۱۳۹۵ تیر ۱, سه‌شنبه

هماندیشی با مریم (13)

 
میم نون

سؤال این است که تفکر چیست؟

مریم
تفكر عملياتى است ذهنى
در جهت انطباق يافته ها و خيالات با حقيقت عينى

تخیل و تفکر و غیره
منشاء خارجی دارند.

1
مغز فقط وسیله کار روی سیگنال های آمده از خارج است.

2
تخیل و تفکر و غیره
بلحاظ کیفیت با هم فرق دارند.

3
موضوع تفکر و غیره
یعنی اوبژکت تفکر
ـ در تحلیل نهائی ـ
در خارج از مغز بوده و است

4
بدون سیگنال های آمده از خارج
بدون احساس
و بدون ارگان های حسی
مثلا حواس پنجگانه و دیگر ارگان های حسی
مغز ول معطل است.

5
دیالک تیک حسی و عقلی
که در بخش قبلی ذکرش گذشت
هنوز همه روند شناخت را شامل نمی شود.
این دیالک تیک بیانگر پله اول شناخت است.
بیانگر پله ابتدائی شناخت است.

6
با حمایت دیالک تیک حسی و عقلی
کسی نمی تواند به کشف حقیقت عینی نایل آید.

7
مغز اگر همه زورش را هم روی سیگنال های حسی بزند، 
نمی تواند به حقیقت عینی دست یابد.

8
مثالی بزنیم:
آب را اگر حرارت دهیم، پس از مدتی می جوشد.

9
دیالک تیک حسی و عقلی
برای شناخت این مسئله کافی است.

10
دیالک تیک حسی و عقلی
اما نمی تواند دلیل این پدیده را توضیح دهد.

11
برای توضیح دلیل این پدیده
به پراتیک (تجربه، آزمون، آزمایش، عمل و امثالهم) نیاز هست.

12
مثلا باید دمای جوش آب را اندازه گرفت.
در این صورت پراتیک (آزمایش، تجربه) اول
نشان خواهد داد که
آب در جو زمین
یعنی درفشار 1.01 بار
می جوشد.

13
این تجربه اول است.
همین اندازه گیری دمای جوش آب
(همین پراتیک و تجربه و یا آزمایش)
در جاهای مختلف کشور و حتی جهان
تکرار می شود.
همه این تجارب به کارگاه مغز ارسال می شوند.

14
مغز پس از تجرید این تجارب به قانون زیر می رسد:
آب در فشار جو در 100 درجه سانتیگراد می جوشد.

15
این تجربه است که پس از کار مغز بر رویش
به دانش تجربی
به اندیشه
استحاله می یابد.

16
ما اکنون با دیالک تیک دیگری آشنا می شویم:
با دیالک تیک تجربی ـ نظری
با دیالک تیک امپیری ـ تئوری

17
می توان گفت که شناخت حقیقت عینی
در این مورد بخصوص
شناخت حقیقت امر یاد شده
شناخت جوشش آب در فشار جو در 100 درجه سانتیگراد
در پرتو دو دیالک تیک زیر میسر می شود:

الف
دیالک تیک حسی ـ عقلی

ب
دیالک تیک تجربی ـ نظری

18
مراجعه کنید به
حسی ـ عقلی،
تجربی ـ نظری
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

19
این بدان معنی است که بدون احساس و تجربه
بدون شناخت حسی ـ عقلی و شناخت تجربی ـ نظری
نمی توان به کشف حقیقت عینی
مثلا حقیقت امر یاد شده
در مورد آب
نایل آمد.

این اما به چه معنی است؟

20
این بدان معنی است که
 نقش تعیین کننده در دیالک تیک حسی ـ عقلی 
از آن حسی است 
و در دیالک تیک تجربی ـ نظری 
از آن تجربی است.

این به چه معنی است؟

21
این بدان معنی است که
 نقش تعیین کننده را 
حس و تجربه (پراتیک) 
بازی می کنند.

22
بدون ارگان های حسی، بدون سیگنال های حسی
بدون پراتیک، بدون تجربه
نه شناخت عقلی میسر است و نه شناخت نظری.

این به چه معنی است؟

این بدان معنی است که مغز شبیه کیسه صفرا نیست
که به عوض سودا، فکر ترشح کند

23
نقش تعیین کننده قطبی از دیالک تیک اما به معنی هیچ وارگی و هیچ کارگی قطب دیگر نیست.

این به چه معنی است؟

24
این بدان معنی است که شناخت حسی
در مقایسه با شناخت عقلی
و شناخت تجربی
در مقایسه با شناخت نظری
به درد کشف حقیقت نمی خورند.

این به چه معنی است؟

25
این اولا بدان معنی است که
مغز به ابزار تفکر
به مفاهیم، مقولات، قوانین و قانونمندی های لازم
نیاز دارد.

این ثانیا بدان معنی است که
بدون کار عرقریز مغز بر روی سیکنال های حسی و تجربی
شناخت عقلی و نظری میسر نمی شود.
بدون شناخت عقلی و نظری
هم حقیقت عینی کشف نمی شود.

این به چه معنی است؟

26
این بدان معنی است که
 می توان بارها چیزی را احساس کرد و بارها پدیده ای را تجربه کرد 
و علیرغم آن از کشف حقیقت عینی عاجز ماند.
 
این از نقش مهم تفکر حکایت دارد.
یعنی از نقش صرفنظرناپذیر کار فکری حکایت دارد.
در نتیجه 
از نقش فوق العاده مهم آموزش مفاهیم و غیره 
و فوت و فن کاربست مفاهیم و غیره حکایت دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر