۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (80)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)

آنگاه پس از تندر
از این اوستا
(1344)
ادامه

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود
اما
من گر بیارامم
با انتظار نوشخند صبح فردایی
این کودک گریان ز هول سهمگین کابوس
تسکین نمی یابد به هیچ آغوش و لالایی

·        معنی تحت اللفظی:
·        بعد به خودم تسلی می دهم که این خواب و خیالی بیش نیست.
·        اما اگر خودم به امید طلوع صبح فردا بخوابم، دل کودک واره گریانم از هول هول انگیز کابوس به هیچ ترفندی از بغل کردن تا لالائی گفتن، تسکین نمی یابد.

·        اخوان در این بند شعر، به توصیف خصلت دیالک تیکی خویشتن خویش می پردازد:

1
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        اخوان در این جمله، خودش به خودش تسلی می دهد.

·        این به چه معنی است؟

2
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        این ـ در تحلیل نهائی ـ به معنی خوداندشی است.
·        خوداندیشی فرمی از هماندیشی است.
·        حریف هماندیش با اخوان، من درونی او است.
·        اخوان به من درونی اش آرامش خاطر می بخشد.

·        این بدان معنی است که من اخوان بی تاب است.
·        اخوان بر من بی تاب خویش، تسلی می دهد.

·        اخوان اما کیست و یا چیست که به من بی تاب تسلی می دهد؟
   
3
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        تنها اوتوریته، مقام و مرجعی که می تواند تسلی دهد، خرد اندیشنده است.
·        این عقل اندیشنده اخوان است که به من بی تاب تسکین می دهد.
·        سطلی آب یخ بر سر من شعله ور از دلهره و هول و هراس می ریزد.

·        من درون کیست و یا چیست که بی تاب است؟

4
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        من درون بی تاب و دردمند، غریزه حفظ نفس اخوان است.
·        غریزه حفظ نفس یار وفادار آدمیان است.
·        غریزه حفظ نفس پاسدار سمج و سرسخت و سختگیر حیات آدمیان و جانوران (شاید هم نباتات) است.

·        غریزه حفظ نفس عسس همیشه بیدار اندام آدمیان است.
·        در عالم خواب حتی امر و نهی می کند.
·        غریزه حفظ نفس به هیچ وجهی نمی خواهد که اندام (ارگانیسم) به خطر افتد.
·        احتمالا همین عسس سختگیر و سرسخت اندام است که آدمی را به هنگام خواب های بد، بیدار می سازد.
·        چون خطر آن می ورد که آدمی از وحشت کابوس بمیرد.

5
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        حیرت انگیز این است که در این جمله اخوان، ورق برگشته است.
·        معمولا، غریزه حفظ نفس در مواقع خطر، یک تنه وارد صحنه می شود و برای اندام تعیین تکلیف می کند و نه عقل.

·        غریزه حفظ نفس در مواقع خطر، یا عقل را پوزه بند می زند و از خطه تن تبعید می کند و یا عقل مصلحت اندیش، مصلحت در آن می بیند که ترک خودمختاری کند و به حمایت اوپورتونیستی از غریزه تن در دهد.

·        سعدی به این حقیقت امر، وقوف روشن دارد:     

6
تشنه سوخته در چشمه روشن چو رسید
تو مپـندار که از پیل دمان اندیشد

·        معنی تحت اللفظی:
·        تشنه عطشان وقتی به چشمه روشن برسد، خیال نکن که از پیل خروشان لب چشمه خواهد ترسید.

·        سعدی هم در این بیت شعر، با توجه به تجارب زندگی اش، دیالک تیک غریزه و عقل را در مد نظر دارد:
·        عقل هرگز اجازه نزدیک شدن به چشمه ای را نمی دهد که پیل خشمگینی در حال خوردن آب از آن است.
·        غریزه حفظ نفس اما به قول درست سعدی، عقل را کنار می زند و فرمان رفع تشنگی به هر قیمت صادر می کند.
·        عقل اگر در این جور موارد روداری کند، غریزه می تواند درجا حسابش را برسد، ادیم را از شر عقل اندیشنده خلاص کند و به جنون بکشد.

·        حق هم با غریزه حفظ نفس است.
·        چون اگر تشنه عطشان آب نخورد، می میرد.
·        ولی اگر آب بخورد و از فیل دمان زخم بردارد، باز هم امکان اندکی برای حیاتش خواهد بود.
  
7
آنگه، تسلی می دهم خود را که این خواب و خیالی بود

·        در این جمله اخوان عقل به غریزه حفظ نفس تسلی می دهد.
·        یعنی ورق برگشته است.

·        به جای یکه تازی غریزه حفظ نفس، عقل دور اندیش و واقع بین وارد عرصه شده است و حتی به غریزه سرکش و خود رأی تسلی می دهد.

8
·        این برگشت ورق، این وارونگی دیالک تیک غریره و عقل، احتمالا به دلیل رئالیسم و راسیونالیسم عظیم اخوان است.

·        از طرز استدلال اخوان هم معلوم می شود:
·        این واقعیت نیست.
·        این خواب و خیال است.
·         
·        بندرت کسی می تواند در عالم خواب، رئالیست و راسیونالیست باشد.

·        اخوان اما استثناء است و به قول فروغ، کمترین شباهتی به هر کس ندارد.
   
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر