
·        در جوار این دو طبقه اصلی، طبقات اجتماعی فرعی نیز ادامه حیات می دهند که به آزادان معروف می شوند.
·        آزادان این جامعه طبقاتی، نه برده و رهی و کنیز و غلام اند و نه جزو اشرافیت بنده دار و روحانی اند.
·        مثلا پیشه ور اند.
·        تجار کوچک و صنعتگران دستی اند.
·        البته اگر ورشکست شوند، می توانند به درجه نازل برده تنزل یابند.

5
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        تشکیل طبقات اجتماعی متفاوت، پیامد ضرور (جبری)  طرز زندگی متفاوت است و منظور از طرز زندگی متفاوت، طرز و طریق متفاوت برای تهیه مایحتاج حیاتی اعضای جامعه است:
·        پیامد جایگاه اجتماعی متفاوت اعضای جامعه در تولید مادی است:

الف
·        یکی مالک وسایل تولید است و جزو اشرافیت بنده دار و روحانی است و عضو طبقه حاکمه است.

ب
·        دیگری فاقد وسیله تولید است و حتی «مالک» خویشتن خویش و کودکان خویش نیست.
·        برده است.

پ
·        دیگری سرمایه ای دارد و با استفاده از آن، داد و ستد و تجارت می کند.
·        آزاد است.
·        ولی آزادی اش بسته به اقبال او ست.
·        چون هر آن خطر آن می ورد که توسط اجامر طبقه حاکمه سلب مالکیت شود و ناچار برده شود.

ت
·        دیگری، وسیله تولیدی به هر مصیبتی از جامعه اشتراکی آغازین به همراه آورده و یا تولید کرده است و پیشه ور است.
·        خیاط و حفار و نجار و معمار و غیره است.
·        آزاد است.
·        ولی هر آن خطر آن می رود که وسایل تولیدش از دستش گرفته شوند و مجبور به بردگی گردد.

6
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        طرز متفاوت زندگی، طرز متفاوت تحصیل نان سفره و یا تعلقات طبقاتی به طرز تفکر متفاوت منجر می شود.
·        زیربنای اقتصادی در همه سطوح هستی اجتماعی، در آیینه روح و روان جامعه منعکس می شود و روبنای ایده ئولوژیکی متناسب با آن، تشکیل می یابد.
·        روبنای ایده ئولوژیکی هم به نوبه خود به زیربنای اقتصادی خدمت می کند.

·        دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی (ماتریالیسم تاریخی) 

الف
·        تعلق به طبقه حاکمه برده دار، طرز تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·        ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده دار را پدید می آورد.

ب
·        تعلق به طبقه اجتماعی برده، طرز تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·        ایده ئولوژی طبقه اجتماعی برده را.

پ
·        تعلق به طبقه اجتماعی آزاد، طرز تفکر متناسب با آن را پدید می آورد.
·        ایده ئولوژی طبقه اجتماعی آزاد را.
·        ایده ئولوژی تجار و پیشه وران و صنعتگران و غیره را. 

7

وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        در ایده ئولوژی طبقه حاکمه جامعه برده داری، در ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و روحانی، زمین زیر مهمیز اشرافیت بنده دار و روحانی است و بقیه بشریت ـ خواه و ناخواه ـ برده اند و وابسته به طبقه حاکمه برده دار اند.

·        همین ایده ئولوژی طبقاتی طبقه حاکمه برده دار در آیینه زلال آسمان منعکس می شود:
·        آسمان کپیه ی مو به موی زمین می گردد.
·        مناسبات آسمانی کپیه مو به موی مناسبات زمینی می گردد:
·        دیالک تیک ارض و سماء
·        دیالک تیک زمین و آسمان
·        دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی
·        دیالک تیک ذات و عکس.

8

وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        این ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده دار، همان اسلام معروف خاص و عام است:
·        الله معبود است.
·        برده دار است.
·        سلطان آسمان و زمین است.
·        الله در واقع، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است و بارگاه الهی، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خرگاه خوانین برده دار و دربار سلاطین برده جوی برده ساز برده فروش است.

·        لا اله الا الله.

·        جز الله برده دار (معبود انس و جن و ملک) خدائی وجود ندارد.
·        ابنای بشر همه از دم برده و بنده و عبد خدای برده دار اند.

9 
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        اکنون بازپروری بشریت توسط طبقه حاکمه برده دار، تحت لفافه تحمیل دین (ایده ئولوژی طبقه حاکمه برده دار)  آغاز می شود:
·        اکنون توطئه ی طبقاتی مستور، مغلق و بغرنجی در فرم دین جامه عمل خشن و خونین می پوشد:

الف
·        الله مجازی، پیامبر می فرستد تا از وجودش به بشریت بی همه چیز خبر دهد.
·        الله مجازی برده دار یونیورسال (معبود زمینی ـ آسمانی)  و ضمنا خالق هستی مادی از ذره تا کهکشان جا زده می شود و بشریت ـ بدون استثناء ـ عبد و مخلوق الله مجازی و واهی و کاذب و خیالی.

ب
·        دیالک تیک توطئه طبقاتی اسلام، همین جا ست: 
·        در این توطئه و ترفند دین مبین (نبین و بپذیر)  اسلام، فرمی از چپنمائی مبتنی بر عوامفریبی کمین کرده است:

1



·        ابنای بشر ـ قبل از همه ـ سلب آدمیت می شوند.
·        ابنای بشر ـ بدون استثناء ـ بی شرمانه و بدون کمترین اعتنا به تفاوت های طبقاتی آشکار، عبد الله (بنده خدا) جا زده می شوند.
·        همه ـ چه خوانین و سلاطین و روحانیان و چه توده برده و آزاد ـ بدون استثناء، بنده خدا قلمداد می شوند.  

2
·        همین برده جا زدن همه ابنای بشر، حاوی چپنمائی اسلام و حضرت محمد و شرکاء است:
·        ابنای بشر (به مثابه مخلوقات کذائی خدا) عوامفریبانه به عنوان اعضای برابر جامعه قالب می شوند:
·        تخریب اعتبار ابنای بشر، تقلیل مقام اجتماعی انسان ها تا درجه برده ی زباله ی بی همه چیز وابسته به طبقه حاکمه، به عنوان معیار برابری انسان ها به انسان ها قالب می شود.
·        برابری در بی همه چیزی
·        برابری در وابستگی
·        برابری در زباله وارگی.

3
·        ما برای درک این ترفند و توطئه طبقاتی طبقه حاکمه برده دار به شناخت افزار موسوم به دیالک تیک پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات نیاز داریم:

الف
·         در حرف (بظاهر) همه انسان ها برده و برابر  جا زده می شوند تا هر خری باد در غبغب اندازد و ادعا کند که برای خوانین و سلاطین خونریز خون خوار، تره حتی خرد نمی کند.
·        فقط عبد الله (بنده ی خدا) است.     

ب
·        اما در روانشناسی توده ها، عملا، ماهیتا و ذاتا، طبقه حاکمه برده دار را ایدئالیزه می کند.
·        به عرش اعلی می برد.
·         اشرافیت بنده دار و روحانی   را، یعنی طبقه حاکمه برده دار را، مثلا قبیله برده دار قریش را به مقام الهی ارتقا می دهد.

·        چون هیچ خری حتی نمی تواند به برابری حضرت محمد و علی و قلدران خونریز دیگر با بنده ها و کنیزکان و غلامان سیاه حبشی و سفید قریشی ایمان بیاورد.

·        به همین دلیل خدای مجازی، پیک (جبرئیل) و پیام  می فرستد تا طبقه حاکمه برده دار را نور دیده خود، نماینده خود، جانشین خود و رسول خود در زمین جا بزند و ضمنا از مخمصه بیرونش آورد:

انا عبد الله، اتائک الکتاب و جعلنی نبیا
من بنده خدا هستم.
خدای برایم کتاب خواهد فرستاد و مرا رسول خود جا خواهد زد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر