۱۳۹۵ تیر ۲۹, سه‌شنبه

سیری در نقل قولی از امید مهرگان (19)

 
تحلیلی از
یدالله سلطان پور  

اما راه دیگری هم هست:
این که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
 و خودش به بدن خودش حمله برد
 تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.

·        سؤال این بود که منشاء این طرز تفکر آنتی هومانیستی ـ مازوخیستی (همنوع ستیزی و خود ستیزی) در احزاب استالینیستی چیست؟

1
منشاء اطرز تفکر مبتنی بر خود ستیزی و همنوع ستیزی در احزاب استالینیستی

·        ریشه های اجتماعی این طرز تفکر مبتنی بر خودستیزی و همنوع ستیزی به فئودالیسم می رسد.
·        طبقه حاکمه فئودالی مثلا دربار سلاطین و خرگاه خوانین، جولانگاه همین دیالک تیک خودستیزی و همنوع ستیزی بوده است:

2
·        در دربار سلاطین فئودالی همه اعضای خاندان جلیل سلطنتی تشنه به خون یکدیگر و در ترس از خیانت یکدیگر بسر برده اند.
·        خواب راحت به هر کدام از آنها  چه بسا حرام شده و گاهی از وحشت روییدن دشنه ای بر پشت خویش، از خواب  پریده اند.

·        آثار شکسپیر و دیگر نویسندگان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی از این خود ستیزی در درون هیئت حاکمه فئودالی خبر می دهند.

3
·        خود ستیزی در احزاب استالینیستی میراث فئودالیسم است.
·        شاید به این دلیل که خود استالینیسم ناشی از سطح توسعه فوق العاده نازل نیروهای مولده است.
·        استالینیسم پدیده ای نامعاصر است.

·        در آیینه آیین استالینیستی، عقب ماندگی تهوع انگیز نیروهای مولده  انعکاس می یابد:

الف
·        هم تشجیع اعضای حزب به «مقاومت تا سر حد مرگ»، منفجر کردن نارنجک در مشت خویش، انتحار عنگلابی، استقبال از عفریت مرگ، شجاعت و شهامت اشرافی، ریشه در فئودالیسم دارد

ب
·        و هم سوء ظن، پرونده سازی، حبس و طرد و تبعید و تحقیر و تخریب و ترور هر دگر اندیش در استالینیسم رویه و روالی فئودالیستی است.

4
·        این خودستیزی در خاندان های فئودالی ـ سلطنتی اما فقط یک روی مدال فئودالیسم است.
·        روی دیگر این مدال، همنوع ستیزی است.
·        توده ستیزی است.
·        همسایه ستیزی است.

·        اعضای طبقه حاکمه فئودالی علاوه بر ترس از همدیگر ـ چه در درون خاندان سلطنتی و چه در طبقه حاکمه فئودالی در مقایس جهانی ـ در ترس از قیام توده ستمکش بسر برده اند.

5 
·        در احزاب استالینیستی این همنوع ستیزی سرشته به خودستیزی به صور مختلف عرض اندام می کند:
·        یکی از این صور مختلف، «مقاومت در زیر شکنجه تا سر حد مرگ» است.
·        پارادوکس حیرت انگیز و تهوع انگیزی است:
·        راندن سیستماتیک مبارزان انقلابی به بن بست «یا مرگ ـ یا  رسوائی.»
·        بن بست «یا مرگ ـ یا  رسوائی»، فرم دیگری از بسط و تعمیم دوئالیسم خدمت و خیانت است.
·        مبارزان انقلابی و اعضای احزاب استالینیستی به سبب رواج این طرز تفکر دوئالیستی مبتنی بر خدمت و خیانت، هم بلحاظ مادی تخریب می شوند و هم بلحاظ روحی و روانی.

·        نتیجه عملی نهائی این دوئالیسم اما چیست؟  

6 
·        نتیجه عملی نهائی این طرز تفکر دوئالیستی ـ استالینیستی، این می شود که هر کس به فکر خویش باشد، هم بلحاظ مادی در آسایش است و هم بلحاظ روحی و روانی.
·        کسی که مبارزه نکند، نه مهر خاین بر پیشانی اش زده می شود و نه پس از شهادت در زیر شکنجه و یا در میدان جنگ، مهر خادم.
   
7 
·        مبارزان انقلابی از دو جبهه زیر آتش قرار می گیرند:

الف
·        هم قوای خودی غوطه ور در خریت، او را شیر می کنند تا در زیر شکنجه تا سر حد مرگ مقاومت کند و بمیرد

ب 
·        و هم قوای بیگانه او را تا سر حد مرگ شکنجه می دهند تا در صورت مقاومت بمیرد و یا تسلیم و رسوا شود.
  
8
·        سؤال این است که علل و دلایل این خریت از چه قرار اند؟  

·        آخر این چه روند و روالی است که مبارزان انقلابی هم از «دوست» ضربه می خورند و هم از دشمن؟ (ابوالقاسم لاهوتی)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر