۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

سیری در شعری از جلال سرفراز (2)


ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

ببخشين،
 ماسک قدرت خدمتتونه
 (برلين ـ 15 فوريه 2008)

·        میم، پس از خواندن این شعر جلال سرفراز، پرسیده بود:  

ایراد بینشی ـ تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی این شعر جلال کجا ست؟

·        چندین ماه از طرح این سؤال می گذرد، ولی احدی حتی اعتنائی به این سؤال نکرده است.
·        این خبر، اگرچه خبر خوشی نیست، ولی سؤال انگیز است.

·        چرا همنوعان ما به این روز افتاده اند که به جانوران نشخوار کننده شباهت دارند.
·        کسب و کار اصلی این جماعت، تناول و نشخوار مکانیکی زباله های فکری اجامر  «ملی»  و بین المللی و تعارف آنها به همدیگر شده است.
·        یعنی حتی اعتنائی به زباله هائی ندارند که مرتب تهیه، مصرف، تکثیر و  توزیع می کنند.
·        گاهی سؤال هراس انگیزی در زمینه اصالت «لایک» ها، هلهله ها، هوراها، احسنت ها و مرحباها از دهلیز ذهن هر اندیشنده ای می گذرد و پژواک دل آزاری از آن باقی می ماند.

1
ببخشين،
 ماسک قدرت خدمتتونه

·        «ماسک قدرت»، عنوان این شعر جلال سرفراز است.

·        جلال در این عنوان، چکیده و افشاره ی معنوی شعرش را گنجانده است.

·        سؤال این است که منظور جلال از مفهوم «ماسک قدرت»، چیست؟

2
ببخشين،
 ماسک قدرت خدمتتونه

·        «ماسک قدرت»، از دید جلال، خصلت کالائی دارد:
·        یعنی خرید و فروش می شود.

·        اکنون سر و کله سؤال سمج دیگری پیدا می شود:
·        معیار عینی برای تعیین قیمت این کالا، قیمت این ماسک قدرت، چیست؟

·        ما برای انداختن استخوانی جلوی سگان سرسخت سؤالات فوق الذکر، چاره ای جز تحلیل این شعر نداریم.
·        چون جواب این دو سؤال و سؤالات دیگر باید در خود همین شعر باشد و نه در جای دیگر.

3
آره بابا، قدرت چيز بدی نيس
برو بگو:
 «ماسک قدرت»،
کاری ات نباشه ، پيداش می کنی حتمن

·        معنی تحت اللفظی:
·        قدرت چیز بدی نیست.
·        برو پیش قدرت فروش، بگو که ماسک «قدرت» می خواهی.
·        حتما پیدا می کنی.

·        این سخن جلال به طعنه و طنز رقیقی سرشته است.
·        منظور جلال نه تبلیغ قدرت، بلکه نقد قدرت است.
·        کیفیت ایده ئولوژیکی نقد جلال باید در روند تحلیل این شعر کشف شود.
·        سخن شاعر در این شعر، به لعابی از شوخی و جدی سرشته است.
·        به همین دلیل، تحلیل این شعر آسان نخواهد بود.

4
آره بابا، قدرت چيز بدی نيس
برو بگو:
 «ماسک قدرت»،
کاری ات نباشه ، پيداش می کنی حتمن

·        معیار عینی که دنبالش می گشتیم، در این بند شعر، شوخی ـ جدی مطرح می شود:
·        ظاهرا همه می توانند «ماسک قدرت» را بخرند و بر سر کشند.
·        فقط باید زحمت رفتن به مغازه ماسک فروشی را به خود دهند  و ماسک قدرت را بخرند و بر سر کشند.

5
آدم می تونه يکی رُ
له و لورده کنه
قدرت که شوخی وردار نیس

·        معنی تحت اللفظی:
·        قدرت امکان له و لورده کردن همنوع را فراهم می آورد.

·        یکی از موارد استعممال قدرت، از دید جلال، ستم بر همنوع است.
·        این بدان معنی است که قدرت ابزار ستمگری است.

6
·         «قدرت» (اوتوریته)، مفهوم سوسیولوژیکی معروفی است که جامعه شناس آلمانی ـ ماکس وبر ـ  راجع بدان کلی مطلب نوشته است.

·        مراجعه کنید به  استالینیسم (پیشگفتار) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
آدم می تونه يکی رُ
له و لورده کنه
قدرت که شوخی وردار نیس

·        جلال اینجا، مفهوم قدرت را تحت اللفظی معنی کرده است:
·        قدرت در این جمله جلال، به معنی قلدری است.
·        قدرت چیزی از تبار چماق است برای سرکوب همنوع.
·        برای برداشتن هر مزاحم از سر راه.

8
خيلی قشنگ می شه به کارش بست:

·        معنی تحت اللفظی:
·        از قدرت می توان به نحو احسن، بهره برداریِ عملی کرد.


الف
خيلی قشنگ می شه به کارش بست:
مثلا همين شما که قلم دستتونه

·        معنی تحت اللفظی:
·        مثلا شما که نویسنده هستید.

·        منظور جلال این است که نویسنده می تواند از قلمی که در دست دارد، یعنی از کلام خویش، از افکار خویش به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت بهره برگیرد.
·        به عبارت دیگر برای اعمال قدرت، می توان از وسایل فکری، هنری، استه تیکی بهره برگرفت.
·        جلال اینجا از اوتوریته جماعت روشنفکر (کسانی که کار فکری می کنند) سخن می گوید.  
·        ورنر هوفمن، جامعه شناس مارکسیست ـ لنینیست آلمانی و مؤلف «استالینیسم» هم از اوتوریته سخنران بر پامنبری ها سخن گفته است.

ب
خيلی قشنگ می شه به کارش بست:
مثلا همون آقا که تفنگ دستشه

·        معنی تحت اللفظی:
·        علاوه بر قلم، تفنگ نیز می تواند ابزار اعمال قدرت باشد.

·        جلال در مفهوم «تفنگ»، مجموعه تسلیحات اعمال قهر از کشیده و شلاق و چماق و گرز و قلخان و تیر و کمان تا مسلسل و توپ و تانک و هواپیما را تجرید کرده است.

·        جلال اکنون از وسایل مادی (نظامی) برای اعمال اوتوریته سخن می راند..

ت
خيلی قشنگ می شه به کارش بست:
يا همون مدل ـ بلونده
که چشِش نکنی، خيلی ام خوشگل و تو دل برو ست
قدرت تو پروپاچه شه، بد مصب
جاش تو صدرِ مجلسه
کوچیک و بزرگ، جلو پاهاش، بلن می شن
این نوعِ قدرت، البته موضوعِ بحثِ جداگانه ییس

·        معنی تحت اللفظی:
·        از اندام خویش و جمال خویش نیز می توان به عنوان ابزار اعمال اوتوریته بهره برگرفت.

·        جلال در این جمله از ابزار ارگانیکی ـ استه تیکی اعمال اوتوریته سخن دارد.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ببخشین ماسک قدرت خدمتتونه
    این شعر طبق موشوع خود به مسئله قدرت می پردازد در این زمینه خیالبافی و هزیان سرایی میکند و در نهایت بحث ر کامل میبندد جوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده مدت زیادی این شعر ر بررسی کردم تا به موضوع سوال جواب قابل استفاده ای داده باشم.
    موضوع سوال ایراد بینشی تئوری و جهان بینی این شعر کجاست . پس برای این که ما همخ درگیر هزیان بافی نشویم قدم به قدم این شعر ر تحلیل میکنیم
    1_ ببخشین ماسک قدرت خدمتتونه:
    چکیده مفهوم کل این شعر در این مفهوم گنجانده شده است ، لاکن ماسک قدرت چیست اعنی دلیل استفاده از واژه ماسک چیست ، ماسک برای پوشاندن صورت ظاهری چیزی و تغییر ظاهر واقعی استفاده میگردد شاید به همین دلیل جلال از واژه ماسک قدرت استفاده میکند چون نمیتواند قدرت واقعی را بپزیرد برای فرار از واقعیت اون ر به ماسک تشبیه میکنه و کاملا ازش فرار میکنه البته این تا به این جا یک بهتانه نه یک ایراد قدم به قدم با تحلیل این شعر ثابت میکنیم که این در حقیقت بزرگترین ایراد جهان بینی این شعر است ، فعلا به تحلیل دیدگاه شاعر از قدرت اتوریته سیاست و غیره و غیره به صورت مرحله به مرحله میپردازیم.
    2_ آره بابا قدرت چیز بدی نیست برو بگو ماسک قدرت کاریت نباشه پیداش میکنی حتما :
    معنی تحت الفظی
    شما به راحتی به قدرت دست پیدا میکنید کافی است که تقاضا کنید
    لحن کلی حاکم بر شعر من ر یاد دیالوگ های هزیان های مسعود کیمیایی می اندازه میشد کل شعر ر با این دیالوگ عوض کرد ( اونا هیچی نیستن الکی ادا دارن ) به هر صورت قدرت از دیدگاه جلال چیزی شبیه سکه شاهانه در نظز مولانا است شرط رسیدن بهش فقط مردن و هیچ شدنه .
    3- آدم میتونه یکی ر له و لورده کنه قدرت که شوخی بردار نیست :
    معنی تحت الفظی :
    قدرت توانایی نابودی سایرین ر بهتون میده و این در ذات قدرت نهفته است .
    شاید جلال این شعر ر بعد از دیدن یک فیلم وسترن نوشته شاید هم قدرت ر چیزی شبیه به قدرت دار و دسته مافیایی میبینه کاش اینطور بود ولی نیست متاسفانه پای این شعر به مسائل خیلی جدی تری باز میشه.
    4_خیلی قشنگ میشه به کارش بست :
    مثلا همین شما که قلم دستتونه
    مثلا همون آقا که تفنگ دستشه
    یا همون مدل بلونده که چشش نکنی ، خیلی هم خشگل و تو دل برو است قدرت تو پرو پاچه شه ، بد مصب
    جاش تو صدر مجلسه
    کوچیک و بزرگ جلو پا هاش بلند میشن .
    حریفی گفته بود که این دیدگاه کلی شاعر نسبت به انواع قدرته ایکاش بود ولی به نظر میرسه که شاعر عوض تحلیل عین انسان های گیج سر چرخونده و هرچی ر که نسبت بهش احساس ضعف کرده رویه کاغذ آورده این سه بررسی هیچ کدوم تعریف دقیقی از اتوریته نیستن.
    کسی که قلم دستشه فقط وقتی میتونه اعمال اتوریته کنه که مخاطب قبلا کاملا خرد ستیز شده باشه و قلم و کسی که قلم به دست داره مطلقا مجری اتوریته نیست و نمیتونه ایده خودش ر با قلم دیکته کنه همین طور کسی که تفنگ به دست داره حتی اگر مانند جهان بینی شاعر ما وسط تگزاس باشیم چیزی شبیه جنگجویان داعش هم با اسلحه دنبال اعمال اتوریته و نابودی بقیه نیستن البته اسلحه گرفتن در دست هزارن دلیل و شکل داره ولی شما یک شخص ر با اسلحه تصور میکنید همین و این اسلحه ر تجسم مطلق اتوریته میبینید عین مدل بلونده این یکی از همه جالب تره یک روسپی تمام هویت و ارزش خودش ر برای لذت جنسی به فروش میزاره و از نظر جلال بسیار قوی است چون همه جلو پاش بلند میشن حقیقت اینه که هیچ فرقی بین جاذبه جنسی ما بین جنسیت ها وجود نداره علت این که تن فروشی مربوط به جنس مونث از قدرت این جنس نیست بلکه بلعکس واکنشی به زن ستیزی تاریخی ماست که به نوعی به گردش ناعادلانه ثروت برمیگرده مابین دو جنس که اگر ما بجای زن ستیزی مرد ستیزی داشتیم روسپی گری مذکر داشتیم.

    پاسخحذف