۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (6)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        معنی تحت اللفظی:
·        میهنم، مثل دریاچه بزرگی است که راه ریزش رودها بر آن برای همیشه بسته مانده است.
·        در نتیجه چاره ای جز خودخوری (تغذیه از سرمایه) ندارد و به تدریج خشک می شود و روزی به کویری خشک مبدل خواهد شد.

·        اخوان در این بند دوم شعر نیز دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک دریاچه و آب بسط و تعمیم می دهد تا از وضع اسفناک میهن خویش پرده بر دارد:
·        میهن دریاچه وار شاعر، سیستم بسته ای است.

·        منظور از مفهوم فیزیکی «سیستم بسته» چیست؟   

1
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        سیستم ها بطور کلی به دو دسته طبقه بندی می شوند:   

الف
سیستم باز

·        سیستم باز سیستمی است که با محیط پیرامونش، داد و ستد انرژتیکی دارد:
·        به عنوان مثال، موجودات زنده از نبات تا جانور و انسان، سیستم های باز محسوب می شوند که با محیط پیرامون خود، داد و ستد انرژتیکی دارند:

1
·        نباتات از گیاه تا درخت، نور خورشید و گاز کربنیک هوا را، آب زمین را، املاح معدنی زمین را، جذب می کنند (ستد)
·        در عوض، اکسیژن، میوه، برگ و چوب و سایه و طراوت به محیط پیرامون خود می دهند. (داد)
   
·        می توان به زبان فلسفی از دیالک تیک داد و ستد میان نبات و محیط پیرامون سخن گفت.

2
·        جانوران و انسان ها آب و اکسیژن هوا و مواد غذائی را، علوفه و میوه و دانه و غیره را از محیط پیرامون جذب می کنند (ستد)
·        در عوض ادرار، گاز کربنیک، گازهای دیگر، مدفوع و نهایتا گوشت و استخوان و شیر و غیره به محیط پیرامون خود پس می دهند. (داد)  
·        به زبان فلسفی می توان از دیالک تیک داد و ستد میان جانوران و محیط پیرامون سخن گفت.

ب

سیستم بسته

·        سیستم بسته اما بر خلاف سیستم باز، با محیط پیرامون خود داد و ستد انرژتیکی ندارد.
·        به عنوان مثال، هر بمبی سیستم بسته ای است.

2
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        از دید شاعر، میهن او سیستم بسته ای است.
·        چون همه راه های ورود رودها بدان بسته اند.
·        میهن دریاچه وار شاعر ستدی از محیط پیرامونش دریافت نمی کند.
·        آب رودی بدان نمی ریزد.
·        آب این دریاچه اما پیوسته تبخیر می شود و به شکل بخار به محیط پیرامون دریاچه داده می شود. (داد)   

·        شاعر این از خود کاستن دریاچه را با اصطلاح تجاری تبیین می دارد:
·        دریاچه میهن شاعر «از مایه می خورد.»

3
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        میهن دریاچه وار شاعر بسان بقالی است که کسی از او چیزی نمی خرد.
·        او در نتیجه سودی به جیب نمی زند.
·        ولی شکم صاحب مرده خودش و زن و بچه اش باید سیر شود.
·        در نتیجه او و خانواده اش از مواد غذائی مغازه تغذیه می کنند.
·        از سرمایه می خورند.
·        سرمایه روز به روز کاهش می یابد تا روزی که دیگر اثری از آن در بین نباشد.

4
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        این به زبان فلسفی به معنی تخریب دیالک تیک داد و ستد است.
·        این به معنی تبدیل دیالک تیک داد و ستد به دوئالیسم داد و هیچ است.
·        چون ستدی در بین نیست.

·        این اما به چه معنی است؟  

5
·        یکی از فرم های بسط و تعمیم دیالک تیک داد و ستد در جامعه بشری، دیالک تیک تولید و مصرف است.
·        انسان ببرکت تولید است که می تواند مصرف کند و ادامه حیات دهد:

الف
·        اگر نیروهای مولده جامعه، توسعه یافته باشند، جامعه می تواند مازاد بر نیاز خود، کالا تولید کند.

ب
·        اگر نیروهای مولده جامعه عقب مانده باشند، جامعه یا به اندازه لازم تولید می کند و یا به اندازه بخور و نمیر.

·        در پرتو دیالک تیک تولید و مصرف می توان به درک بهتر این بند شعر نایل آمد:

6
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        میهن و یا به عبارت دقیق تر، جامعه شاعر، نه جامعه مولد، بلکه جامعه مصرف کننده است.
·        جامعه شاعر تولید نمی کند، بلکه فقط مصرف می کند:
·        «از مایه می خورد.»

·        به همین دلیل روز به روز فقیر تر و ذلیل تر می شود.  

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟

7
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

·        جواب این سؤال را شاعر پیشاپیش داده است:  

  راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ

·        ساختار این جامعه طوری است که در آن تولید ثروت صورت نمی گیرد.
·        منظور از ساختار همان مناسبات تولیدی است.
·        همان فرم مالکیت بر وسایل تولید است.
·        همان زیربنای اقتصادی جامعه است.
·        همان البسه تنگ کودک است که رشد و نمو او را سد می کند.

8
·        به عنوان مثال، مناسبات تولیدی فئودالی مانع توسعه نیروهای مولده جامد و جاندار جامعه می شود.
·        با خیش چوبی و گاو و خر و اسب و استر که نمی توان هزاران هکتار از اراضی کشت را شخم زد و گندم کاشت.
·        با سیطره مناسبات تولیدی فئودالی که نمی توان توده های مولد و زحمتکش را با علم و فن آشنا ساخت و نیروهای مولده جامد و جاندار جامعه را توسعه داد.
·        بدون توسعه علم و فن که نمی توان جامعه را به پیش راند و حوایج متنوع مردم را بر آورده ساخت.

9
مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ

·        این توضیح شاعر از جامعه کماکان معتبر است:
·        چون در این سامان بی سامان، دار و ندار صدها هزارساله کشور حراج می شود تا شکم ملت سیر شود.
·        نفت و گاز و منابع و معدن زیر زمینی دیگر بی مهابا حراج می شوند تا خلایق نانی به کف آرند و به غفلت بخورند.

·        این زیربنای اقتصادی شبه کاپیتالیستی جامعه با روبنای ایده ئولوژیکی فئودالی و صدر اسلامی و فوندامنتالیستی، قید وبندی بر اندام جامعه است و دیر یا زود به تبدیل آن به برهوت منجر خواهد شد.

·        وقتی از عظمت توضیحی این شعر سخن می رود، به همین دلیل است.

·        ما در این جهنم فوندامنتالیستی با سقوط فکری و فرهنگی و اخلاقی هراس انگیزی مواجهیم و راه خروج از این بن بست فکری و فرهنگی و اخلاقی بکلی بسته است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر