۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۴, جمعه

سیری در شعری از اخوان ثالث (21)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر


اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای مار قهقهه، که درونت ما را و برونت ـ به ترفند شهرت ـ عالمی را کشته است.
·        ای مار قهقهه که چیزی جز شهرت نیستی، نظری بر خویشتن خویش بینداز و ببین، چیستی:
·        آزر بت سازی، مظهر آزاری و یا آتشی هستی که از هراس انگیزی خویش تغذیه می کند.

·        اخوان در این بند شعر به توصیف مار قهقهه می پردازد و برای این کار، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را توسعه می دهد و به خدمت می گیرد:  

1
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را

·        اخوان ـ قبل از همه ـ دیالک تیک نمود و ماهیت، یعنی دیالک تیک ظاهر و ذات را به شکل دیالک تیک درون و برون بسط و تعمیم می دهد
·        در دیالک تیک نمود و بود (سعدی) و یا دیالک تیک پدیده و ماهیت (مارکس)، نقش تعیین کننده از آن بود و ماهیت است.

·        هر دیالک تیکی برای خود عالمی دارد:

2
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را

·        ماهیت و یا ذات هر چیزی می تواند در نمودها و ظواهر متفاوت نمودار گردد:
·        نباتات و جانوران از این حقیقت امر، بهره گیری های درخور به عمل می آوردند:
·        رنگ جانوران، نقش های متنوع اندام آنها، هیئت ها و فرم های  متنوع آنها پدیده هائی برای ماهیت واحدی اند.
·        ظواهری برای ذات واحدی اند.
·        خزنده ای به عنوان مثال، بسته به محیط زیست خود، تغییر رنگ می دهد:
·        اگر روی برگ سبزی بنشیند، رنگش سبز می شود.
·        اگر خزان از راه رسد و برگ، زرد شود، همراه با تغییر رنگ برگ، رنگ جانور نیز تعویض می شود و زرد می گردد.
·        ماهیت و ذات آن اما همیشه یکسان می ماند.

·        هشدار دیالک تیک عینی هستی، در این مورد این است که فریب ظواهر اشیاء، افراد و احزاب را نباید خورد.

3
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را

·        عکس این هم امکان پذیر است:
·        در نمود واحدی، ماهیت های متفاوت و حتی متضادی نمودار می گردند.
·        در ظاهر واحدی، ذات های متفاوت و حتی متضادی عرض اندام می کنند.
·        هم میوه ای می تواند ظاهر گلابی داشته باشد و هم شیرینی ئی و هم اشیانه پرنده ای.
·        هشدار دیالک تیک ماتریالیستی این است که فریب ظاهر واحد چیزهای متفاوت را نباید خورد.

·        سؤال این است که چه باید کرد؟

4
·        پاسخ دیالک تیک ماتریالیستی این است که در دیالک تیک ظاهر و ذات، نقش تعیین کننده از آن ذات است و نه ظاهر.
·        بنابرین، باید از خطه ظواهر گذر کرد و خود را به اعماق رساند.
·        خود را به اعماق اشیاء، افراد و احزاب رساند و به کشف ذات آنها نایل آمد.

·        سؤال اکنون این است که تفاوت ظاهر و ذات چیست؟
·        تفاوت پدیده با ماهیت چیست؟
·        تفاوت نمود با بود چیست؟

5

·        ما برای توضیح مسئله مثالی می زنیم:
·        نمکدانی را در نظر می گیریم:
·        ظاهر آن می تواند متنوع باشد.
·        نمکدان می تواند فرم سیبی، گلابی ئی، استوانه ای داشته باشد.
·        رنگ های متفاوت داشته باشد.
·        بزرگ و کوچک باشد.
·        این عناصر را اگر تجرید کنیم به مقوله ظاهر، پدیده و یا نمود می رسیم.
·        در مقوله فلسفی پدیده همه این عناصر تجرید یافته اند.
·        وقتی از نمود و یا ظاهر نمکدان سخن می رود، منظور همین چیزها ست.

6

·        نمکدان اما  از مواد شیمیائی معینی تشکیل می یابد:
·        بخش اعظم ساختار آن از اتم های سیلیسیوم تشکیل می یابد.

·        از کجا می دانیم؟

7
·        دلایل تجربی این حقیقت امر را اثبات می کنند:
·        اگر نمکدان را آسیاب کنیم، می بینیم که بخش اعظم آن سیلیسیوم است.
·        نمکدان اما علاوه بر سیلیسیوم، از اتم های سرب، هیدروژن، اکسیژن، آهن و غیره تشکیل یافته است.

·        سؤال این است که اگر این مواد شیمیائی را در مد نظر گیریم، به کدام مفهوم فلسفی می رسیم؟

8
·        اگر همه این مواد را در نظر گیریم، به محتوای نمکدان می رسیم:
·        محتوای نمکدان را اتم های سیلیسیوم، سرب، هیدروژن، اکسیژن، آهن و غیره تشکیل می دهند.

9



·        ماهیت نمکدان را اما اتم های سیلیسیوم تشکیل می دهند.

·        چرا و به چه دلیل؟   

10
·        به این دلیل که اگر اتم های سیلیسوم حذف شوند، از نمکدان دیگر اثری باقی نمی ماند.
·        ولی اگر اتم های سرب و آهن و غیره حذف شوند، خلل تعیین کننده ای در نمکدان وارد نمی آید.
·        فقط عناصر ظاهری آن، مثلا رنگ و استحکام و غیره آن تغییر می یابد.

11
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را

·        منظور اخوان را حالا بهتر می توان درک کرد:
·        ماهیت و ذات مار قهقهه ما را ذله کرده و ظاهر فریبای آن، عالمی را.

·        این بدان معنی است که مار قهقهه، ظاهری فریبا دارد.
·        یعنی مار هفت خط و خالی است.
·        بیگانگان را با رنگ و نیرنگ فریب می دهد و شیفته خویش می سازد.
·        ماهیت مار قهقهه اما ما را به زانو در می آورد.

·        اکنون معلوم می شود که میان مار قهقهه اخوان و مار حکایت یاد شده در بخش های پیشین، تفاوت از زمین تا آسمان است.
·        ظاهر مار قهقهه اخوان هراس انگیز نیست.
·        جذاب و فریبا و دوست داشتنی است.

·        این اما تناقض بزرگی را وارد این شعر اخوان می سازد.
·        شاید حکایت دیگری از مار قهقهه را اخوان در مد نظر داشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر