۱۳۹۵ تیر ۴, جمعه

هماندیشی با مریم (17 )


میم نون

سؤال این بود
 که این نظرات، افکار، عقاید و باورهای رنگارنگ چیستند
و منشاء آنها چیست؟

·        نظرات، افکار، عقاید و باورها، همانطور که ذکرش گذشت، در عالی ترین مقوله فلسفی، یعنی در مقوله روح و یا شعور، تجرید یافته اند.
·        همانطور سرو و صنوبر و غیره در مفهوم بیولوژیکی درخت، تجرید یافته اند.      

1
·        همانطور که برای درک و توضیح دقیق تر سرو و صنوبر،  باید از عالم عام، یعنی از مفهوم درخت، شروع به حرکت کرد، برای بررسی سیر و سرگذشت نظرات، افکار، عقاید و باورها، باید از مقوله روح و یا شعور به راه افتاد.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک ماده و روح (دیالک تیک وجود و شعور)، دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری     

2
·        در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی، نقش تعیین کننده از آن وجود اجتماعی است.
·        وجود اجتماعی یعنی مناسبات تولیدی حاکم بر جامعه.

·        مهمترین معیار برای تمیز هر مناسبات تولیدی از مناسبات تولیدی دیگر، فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید است.

·        از این رو، می توان گفت که بشریت در طول تاریخ، از پلکان های  مناسبات تولیدی زیر گذشته است.
  
الف
·        از مناسبات تولیدی کمونیستی آغازین (کمون اولیه)   

ب
·        از مناسبات تولیدی برده داری       

پ
·        از مناسبات تولیدی فئودالی    

ت
·        از مناسبات تولیدی سرمایه داری       

3
·        بشریت اکنون در دوران گذار از مناسبات تولیدی سرمایه داری به مناسبات تولیدی سوسیالیستی و کمونیستی قرار دارد.

4
·        با تحول مناسبات تولیدی، مثلا با گذار از مناسبات تولیدی کمونیستی آغازین به مناسبات تولیدی برده داری، یعنی با تحول وجود اجتماعی، شعور اجتماعی و نتیجتا نظرات، افکار، عقاید و باورها  تحول می یابند.

·        این اما مشخصا به چه معنی است؟ 

5
·        برای پاسخ به این پرسش، باید گذار از مناسبات تولیدی کمونیستی آغازین به مناسبات تولیدی برده داری را تحلیل کرد:
  
6
·        گذار (ترانسفورماسیون) از مناسبات تولیدی کمونیستی آغازین به مناسبات تولیدی برده داری همزمان در دو عرصه صورت می گیرد:   

الف
در عرصه اقتصادی 

1
·        توده های مولد و زحمتکش جامعه اشتراکی آغازین، بلحاظ اقتصادی خلع ید می شوند.
·        یعنی وسایل تولید شان غصب می شود و از دست شان خارج می شود.

2
·        این سلب مالکیت بر وسایل تولید ـ به احتمال قوی ـ توسط کاهنان (روحانیت)  صورت می گیرد.

3
·        وسایل تولید جامعه اشتراکی آغازین مال همه اعضای جامعه بوده اند.
·        فرم مالکیت بر وسایل تولید، کلکتیو (دسته جمعی، اجتماعی، اشتراکی)  بوده است.

4
·        این وسایل تولید از آتش تا بیل و کلنگ و قلاب و تور ماهیگیری و گاو و گوسفند و خر و استر و سگ و غیره در معابد حفظ و نگهداری می شدند.

5
·        آتش جاوید، یعنی آتشی که همیشه روشن نگه داشته می شد، یکی از مهم ترین وسایل تولید بوده است.

·        بدون آتش امکان استخراج فلزات از سنگ های متنوع، امکان ناپذیر بود و بدون استخراج فلزات، تولید وسایل تولید (از گاوآهن تا بیل و کلنگ و داس و چکش و تبر و تیر و شمشیر و غیره) محال می گشت.

·        مراجعه کنید به سیری در جهان بینی حکیم ابوالقاسم فردوسی، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        احتمالا همین کاهنان، وسایل تولید و حتی فراورده های تولید  مازاد در انبار معابد را تصاحب کرده اند و توده های مولد و زحمتکش را از نعمت وسایل تولید و از امکانات تولید محروم ساخته اند.      

ب
در عرصه روحی

·        روحانیت به احتمال قوی، همزمان با امحای مالکیت کلکتیو (مالکیت اجتماعی، اشتراکی، دسته جمعی) بر وسایل تولید و شاید حتی قبل از آن،  مفاهیم توده را از دست توده بدر آورده است.

·        این به چه معنی است؟   

1
·        این بدان معنی است که توده های مولد و زحمتکش، همزمان هم بلحاظ مادی سلب مالکیت شده اند و هم بلحاظ روحی.

·        یعنی هم وسایل تولید مایحتاج حیاتی شان را از دست داده اند و هم وسایل تولید مایحتاج روحی، روانی، فکری و معرفتی ـ نظری خود را.
  
2

·        این بدان معنی است که توده های مولد و زحمتکش بطرز مضاعف، به طرز مادی و فکری، سلب مالکیت شده اند.

·        سؤال این است که توده بدون  مفاهیم خاص خویش، به مثابه ساز و برگ تفکر، چگونه زیسته است؟

·        انسان که نمی تواند بسان جانوران زوزه کشد، پارس کند، عرعر کند و ضمنا به زندگی اجتماعی ادامه دهد.

·        چون پیش شرط حیات اجتماعی، هماندیشی (کومونیکاسیون)، مبادله فکری، روحی، عاطفی، روانی هر فرد با دیگر اعضای جامعه است.

3

·        برای پاسخ به این پرسش باید به سؤال زیر جواب داد:
·        توده بدون  وسایل تولید، به مثابه ساز و برگ تولید مایحتاج حیاتی اش، چگونه زیسته است؟

·        انسان که نمی تواند بسان جانوران بچرد، بدرد، بلیس، بخورد و به زندگی اجتماعی ادامه دهد.
·        چون پیش شرط حفظ و بازتولید حیات اجتماعی، تولید مایحتاج  حیاتی جامعه است.
·        پیش شرط تولید اما استفاده از وسایل تولید است.       

4
·        اکنون مسئله ـ اندک اندک ـ روشن می شود:
·        طبقه حاکمه، یعنی طبقه برده دار، با سلب مالکیت مضاعف مادی و فکری از توده های مولد و زحمتکش (با غصب وسایل تولید و وسایل تفکر آنها) توده های مولد و زحمتکش را سلب اجتماعیت و آدمیت می کند.
·        یعنی به درجه اشیاء سخنگو تنزل می دهد.
·        به درجه گاو و گوسفند ناطق.

·        اکنون این سؤال پیش می آید:
·        توده های مولد و زحمتکش برده گشته ی سخنگو بدون در اختیار داشتن وسایل تفکر، مثلا بدون  مفاهیم (واژه ها) چگونه می توانند سخن گویند؟

·        چون پیش شرط سخن گفتن، تفکر است و پیش شرط تفکر، آشنائی با  مفاهیم (واژه ها) و فوت و فن کار با  مفاهیم (واژه ها) ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر