۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (83)

احسان طبری 
(1295 ـ 1368)  
چگونه بحث کنیم؟
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)

تحلیلی از 
شین میم شین



1
برخی از مخالفین ما از متلک، توهین، مسخره کردن، نیش زدن،
 سفسطه، نقل قول دروغ، فاکت بی ‌اساس، ادعا، لاف و امثال آن ابایی ندارند.
هدف آنها «از میدان بدر کردن» طرف است، به هر قیمت که باشد.
برخی افراد عاطفی یا بی ‌تدبیر، زود در دام این شیوه‌ های نادرست و غیرانسانی بحث می ‌افتند
 و آنها هم به همین روش ‌ها متوسل می ‌شوند.

·        در این تز طبری، هم از وضع فکری توده ای ها پرده برمی افتد و هم از وضع فکری ایرانی ها.
·        اکنون که رسانه های انترنتی به آزمایشگاه هائی برای بررسی طرز تفکر همنوعان بدل شده اند، روشن می شود که این جماعت، دنبال همه چیز هستند، به غیر از حقیقت عینی.
·        همه چیز کشور، در نگاه سطحی و سرسری «مدرنیزه» شده است:


الف

·        جای بازی در کوچه و برزن را بازی با «گوشی» گرفته است.

  

ب

·        جای سخن گفتن و سخن نوشتن را شکلک بازی گرفته است.

·        آن سان که اعضای نوجوان و جوان جامعه توان نوشتن دو جمله بدون غلط املائی و انشائی را ندارند.



ت

·        جای هماندیشی حاصلخیز را اتلاف اوقات گرانبها از طریق لایک مالی کردن الکی و سطحی یکدیگر گرفته است.



پ

·        جای روشنگری علمی و انقلابی متقابل را، تهیه بی زحمت عکس از اینجا و آنجا، انتشار آنها و درو کردن لایک های الکی و مصلحتی گرفته است.

2 
برخی از مخالفین ما از متلک، توهین، مسخره کردن، نیش زدن
 سفسطه، نقل قول دروغ، فاکت بی ‌اساس، ادعا، لاف و امثال آن ابایی ندارند.
هدف آنها «از میدان بدر کردن» طرف است، به هر قیمت که باشد.
برخی افراد عاطفی یا بی ‌تدبیر، زود در دام این شیوه‌ های نادرست و غیرانسانی بحث می ‌افتند
 و آنها هم به همین روش ‌ها متوسل می ‌شوند.

·        طبری در این تز توده ای ها را به دو دسته تقسیم می کند:

الف


·        دسته اول را عاطفی و بی تدبیر می نامد.

·        این دسته از توده ای های نامطلوب، از مسالمت جو ترین رسول خدا، یعنی عیسی بن مریم پیروی می کنند:

·        مقابله به مثل می کنند:

·        به متلک با متلک، واکنش نشان می دهند.

·        به توهین با توهین.

·        به تمسخر با تمسخر.

·        به نیش با نیش.

·        به سفسطه با سفسطه.

·        به نقل قول دروغ با نقل قول دروغ.

·        به «فاکت» بی اساس، با «فاکت» بی اساس.

·        به ادعا با ادعا.

·        به لاف با لاف.



ب

·        طبری دسته دوم از توده ها را، یعنی توده ای های مطلوب را خونسرد و مدبر می نامد که در شعری معرفی کرده است:  

احسان طبری 

با مدعی مگویید! 

ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا! 


  مدعی را در غربت ما راه نیست: 
معیارها دیگر است 


بغرنجی ما در سادگی ما ست 
خودبودگی ما در بی خودی! 

خویش را تنها تنی شمردیم از تن ها 
  و به گفته بوسعید: 
«سراسر خانقاه، خدمت است، خدمت»
 

و همچون آسیای گردنده 
 ـ عمری ـ 
درشت ستاندیم و نرم واپس دادیم

·        این شعر، فقط شعر نیست.
·        این شعر، واکنش شخص شخیص طبری نسبت به متلک ها، تحقیرها و توهین های اجامر ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی در روزنامه های کشور است.
·        ما برای درک بهتر رهنمود اخلاقی طبری، بهتر است که همین واکنش خود او را مورد تأمل قرار دهیم:


1


با مدعی مگویید!

·        این عنوان شعر طبری است:
·        طبری مدعی حزب اللهی را اصلا آدم حساب نمی کند تا به متلک ها، تحقیرها و توهین هایش واکنش نشان دهد.
·        از این واکنش طبری معلوم می شود که آدم، آدم است و نه مجسمه.

·        خسرو روزبه که فیزیک خوانده بود، می گفت:
·        مجسمه مجسمه است و نه مجسمه.

·        خسرو روزبه، ادعای فکری خود را اثبات فیزیکی هم می کرد:
·        اگر به میزی مشتی بزنید، میز هم به مشت شما، مشت خواهد زد.

·        دلیل درد مشت پس از ضربه بر میز، همین است.
·        (از دفاعیات حکیم توده)

·        (نقل به مضمون)    



2 
با مدعی مگویید!

·        با مدعی مگویید، فرمی از واکنش طبری به متلک و تحقیر و توهین حزب الله است.
·        ایراد این فرم از واکنش، پاسیویته (منفعلیت) آن است.
·        این واکنش طبری، واکنشی پاسیو است.
·        واکنشی منفعل است.
·        یعنی اصلا واکنش فعال و مؤثر نیست.
·        این فرمی از فرار از هماندیشی است.
·        فرمی از تسلیم در مبارزه ایده ئولوژیکی است.


3 
با مدعی مگویید!

·        این پاسیویته محدود به طبری و حزب توده و توده ای ها نیست.
·        این پاسیویته تار و پود موضعگیری سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی (جامعه شناسی و روانشناسی)  سکنه این سامان بی سامان را فراگرفته است.
·        این موضعگیری سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی پاسیو سکنه ایران را در فیس آباد می توان عملا تجربه کرد:
·        جفنگی منتشر می کنند.
·        می پرسی:
·        ایرادش چیست؟

4
·        اصلا محلت نمی گذارند.
·        برای شان اصلا مهم نیست که جفنگ شان جفنگ است.
·        اگر بار دوم ایراد گرفتی حذفت می کنند تا دیگر توبه کنی و ایراد نگیری.

5
·        اگر ایرادش را توضیح دادی، برای توضیحت تره حتی خرد نمی کنند.
·        از کمیت توضحیت شکوه سر می دهند و از واژه هایت و ادب و عفت کلامت.
·        ولی به اندیشه ات، اعتنائی حتی مبذول نمی دارند.

6
·        کسی دنبال حقیقت عینی نیست.
·        عمدتا دنبال علافی و عیاشی و غیره اند.

7
·        نتیجه پاسیویته طبری، همین شوهای تلویزونی و توبه و تأیید و تخریب است.
·        عیسی بن مریم که مظهر مسالمت بوده، توصیه می کند که سیلی را با سیلی و مشت را با مشت پاسخ دهند.

8

·        دیری است که خیلی از توده ای های سابق، مارکسیسم ـ لنینیسم را بوسیده اند و به گور سپرده اند و به دنبال گاندی روانند.

·        در تعالیم اخلاقی طبری هم گشتاورهائی از گاندیسم یافت می شوند.
·        برای انتقاد اجتماعی و روشنگری اما آلترناتیوی یافت نمی شود.
·        انتقاد اجتماعی می تواند بسته به شرایط فرم های مختلف به خود گیرد:
·        روشنگری می تواند گاهی با تسلیحات فکری انجام یابد و گه با تسلیحات مادی.
·        ماهیتا ولی روشنگری می ماند.
·        نفی فکری ایده ای، پیشمرحله نفی مادی ایده مادیت یافته است.
·        انتقاد فکری از طبقه حاکمه، پیشمرحله انتقاد مادی از آن است.
·        دیالک تیک مادی و فکری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر