۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۷, جمعه

سیری در شعری از آذر و رضوان (7)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

من
با سیبی
از بهشتی بی عشق
آزاد ات (تو را آزاد)  کرده ام
اما تو
با سنگی
همخوابه مارهایم (مرا همخوابه مارها) می کنی
مگو که می خواهی
آدم ام (مرا آدم)  کنی

·        سؤال این بود که چرا ابلیس از سجده به مولود دوگانه ـ یگانه الله (حوا و آدم = انسان) امتناع می ورزد؟

1
·        جواب این سؤال، در استدلال ابلیس نهفته است:
·        «من از تبار آتش ام.
·        حوا و آدم اما منشاء خاکی دارند.
·        آتش فرا رونده و اوج گیرنده، برتر و ارجمندتر از خاک پست است.
·        پس سجده نمی کنم.»
·        (نقل به مضمون از علمای با و بی عمامه دیار عه «هورا» و عا «شورا»)   

2
·        در این استدلال ابلیس، دو نکته ایده ئولوژیکی زیر تبیین می یابد:

الف
·        زرتشتیسم  

ب
·        راسیسم  

3

·        حضرت محمد در این خرافه، با تحقیر و تلعین و تبعید ابلیس، بطور غیرمستقیم و مسکوت، آیین رقیب بزرگ اسلام را، یعنی زرتشتیسم را می کوبد.
·        چون در زرتشتیسم، آتش تقدیس می شود.

4
·        این البته خاص زرتشتیسم نیست.

·        آتش مهمترین عنصر در نیروهای مولده جامعه بشری بوده، است و خواهد بود.
·        آتش مهمترین وسیله تولید است.
·        آتش فرمی از انرژی است که صرفنظر ناپذیر است.
·        در مقوله آتش همه فرم های انرژی و نیرو تجرید می یابند:
·        از انرژی گرمائی تا انرژی الکتریکی، شیمیائی و بیوشیمیائی و غیره.

·        در مقوله مهم آتش، تراختور اتمی احمدی نژاد هم تجرید می یابد.

·        حضرت محمد با تحقیر و تلعین و تبعید ابلیس، به تحقیر و تخریب زرتشتیسم می پردازند.

5
·        حضرت محمد ضمنا به ابلیس سمتگیری راسیستی نسبت می دهند:
·        ابلیس تبار آتشین خود را برتر از تبار خاکی حوا و آدم (انسان) قلمداد می کند.
·        یعنی از تبار و یا نژاد کذائی، معیاری برای تمیز خیر از شر، خوب از بد، سرهم بندی می کند.

6
·        این خرافه خطرناک را قرن ها بعد، فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم (ژاپن) برای کشتار بی شرمانه دهها میلیون انسان شریف و زحمتکش قرار خواهند داد.
·        آنچه حضرت محمد نمی داند، این حقیقت امر فیزیکی و شیمیائی است که هر ذره عناصر خاک، از شبه فلزات تا فلزات، درونی آتشین دارد و ذره ذره ی اندام حوا و آدم، کارخانه برقکشی شده غول آسائی است.
·        اندام حوا و آدم و هر جانوری اتشفشان همیشه در جوش و خروش است.

7
·        سؤال این بود که ابلیس چیست و کیست که همه جا در همه فرم و حتی در بی فرمی محض هست و فعال مایشاء است؟
·        اصولا و قاعدتا، هر چیز ماورای طبیعی و ماورای اجتماعی و یا ماورای انسانی، انعکاس چیزی طبیعی، اجتماعی و انسانی است.

·        ابلیس انعکاس آسمانی ـ انتزاعی چیست؟  

8
·        ابلیس ضد دوئالیستی الله است.

·        چرا ضد دوئالیستی و نه ضد دیالک تیکی؟

9
·        برای اینکه «رابطه» ابلیس با الله، یکطرفه است و نه دو طرفه.

·        ابلیس، مخلوق است و الله، خالق.
·        ابلیس فقط می تواند تحت تأثیر الله قرار گیرد.
·        ولی نمی تواند الله را متقابلا تحت تأثیر قرار دهد.
·        بنابرین، «رابطه» ابلیس با الله، نه رابطه ای دیالک تیکی، بلکه رابطه واره دوئالیستی است.
·        رابطه دیالک تیکی همیشه دو طرفه است.
·        رابطه ابلیس با الله اما یک طرفه است.
·        یعنی اصلا رابطه نیست.
·        وابستگی است.
·        بندگی است.

·        برای کشف چیستائی ابلیس ـ به مثابه ضد دوئالیستی الله ـ باید پرسید، الله چیست و یا کیست؟  

10
·        الله،  قبل از ظهور حضرت محمد و جا زدن خود به عنوان رسول الله، بتی در بتکده کعبه بود.
·        الله، بزرگ ترین بت بتکده کعبه بود.
·        احتمالا صنم الاصنام (بت بت ها) بود.

·        منظور از بت بت ها چیست؟
·        دلیل وجودی صنم الاصنام کدام است؟
·        فونکسیون بت بت ها چیست؟

11

·        در آیین بت پرستی، ظاهرا هر کس و یا هر خانواده، بت خاص خود را می ساخت و در گوشه خانه و یا بتخانه می گذاشت و حاجات خود را از آن طلب می کرد.

·        الله، احتمالا بت همه طوایف و یا بخش اعظم طوایف عربستان بوده است.
·        الله چتر ایده ئولوژیکی همه اعضای جامعه بوده است.
·        الله همه اعضای جامعه را بلحاظ ایده ئولوژیکی به همدیگر پیوند می داده است.

12
·        اسم پدر حضرت محمد، عبد الله  بوده است:
·        محمد ابن عبدالله.

·        این بدان معنی است که پدر حضرت محمد و احتمالا خودش تا دیرباز از پرستندگان بت الله بوده اند.
·        حضرت محمد، بر خلاف ابراهیم ـ خلیل الله ـ بت شکن نبوده است.

·        سؤال این است که کرد و کار حضرت محمد چه بوده است؟

13
·        حضرت محمد پس از ادعای پیامبری، با بت بزرگِ الله در بتکده کعبه کارهای مهم زیر را  انجام می دهد:

الف

·        حضرت محمد بت بزرگ الله را از گوشه بتکده کعبه برمی دارد و  «به آسمان می فرستد.»

ب
·        بت مرئی و ملموس و محسوس و مشخص الله، بدین طریق نامرئی، ناملموس، نامحسوس و مجرد (انتزاعی) می شود.

ت
·        این بدان معنی است که بت مادی (مثلا از سنگ و یا چوب)  ماورای مادی می شود.

پ
·        بت طبیعی، ماورای طبیعی می شود.

·        این هنوز چیزی نیست.
·        مهمتر چیزهای دیگری اند که یکی پس از دیگری سرهم بندی می شوند:

14

·        حضرت محمد، درست در سنت پدرش، که عبدالله (بنده ی بت الله در بتکده کعبه) بوده، خود را عبدالله (بنده بت آسمانی ـ انتزاعی)  می نامد:
·        اولین سخن حضرت محمد برای دعوی پیامبری، همین است:




قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

بگو:
«من عبد الله (بنده الله)  هستم.
الله به من، کتابی نازل خواهد کرد و مرا پیامبر خود قرا خواهد داد.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر