۱۳۹۵ شهریور ۱۷, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (32)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

روزي كه مرد، روزي يك سال خود نداشت
اما قطار ها ی پر از زاد آخرت

وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير
اين مادر از چنان پدري یادگار بود

·        معنی تحت اللفظی:
·        پدرم با آنهمه در آمد حلال، رادمرد بود.
·        روزی که مرد، رزق و روزی یک سال خود را پس انداز نکرده بود.
·        اما به عوض آن، قطارهای مملو از اجر آخرت را به همراه برد و به دنبال او قوافل دعای خیر خلایق به راه افتادند.
·        این مادر، یادگار آنچنان پدری بود.

1
انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

·        شهریار در این جمله، از در آمد کلان پدرش پرده برمی دارد.
·        این به معنی تعلق طبقاتی به طبقه حاکمه است.
·        شهریار اما آب زیر کاه است.
·        ازاین رو، تبصره هائی وارد این در آمد کلان پدر می سازد:

2
انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

·        تبصره اول شهریار این است که در آمد کلان پدر در آمدی حلال بوده است و نه حرام.

·        سؤال ناقابل از شهریار عادل این است که معیار عینی حلالیت در آمد سرشار آدم ها و اجنه چیست؟

3

انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

·        سید علی و کوسه و شرکاء ـ دوستان شهریار ـ بنا بر گزارشات مخبرین صادق غربی، میلیاردر اند.

·        وقتی کوسه می گوید:
·        «من همان هاشمی ام»، محتوا و مضمون همین جمله شهریار تبریزی را به زبان رفسنجانی تبیین می دارد.
·        یعنی کوسه همان کوسه زمان شاه است و تمامی در آمد سرشارش از حلال است.

·        کلید حل این معما، معیار عینی برای دگم های حلال و حرام کذائی است.

·        اگر کسی لولهنگی را از کنسرن لولهنگ سازی رفسنجان به سرقت برد و به پشیزی بفروشد تا برای فرزند شیرخوارش شیشه ای شیر بخرد، به عنوان سارق، انگشتان دستش را می برند تا توبه کند.

·        اما سید علی و کوسه و امثالهم که از طریق حراج نفت و گاز و باکره و بی کره ی همان سارقین لولهنگ، میلیاردر می شوند، در آمد سرشارشان حلال است و شرعی.

·        چون چه بسا بی آنکه روح شان حتی با خبر شود، مبالغ کلان به حساب شان واریز می شود.

·        وقتی گفته می شود، آیین تشیع، آیین تظاهر و تزویر و تحمیق و ریا ست، به همین دلایل است.

4
انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

·        تبصره دوم شهریار این است که پدرش فرد استثنائی بوده است.
·        چون قاعده بر این است که هر کس در آمد سرشار داشته باشد، نمی تواند رادمرد باشد.

·        این اما به چه معنی است؟ 

5
انصاف مي دهم كه پدر راد مرد بود
با آن همه در آمد سرشارش از حلال

·        این بدان معنی است که انباشت ثروت در قطبی از جامعه، با انباشت ذلت در قطب دیگر آن همراه است.
·        این دیالک تیک ثروت و ذلت هگلی را علی ای همای رحمت هم نمایندگی کرده است.

·        به همین دلیل، شهریار تبصره می نویسد تا پدرش استثنائی باشد و به آب زمزم شسته شود.
·        حتما همه اجامر جماران و جمکران هم از قماش پدر رادمرد شهریار اند و استثنائاتی اند.

·        سؤال ناقابل از شهریار این است که این هندوانه ها را به چه نیتی زیر بغل پدر می چپاند؟

·        مگر قرار نبود که شعری در رثای مادر سروده شود؟

·        چگونه و چرا پای پدر پیش کشیده شده است؟

·        درد شهریار تازه شده است؟

·        نکند شهریار با ایدئالیزه کردن پدر قصد وجهه تراشی برای مادر و یا خویشتن خویش را در دل دارد.

6
روزي كه مرد، روزي يك سال خود نداشت
اما قطار ها ی پر از زاد آخرت
وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير

·        اکنون با مقوله دیر آشنای «روزی» (دگم رزق مقرره)  تبصره تئولوژیکی دیگری وارد موضوع می شود:
·        بدین طریق و با این ترفند، در آمد سرشار پدر شهریار و سید علی و کوسه و کروب و بابک و مکارم و میر حسین و زهرا و این و آن، به عنوان رزق و روزی مقرره توسط مأمورین کر و لال و کور  الهی، قلمداد می شود.

·        پدر شهریار رزق و روزی مقرره برای یکسال خود را به هنگام مرگ نداشت.

·        بشکند قلم قضا که رزق مقرره پدر خارق العاده شهریار را از قلم انداخته است.

·        حالا تناقض فقهی زیر وارد این جفنگ می شود.

7
روزي كه مرد، روزي يك سال خود نداشت
اما قطار ها ی پر از زاد آخرت
وز پي هنوز قافله هاي دعاي خير
 
·        اگر رزق و روزی یکساله حتی، مقرر است، پس مقولات حلال و حرام به چه دلیل اند؟

·        مقولات حلال و حرام زمانی می توانند معنی کسب کنند، که رزاق خانواده رئیس آن باشد و نه کس دیگر.

·        اگر رزاق خانواده خدا باشد، مقولات حلال و حرام بی اعتبار می گردند.

·        مگر اینکه دزدی و رهزنی و چپاول و غصب و غارت دسترنج این و آن بنا بر مشیت الهی باشد.
·        یعنی خدا خواسته باشد.

·        به زبان روشن تر، خدای رزاق، رزق و روی کسی را در سرقت دسترنج دیگری تعیین کرده باشد.

·        اگر چنین باشد، نه انگشتان دست دزد، بلکه انگشتان دست خدای رزاق دزد، باید قطع شوند.

8
اين مادر از چنان پدري یادگار بود

·        اکنون مسئله حل شد.
·        ضعیفه اصلا آدم نبوده است.

·        ارج و ارزش ضعیفه ی بیچاره به دلیل همسر مرد راد مرد بودن است.
·        اگر مادر بیچاره شهریار همسر راد مرد کلان در آمد و دست و دلباز نشده بود، حتی پشیزی ارج و ارزش نمی داشت.
·        ارج و ارزش زن تابع ارج و ارزش مرد است.

·        این چیزی جز فمینیسم فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ قرون وسطائی نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر