۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

سیری در نقل قولی از امید مهرگان (11)


تحلیلی از
یدالله سلطان پور  

چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        همانطور که ذکرش گذشت، کسب اطلاعات از طریق شکنجه   ـ قبل از همه ـ حاکی از خریت کسبه ی اطلاعات است.
·        وقتی کسی توان تحلیل دیالک تیکی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای جامعه بشری را نداشته باشد، به کسب مکانیکی، فیزیکی، زورکی، کشکی و سطحی اطلاعات متوسل می شود.

1
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        سیستمی که به اطلاعات حاصله از طریق شکنجه دل خوش می کند، از همه منافذ اندامش، خریت می تراود.
·        چون چنین سیستم خرفتی، اگر حتی همه مخالفین خود را به ترفند شکنجه بشناسد و بلحاظ فیزیکی نابود سازد و یا بلحاظ فکری به توبه وادارد و بی اعتبار و عزت و آبرو سازد، قادر به کشف علل عینی مخالفت با خود نخواهد بود.

·        چون از طریق شکنجه که نمی توان به ماهیت پدیده ها پی برد.
·        از طریق شکنجه که نمی توان به علل عینی مخالفت بخشی از اعضای جامعه پی برد.

2

·        برای نفوذ در ذات پدیده ها و شناخت حقیقت عینی به تفکر مفهومی نیاز هست.
·        به خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) نیاز هست و دستیابی به این ساز و برگ ماهیت شناسی، کار هر کسی نیست.

·        پیش شرط از آن خود کردن خرد کل اندیش، تعلق اصیل به سپاه توده ی بی همه چیز مولد همه چیز است.

·        با مطالعه مطلقا دقیق آثار کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم کسی به خرد کل اندیش دست نمی یابد.

·        چون خرد کل اندیش هم علم است و هم ایده ئولوژی.

·        ایده ئولوژی اما پدیده ای طبقاتی است.
·        آموزش ایده ئولوژی بدون قید و شرط نیست.
·        آموزش ایده ئولوژی قید و شرط بی چون و چرای طبقاتی دارد.
 
3

چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟
 
·        شاه پس از انقلاب سفید با هزاران چشم و گوش خویش به شناسائی تک تک توده ای های بالقوه و بالفعل نایل آمد.
·        هر نطفه توده ای را کشف کرد و خنثی کرد.

·        کسانی که به تصادفی لحظه ای از بازجوئی شکنجه گر معروف شاه از پرویز حکمتجو را شنیده بودند، جمله ای از او خطاب به بازجو را نقل می کردند:
·        «آخر، چرا اینقدر مزخرف می گوئی؟»

·        در این جمله ی معروف پرویز حکمتجو، خریت سیستم شاه تبیین می یابد.

·        خوب نتیجه نهائی نابودسازی حزب توده، چه شد؟   

4
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        نتیجه نهائی نابود سازی سازمان متکی بر خرد کل اندیش، تقویت قوای خردستیز می شود.

·        سرکوب قوای خردگرایی پیگیر، تقویت همه جانبه ی قوای خردستیز کور را به دنبال می آورد.

·        وقتی از شلیک بر ران خویش سخن می رود، منظور همین است:
·        شاه و طبقه حاکمه بورژوائی مدرن با سرکوب بی رحمانه حزب توده، عملا به تضعیف قوای انقلاب بورژوائی می پرداختند.

·        یعنی به دست خود، گور خود را می کندند.

·        چون طبقه حاکمه بورژوائی مدرن، برای مبارزه بر ضد اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به قوای خردگرائی علمی و انقلابی نیاز داشت که در حزب توده جمع آمده بود.

5

چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟
 
·        خریت دیگر شاه،  تقویت همه جانبه قوای خردستیز ضمن تضعیف قوای خردگرا بود.

·        شاه و طبقه حاکمه بورژوائی مدرن فقط به سرکوب اعضای حزب توده و تخریب تشکیلات سیاسی آن مبادرت نمی ورزیدند.
·        بلکه ضمنا به اشاعه آنتی کمونیسم در فرم های متنوع می پرداختند.

·        یکی از این فرم های تقویت خردستیزی توسط شاه و طبقه حاکمه بورژوائی مدرن، تقویت مساجد سنتی و مدرن و تاسیسات مذهبی و اجازه انتشار به آثار فقهای مرتجع و ضد کمونیست بود.

·        دربار شاهعنشاهی به جفنگ ناصر مکارم شیرازی تحت عنوان «فیلسوف نماها» جایزه سلطنتی می داد.

·        طنز تلخ و تهوع انگیز در رژیم انقلاب بورژوائی سفید این بود که ماهیتا بورژوائی  یعنی ضد فئودالی بود.
·        ولی بلحاظ ایده ئولوژیکی آنتی کمونیستی، ضد علمی و ایراسیونالیستی (خردستیز) بود.

6
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        دلیل دوم توسل سیستمی به شکنجه برای کسب اطلاعات، خردستیزی (ایراسیونالیسم) آن سیستم است.

·        خردستیزی سبب می شود که جای خالی تسلیحات رئالیستی و راسیونالیستی (واقع گرائی و خردگرائی) را متدها و روش های ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیسم و ضد راسیونالیسم) بگیرند.

·        شکنجه یکی از این تسلیحات کسب اطلاعات است.

7
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟
 
·        پس از ورود اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به اپوزیسیون ضد انقلاب بورژوائی سفید، پس از مد شدن جنبش اوانتوریستی (فدائیسم، مجاهدیسم و غیره)  ما با دیالک تیک خردستیزی سر و کار پیدا می کنیم:
·        در این فرم رویاروئی میان بورژوازی واپسین (دربار و امپریالیسم) و ارتجاع فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی  (فدائیان اسلام و خلق و مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام) هم شکنجه گر، خردستیز است و هم شکنجه شونده.
  
8
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        شعار امید مهرگان مبنی بر «مقاومت تا سر حد مرگ» در این چارچوب دیالک تیکی قابل فهم است.

·        امید مهرگان و شرکاء (فدائی و مجاهد خلق و اسلام و لیملام)  از سرتاپا خردستیز اند.

·        نه از ماهیت طبقاتی خود خبر دارند و نه از ماهیت طبقاتی سیستم اجتماعی.

·        در این چارچوب دیالک تیکی است که مرگ در زیر شکنجه ایدئالیزه می شود.

·        چون اگر خردی در بین باشد، دفاع از زندگی ایدئالیزه می شود.

·        دفاع از زندگی تحت حمایت خرد کل اندیش، سبب می شد که به هر ترفندی شکنجه تقلیل یابد و تخریب جسمی و روحی و روانی به حداقل کاهش یابد.

·        این حکم در رابطه با سیستم شکنجه گر نیز معتبر است.

9
چرا شکنجه به
 متد و روش  استخراج اطلاعات از همنوع
بدل می شود؟

·        به دلیل همین دیالک تیک خردستیزی است که بخش مهمی از شخصیت های فکری و فرهنگی و سیاسی و هنری در زندان های سیستم حاکم می پوسند و پس از بیرون آمدن از زندان می میرند:

الف
·        اگر سیستم اجتماعی خردستیز نباشد، قدر اعضای خردگرای جامعه را می داند و مرگ آنها را به آرزوی خود بدل نمی سازد.
·        چون مرگ اعضای خردگرای جامعه ضربه مهلکی بر پیکر نیروهای مولده آن جامعه است. 

ب 
·        اگر اپوزیسیون ضد سیستم خردستیز نباشد، مرگ در زیر شکنجه و یا در کوچه و خیابان و بیابان را ایدئالیزه نمی کند.
·        چون اعضای خردگرای جامعه برای هر جامعه، گرانبهاتر از الماس اند و به آسانی نمی توان جای خالی آنها را پر کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر