۱۳۹۵ تیر ۲۸, دوشنبه

سیری در فرمایشات رهبران ملت ایران (28)

دانشگاه هنر 
در جمهوری خلق چین

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطانپور

امام امت
دانشگاه باید دانشگاه باشد.
 دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست.

·        این سخن امام امت به چه معنی است؟

1
دانشگاه باید دانشگاه باشد.
 دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست.

·        محتوای این سخن امام امت انتقاد از دانشگاه است.
·        برای فهم منظور امام امت، می توان به جای دانشگاه، شراب گذاشت:   

شراب باید شراب باشد.
 شرابی که شراب نباشد، شراب نیست.

·        شراب می تواند بظاهر شراب باشد ولی درو اقع سرکه باشد.
·        در قاموس امام امت، دانشگاه، فقط به ظاهر، دانشگاه است.

·        می توان به این نتیجه رسید که دانشگاه سلب دانشگاهیت شده است.
·        دانشگاه به زعم امام امت، باید چیز دیگری باشد.
·        اما امام امت نمی گوید که چه باید باشد.

·        ترفند فوندامنتالیسم و فاشیسم هم همین است:
·        به چالش کشیدن هر چیز، بدون ارائه الترناتیوی بهتر برای آن چیز.

2
دانشگاه باید دانشگاه باشد.
 دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست.

·        به همین دلیل هم فاشیسم و هم فوندامنتالیسم عوامفریب اند.
·        هر دو دام و دانه برای اقشار بغایت عقب مانده خلق اند.
·        امام امت با جلال آل احمد و احمد شاملو و صمد بهرنگی و اجامر دیگر فرقی ندارد.
·        انتقاد توخالی هنر مشترک همه این اجامر با عبا و بی عبا ست.

·        جاذبه هر دو نیز به دلیل همین چپنمائی است.

3
دانشگاه باید دانشگاه باشد.
دانشگاهی که دانشگاه نباشد، دانشگاه نیست.

·        همین جمله امام امت را اجامر دیگر در فرم های متنوع نثر و سرود و شعر و شعار از دیر باز به خورد خلایق می دهند:

احمد شاملو

آه اگر آزادی سرودی می ‌خواند
کوچک
     
همچون گلوگاهِ پرنده‌ ای،
هیچ‌ کجا دیواری فروریخته بر جای نمی ‌ماند.
سالیانِ بسیار نمی‌بایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیابِ انسانی ا‌ست
که حضورِ انسان
آبادانی‌ است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر آزادی سرودی به کوچکی گلوگاه پرنده ای می خواند، خرابه ای باقی نمی ماند.
·        آنگاه در طرفة العینی همه درمی یافتند که هر ویرانه حاکی از غیاب انسانی است.
·        برای اینکه حضور انسان، آبادانی است.

4
آه اگر آزادی سرودی می ‌خواند
کوچک
     
همچون گلوگاهِ پرنده‌ ای،
هیچ‌ کجا دیواری فروریخته بر جای نمی ‌ماند.

·        احمد شاملو ظاهرا از استبداد انتقاد می کند.
·        درست به همان سان که امام امت از دانشگاه انتقاد می کند.
·        شکوه شاملو از فقدان آزادی است.
·        درست به همان سان که شکوه امام امت از فقدان دانشگاه است.

·        شاملو اما معنی مقوله فلسفی آزادی و یا اختیار را نمی داند.
·        درست به همان سان که امام امت معنی دانشگاه را نمی داند.

4
آزادی درک ضرورت است.
هگل

آزادی شناخت جبر عینی است.
آزادی شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی است.

آدم ها به میزان شناخت شان آزاد اند.
فریدریش انگلس

خر نمی تواند مختار و یا آزاد باشد.
برای نیل به آزادی باید ترک خریت کرد.

5
آه اگر آزادی سرودی می ‌خواند
کوچک
     
همچون گلوگاهِ پرنده‌ ای،
هیچ‌ کجا دیواری فروریخته بر جای نمی ‌ماند
.

·        شاملو برای پنهان کردن خریت خویش، خود را به کوچه علی چپ می زند و آزادی را به معنی عمله و بنا تصور و تصویر می کند.
·        آزادی همان و آبادانی همان.

·        البته کسی نباید فرمایشات بزرگان عیران را زیر علامت سؤال قرار دهد.
·        در غیر این صورت، بر او همان می رود که «بر باخه رفته است.» (کلیله و دمنه)

·        حتما کسانی پیدا می شوند که آسمان و ریسمان را به هم می بافند تا صحت فرمایشات بزرگان عیران را اثبات کنند.
·        شنیدنی تر اما ادامه فرمایشات بزرگان است:

6
سالیانِ بسیار نمی ‌بایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیابِ انسانی ا‌ست
که حضورِ انسان
آبادانی‌ است.

·        آزادی که عمله و بنا و معمار بود، به چرخش قلمی فونکسیون دیگری کسب می کند:
·        آزادی همان و پی بردن به اینکه حضور و غیاب انسان به معنی ویرانی و ابادانی است، همان.
·        اعجاز آزادی به همین می گویند.

·        اکنون دیگر از عمله وارگی آزادی اثری باقی  نمی ماند.
·        آزادی وسیله ای برای پی بردن به تأثیر حضور و غیاب انسان است.

7
سالیانِ بسیار نمی ‌بایست
دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیابِ انسانی ا‌ست
که حضورِ انسان
آبادانی‌ است.

·        به خیال بزرگان، اگر آزادی انتزاعی برقرار باشد، تنها معجزه ای که رخ می دهد، این است که همه می فهمند که غیاب انسان به معنی ویرانی است و حضور انسان به معنی آبادانی است.

·        اگر احیانا آزادی موهوم و بی تعریف در بین نباشد، دیگر کسی نمی فهمد که ویرانه نشانه غیاب انسان و حضور انسان فی نفسه به معنی آبادانی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر