۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۸, شنبه

هماندیشی با مریم (1)



میم نون

مریم
 
اين نشانه گذارى انسان ها توسط جانوران اهلی
مثلا گربه ها
براى جلب حمايت بيشتر است يا به نیت قدردانى است؟

میم

حیوانات در روند تکامل میلیون ها ساله خود
استراتژی های بغرنج متنوعی
برای بقای نوع خود
توسعه داده اند
و
این استراتژی های بغرنج متنوع را
در ژن های خود ثبت کرده اند،
نسل به نسل منتقل می کنند و هر چه بیشتر توسعه می دهند و کاملتر می سازند.

1
چند و چون این استراتژی های بقا
بستگی به عوامل متنوع دارد.

2
مثلا بستگی به درجه سهولت هضم غذا دارد.

3
حیوانی که غذای (میوه و برگ و گوشت و غیره) ثقیل الهضم
می خورد، احتیاج به استراحت بیشتر دارد.

4
به همین دلیل برای حصارکشی استراتژیکی
بر منطقه خود و دادن هشدار و اخطار به رقیبان همنوع خود
جیغ می کشد.

5
جیغی که همنوعان آن از فرسنگها دورتر می شوند.

6
یا برای جلب جنس مخالف جهت تکثیر نوع،
به طرق متنوع، محیط خود را نشانه گذاری می کند.

7
اگر رفتار سگ ها را مطالعه کنیم
می بینیم که هم پای هر درخت و هر دیوار ادار می کنند
(نشانه گذاری می کنند تا رقیب و حبیب از وجودش شان با خبر شوند)
و هم همه جا را با وسواسی حیرت انگیز بو می کنند
و حتی ادرار و یا مدفوع همنوع خود را مزمزه می کنند.
اگرچه همنشین انسان گشته اند، اهلی و چه بسا حتی اخته شده اند
و به این چیزها احتیاجی ندارند.

8
سگ ها در ادرار و مدفوع همنوع خود اطلاعاتی را باز می کنند و می خوانند که در انها بسته بندی شده است.
این کرد و کار سگان ماهیتا به معنی رد و بدل کردن اطلاعات اند.

9
سگ و گربه
ابنای بشر را نه به مثابه ابنای بشر،
بلکه به مثابه سگ و گربه استنباط می کند و نشانه گذاری اش می کنند تا هم خودشان انها را از نشانه بازشناسند و هم به سگان و گربه های دیگر هشدار دهند که به آنها نزدیک نشوند.

10
گربه با مالیدن خود به کسی
ذراتی بویناک در او باقی می گذارد که برای خودش و گربه های دیگر حاوی و حامل نشانه و شناسه و پیام اند.

11
انسان ها هم ماهیتا حیوان اند.
زادگان میمون اند.

12
بوس و لاس و لیس آنها هم ریشه حیوانی دارد.
اصلا ربطی به آمور و یا عشق ندارد
که حریف الاغ و الاغ های ادمنمای دیگر ادعا می کند.
با پوزش از الاغ.

13
آدم هر چه حیوان تر باشد،
بیشتر به این میراث حیوانی اش چنگ می زند.

14
اشعار شعرای طبقات اجتماعی واپسین (مرتجع)
و حتی اشعار برخی از شعرای توده
مملو از این کرد و کار های حیوانی است،
که در زر ورق عشق تبلیغ می شود
و ابنای بشر را به گمراهه ی جنون می کشد.

15
انسان ها
در ایده ئولوژی طبقات اجتماعی واپسین
«به اصل حیوانی شان برگردانده می شوند»
(فرمی از فوندامنتالیسم):

16
انسان ها
در ایده ئولوژی طبقات اجتماعی واپسین
ناتورالیزه می شوند
تا خانه خرد و خود اندیشی و هماندیشی و اخلاق آنها (و جامعه) تخریب شود.

17
امتحانش دشوار نیست:
هر کس در رسانه های انتزنتی با همنوعی «دوست» می شود،
قبل از هر چیز
به دنبال کشف جنسیت و سن و سال و عکس و وضع و حال او ست
و نه به دنبال شعور و شخصیت و طرز تفکر و غنای فکری و اخلاقی او.
آقا و ای خانم
جناب و یا سرکار
استاد و یا بانو
خطاب کردن همدیگر حاکی از همین پدیده است.

18
طبقات اجتماعی واپسین
همه اعضای بدن انسان ها
به لحاظ حیوانی
ایدئالیزه می کنند:

19
مثال:
چشم فونکسیون طبیعی ـ اجتماعی ـ انسانی خود را از دست می دهد
و به درجه ی ابزاری برای ارسال نگاه (پیام) تنزل می یابد:

نشود فاش کسی، آنچه میان من و تو ست
تا اشارات نظر، «نامه رسان» من و تو ست.

20
فونکسیون چشم در این جفنگ عاشقانه سایه
نشان دادن تمایل به عملیات لاس و لیس
(چیزی در حد نشانه گذاری های حیوانی)
است.

21
امپریالیسم دست در دست با بقایای طبقات اجتماعی واپسین دیگر (برده داری واپسین و فئودالیسم واپسین)
غریزه را ایدئالیزه می کند.
غریزه اما در دیالک تیک غریزه و عقل وجود دارد.

22
با ایدئالیزه کردن کردن غریزه،
عقل تضعیف و یا حتی ناک اوت می شود.

مثال:
«هنر» پیشه در فیلم های پورنو می داند که جفتگیری با حریفی
می تواند به ایدز و به مرگ او منجر شود.
ولی چون عقل تضعیف و یا ناک اوت شده،
حیات ارجمد خود را ریسک می کند
تا به فرمان غریزه تمکین کرده باشد.

23
ایده ئولوژی طبقه حاکمه
سکس را به مقام ایدئال و آرمان و آرزو ارتقا می دهد.

24
سکس ایدئالیزه می شود و راه برای آدمیت زدائی از اعضای جامعه هموار می گردد.

25
از طریق سکسیسم و دیگر ترفندهای ایده ئولوژیکی،
نیهلیسم اخلاقی اشاعه داده می شود.

26
در مدتی کوتاه
مثلا در عرض سه دهه
کودکان و زنان و مردان جامعه
لومپن پرولتریزه (جنده واره) می شوند.

27
مغز اندیشنده فلج می شود و از کاسه کله به لیفه شلوار منتقل می شود.

28
آنگاه
جهان و هر چه در آن است
از دوربین آلات تناسلی دیده و ارزیابی می شود.

29
هم در فیلم های امپریالیستی و هم در پورنوهای (فیلم های سکسی) امپریالیستی
این کرد و کار های حیوانی
این نشانه گذاری های حیوانی
و دیگر عملیات ضرور حیوانات در طبیعت
مثلا تمیز کردن اندام توله ها و یکدیگر از هر چیز بودار
از طریق لیسیدن سراپای توله و یا همدیگر
ـ برای استتار توله و همدیگر از گزند درندگان بوکش و بوشناس ـ
در جفتگیری ابنای سلب آدمیت شده بشر
بی شرمانه و بی مهابا
تکرار می شوند.

30
آنچه که در جهان جانوران معنا برای بقای نوع دارد،
برای تخریب مادی و فکری و روحی و روانی نوع بشر مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

31
انسان دوباره حیوان می شود
ناتورالیزه می شود.
تا جای اندیشه را عرعر بگیرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر