۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

سیری در شعری از آذر و رضوان (9)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

من
با سیبی
از بهشتی بی عشق
آزاد ات (تو را آزاد)  کرده ام
اما تو
با سنگی
همخوابه مارهایم (مرا همخوابه مارها) می کنی
مگو که می خواهی
آدم ام (مرا آدم)  کنی

·        سؤال این بود که ابلیس چیست و یا کیست که مار می شود تا حوا را اغوا و آدم را گناهکار کند و بهشت برین را به کام آندو، زهرمار کند؟

1
·        اسلام بسان زرتشتیسم، نماینده مونیسم (وحدانیت الله)  است:
·        در زرتشتیسم، اهورا خدای آفریننده، یگانه و بی رقیب است و در اسلام الله.
·        مونیسم هر دو، موینسمی ایدئالیستی است:
·        در هر دو، روح خالق ماده است.
·        شعور، خالق وجود است.

·        ولی هم در زرتشتیسم و هم در اسلام، برای اهورا و الله، ضد دوئالیستی مخلوق و مستوری وجود دارد:
·        دوئالیسم اهورا و اهریمن.
·        دوئالیسم الله و ابلیس.

1
دوئالیسم سپنت مینو انگره مینو   
دوئالیسم خرد مقدس و خرد خبیث  
  خرد خبیث (اهریمن)  

·        در زرتشتیسم آفریننده اهریمن (انگره مینو، خرد خبیث) اهورا ست.
·        در اسلام، هم خالق ابلیس، الله است.
·        ابلیس نخست فرشته بوده است.
·        ابلیسیت ابلیس با خلق حوا و آدم و سرپیچی ابلیس از فرمان الله، آغاز می شود.
·        ابلیس استحاله کیفی می یابد:
·        از فرشته به مثابه مظهر خیر به شیطان به مثابه مظهر شر استحاله می یابد.

2
 مانی (216 ـ 276 میلادی)
مانیگرائی با اذن شاپور (240 ـ 270 میلادی) در جنوب غربی ایران و بابل اشاعه می یابد.
بهرامشاه به تحریک روحانیت زرتشتی، مانی را دستگیر می کند.
مانی 60 ساله در زندان می میرد.
آموزش دوئالیستی مانی:
آموزش مانی بر دو طبیعت (دو جوهر، دو اصل) و سه دوران مبتنی است.
دوران اول، زمان جدائی دو طبیعت یاد شده است.
دوران دوم، زمان آمیزش دو طبیعت یاد شده است.
دوران سوم، زمان جدائی قطعی و نهائی دو طبیعت یاد شده است.

·        نماینده اصلی دوئالیسم، حضرت مانی است که قرن ها پس از حضرت زرتشت و قرن ها قبل از حضرت محمد ظهور می کند.

·        دوئالیسم در زبان فرنگی مانیچه ئیسم (مانیگرائی) نامیده می شود:
·        مانی مؤسس دوئالیسم نور و ظلمت است.

·        حضرت محمد به احتمال قوی دوئالیسم مستور الله و ابلیس را تحت تأثیر تعالیم مانی سرهم بندی کرده است.
·        دوئالیسم نور و ظلمت در قرآن کریم بکرات به کار می رود.
·        بهشت نورکده است و دوزخ ظلمتکده.

·        خود الله چه بسا حتی به عنوان موجودی متشکل از نور  قلمداد می شود:
·        وقتی کلیم الله ـ حضرت موسی ـ در کوه طور در گفتگو با الله، از او می خواهد که خودش را نشان دهد:
·        نوری متجلی می شود و همه چیز را به آتش می کشد و موسی درجا غسل توبه می ریزد.

3
·        دلیل دوئالیسم حضرت زرتشت، حضرت مانی و حضرت محمد، ساختار دیالک تیکی عینی هستی بطور کلی است.
·        این دیالک تیک عینی هستی است که خود را به هر کس و ناکس تحمیل می کند:
·        هر چیزی در هستی با ضد دیالک تیکی اش، توأم است.
·        رابطه تفکر مذهبی با دیالک تیک اما به رابطه آتش و آب شبیه است.
·        به همین دلیل دیالک تیک عینی هستی تحریف می شود و به شکل دوئالیسم تبیین می دارد.

·        سؤال این است که دلیل همبائی دوئالیستی نور با ظلمت، اهورا با اهریمن، الله با ابلیس چیست؟

·        آخر الله چه نیازی به خلق ابلیس و انداختن این مظهر سادیستی شر و زشتی و بدخواهی و بی رحمی به جان خلایق دارد؟

4
·        اگر به آیات قرآن کریم، دقت شود، این حقیقت امر روشن می شود که خود الله، دیالک تیکی از خیر و شر است.
·        یعنی الله، ابلیس را در بطن خود دارد.

·        مراجعه کنید به  قرآن کریم از دیدی دیگر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5

مثال

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ
خداوند بر دل هاى آنان  و بر شنوايى ايشان مُهر نهاده
و بر ديدگان شان پرده ‏اى است و آنان را عذابى بزرگ است.

·        دلایل ایمان نیاوردن کفار بر اساس این آیه این است که خود الله، همه منافذ قلوب آنان را به روی نور ایمان بسته است.
·        این کرد و کار ضد بشری الله  چه فرقی با کرد و کار ضد بشری ابلیس دارد:
·        الله امکان ایمان آوردن را از کسی سلب می کند و بعد او را به جرم کفر و الحاد به آتش دوزخ می سپارد و عذاب و آزار می دهد.
6
دوئالیسم سپنت مینو انگره مینو   
دوئالیسم خرد مقدس و خرد خبیث  
  خرد خبیث (اهریمن)  

·        ابلیس دستکمی از الله ندارد:
·        همه جا هست و همه کاره است، بی آنکه دیده شود.

·        در تئولوژی اسلامی علاوه بر این ابلیس برونی، ابلیس درونی هم وجود دارد که به نفس اماره (نفس وسوسه گر و اغواگر) معروف است.

·        فونکسیون هر دو فرم ابلیس اما یکی است:
·        فونکسیون ابلیس برونی و درونی برعکس فونکسیون الله برونی و الله درونی (نفس لوامه) است.  

·        حضرت محمد،  دوئالیسم الله درونی و ابلیس درونی را هم به احتمال قوی از زرتشتیسم به عاریه گرفته است:
·        او دوئالیسم  خرد مقدس و خرد خبیث را به شکل دوئالیسم نفس لوامه  (نفس ملامتگر، وجدان کذائی) و نفس اماره بسط و تعمیم داده است.

·        بشریت در هر صورت در چنگ دوئالیسم الله و ابلیس برونی و درونی گرفتار آمده است.

·        این چیزی جز تمکین به دیالک تیک عینی هستی نیست.

7
من
با سیبی
از بهشتی بی عشق
آزاد ات (تو را آزاد)  کرده ام
اما تو
با سنگی
همخوابه مارهایم (مرا همخوابه مارها) می کنی
مگو که می خواهی
آدم ام (مرا آدم)  کنی

·        سؤال این است که چرا ایده دیگری به ذهن مؤلف این خرافه نرسیده است؟
·        چرا ابلیس ترجیح داده که به شکل مار درآید و حوای «ناقص العقل» و حتی به قول بعضی از علما، «ناقص الدندان» و «ناقص الاندام» را فریب دهد تا حوا هم کامل العقل شود و آدم را از راه بدر کند و از نعمات بهشت برین برای ابد محروم سازد؟

·        چرا ابلیس مثلا به هیئت بلبلی و یا چلچله ای در نیامده است؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر