۱۳۹۵ خرداد ۲۰, پنجشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (47)


قصه ی شهر سنگستان
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
  
کفتر دوم:
نشانی ها که گفتی هر کدامش برگی از باغی است
و از بسیارها تایی
به رخسارش عرق هر قطره ای از مرده دریایی
نه خال است و نگار آنها که بینی، هر یکی داغی است
که گوید داستان از سوختن هایی

1
یکی آواره مرد است، این پریشانگرد
همان شهزاده ی از شهر خود رانده
نهاده سر به صحرا ها
گذشته از جزیره ها و دریا ها
نبرده ره به جایی، خسته در کوه و کمر مانده

·        معنی تحت اللفظی:
·        این مرد آواره و گمکرده راه، همان شاهزاده ای است که از کشورش رانده شده، سر به صحراها نهاده، از جزایر و دریاها گذشته، ولی به جائی نرسیده و از فرط خستگی، در کوه و کمر مانده است.

2
·        استنباط کفتر دوم رفته رفته روشنتر می شود.
·        کفتر بدبین اکنون قهرمان قصه غصه را شاهزاده ای مطرود از کشور خویش تصور و تصویر می کند و بلحاظ استنباط به کفتر اول نزدیک تر می شود.
·        ولی سوبژکت طرد او را از قلم می اندازد:
·        کفتر دوم این مسئله را حتی طرح نمی کند که چه نیروئی شاهزاده را از کشورش رانده است.


 3
کفتر اول:

اگر نفرین، اگر افسون، اگر تقدیر، اگر شیطان
به جای آوردم او را، هان
همان شهزاده ی بیچاره است، او که شبی دزدان دریایی
به شهرش حمله آوردند

·        معنی تحت اللفظی:
·        صرفنظر از اینکه چه علتی برای این بیچارگی تصور کنیم، مثلا نتیجه نفرین بدانیم و یا نتیجه سحر و جادو، نتیجه سرنوشت بدانیم و یا نتیجه توطئه ابلیس، من این شخص خفته در سایه درخت سدر را شناختم.
·        این همان شاهزاده بیچاره ای است که دزدان دریایی شبی به کشورش حمله آوردند.

4
به جای آوردم او را، هان
همان شهزاده ی بیچاره است، او که شبی دزدان دریایی
به شهرش حمله آوردند

·        کفتر اول، ایراد علی (علت و معلولی) حدس کفتر دوم را در می یابد و بر طرف می سازد:
·        کفتر اول دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک حمله دزدان دریایی و آوارگی شاهزاده بسط و تعمیم می دهد.

·        این ولی هنوز همه بضاعت معرفتی ـ نظری اخوان نیست.
·        اخوان می داند که هر علتی، به نوبه خود معلولی است.
·        اگر حمله دزدان دریایی، علت آوارگی شاهزاده است، خود حمله آنها معلول چیست؟
     
5
اگر نفرین، اگر افسون، اگر تقدیر، اگر شیطان
به جای آوردم او را، هان

·        از دید کفتر اول، علت حمله دزدان دریایی به کشور شاهزاده می تواند به شرح زیر باشد:     

الف
·        می تواند لعنت و نفرین قوای طبیعی، اجتماعی و یا ماورای طبیعی و ماورای اجتماعی باشد.  

ب
·        می تواند سحر و افسون و حیله و نیرنگ دشمنان شاهزاده و کشورش باشد.  
   
پ
·        می تواند سرنوشتی و تقدیری باشد.  

ت
·        می تواند دسیسه و ترفند ابلیس باشد.      

6
بلی، دزدان دریایی و قوم جادوان و خیل غوغایی
به شهرش حمله آوردند

·        معنی تحت اللفظی:
·        آری.
·        دزدان دریایی، قوم جادو و اراذل و اوباش به کشورش حمله آوردند.

·        اکنون عیب و نقص دیالک تیکی جمله قبلی بر طرف می شود:

الف
همان شهزاده ی بیچاره است، او که شبی دزدان دریایی
به شهرش حمله آوردند

·        اخوان با مفهوم دزدان دریایی، قطب خارجی دیالک تیک داخلی و خارجی را مطرح می ساخته بود.
·        قطب خارجی اما هرگز نمی تواند بدون وحدت با قطب داخلی (پایگاه ملی و یا داخلی) موفق شود.

·        حمله بر کشوری، همیشه دیالک تیکی است:
·        حمله بر کشوری همیشه داخلی ـ خارجی است و از قضا نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن داخلی است.

·        عدم موفقیت امپریالیسم در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و سومالی و غیره به دلیل ضعف قطب ارتجاعی ملی و یا داخلی است.

ب
بلی، دزدان دریایی و قوم جادوان و خیل غوغایی
به شهرش حمله آوردند

·        اکنون قطب داخلی دیالک تیک داخلی ـ خارجی تعیین می شود:
·        قوم جادوان و خیل غوغائی

7
و او مانند سردار دلیری، نعره زد بر شهر
دلیران من، ای شیران
زنان، مردان، جوانان، کودکان، پیران
و بسیاری دلیرانه سخن ها گفت، اما پاسخی نشنفت

·        معنی تحت اللفظی:
·        شاهزاده مطرود از کشور خویش، بسان سردار دلیری جمعیت کشور را مورد خطاب قرار داد:
·        «دلیران من.
·        ای شیران.
·        ای زنان، مردان، جوانان، کودکان، پیران.»

·        وضمنا سخنان جسورانه زیادی بر لب راند.
·        اما واکنشی ندید.

8
و او مانند سردار دلیری، نعره زد بر شهر
دلیران من، ای شیران
زنان، مردان، جوانان، کودکان، پیران

·        اخوان اکنون جبهه مقاومت و آزادی و استقلال و پیکار را تشریح می کند:
·        اخوان اینجا دیالک تیک شخصیت و توده را به شکل دیالک تیک شاهزاده و ملت بسط و تعمیم می دهد و با دقتی مارکسیستی ـ لنینیستی، نقش تعیین کننده در این دیالک تیک شخصیت و توده را از آن توده می داند.

9
و بسیاری دلیرانه سخن ها گفت، اما پاسخی نشنفت

·        اخوان ضمنا دلیل شکست شاهزاده را و آوارگی او را به نام می نامد:
·        عدم حمایت توده از شخصیت.
 
10

و او مانند سردار دلیری، نعره زد بر شهر
دلیران من، ای شیران
زنان، مردان، جوانان، کودکان، پیران

·        دیالک تیک شخصیت و توده یکی از فرم های بسط و تعمیم دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانف) است.

·        لکوموتیو تاریخ، توده است.

·        در مفهوم ماتریالیستی ـ تاریخی شخصیت، حزب طبقه، رهبری حزب، تشکیلات سیاسی، سردار، قهرمان و غیره تجرید می یابند.

·        پیش شرط موفقیت شخصیت، حمایت توده ای است.
·        به همین دلیل، شخصیت و یا حزب باید سگ توده باشد.
·        مدافع اصیل و بی ریای منافع استراتژیکی توده باشد.

·        مشخصه ستایش انگیز بلشویسم، همین پیوند ژرف با توده بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر