۱۳۹۵ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (5)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

در شعر ضد استعماری ِ مارقهقهه ،
اخوان با استعمارگر جهانی
 به ستیزه خاسته است.
 استعمار گری که کشور شهادت خیزش را محاصره و تحریم کرده است
و درعین حال ، می پندارد که دلفریب و دلربا ست

·        حریف حزب اللهی در بن بست منطقی گیر کرده است:
·        اخوان که بر ضد استعمارگر جهانی به ستیزه برخاسته، از قضا شیفته سینه چاک آن است.
·        آن سان که آن را «دلبر، ای دلبر»، خطاب می کند.

1
·         بدبختی طرز «تفکر» و طرز «تحلیل» سوبژکتیویستی هم همین است:
·        به جای استخراج نظر از خود شعر، نظر شاعر تخمین زده می شود.
·        بدین طریق است که به جای تحلیل حداقل عینی اشعار شعرا دنبال دلیل سرایش هر شعر می گردند:

الف
·        حافظ وقتی این شعر را سروده که مادرش را مرده شو ها می شستند.

ب
·        این شعر را حافظ پس از مرگ پسرش سروده است.

ت
·        این شعر را شهریار وقتی سروده که مادرش برایش آش آورده است.

2
·        یکی از فرم های طرز «تفکر» و طرز «تحلیل» سوبژکتیویستی، گذاشتن خویشتن به جای شاعر است.
·        سنجش شعر با متراژی از خویشتن و خصوصیات اخلاقی خویش.

3

در شعر ضد استعماری ِ مارقهقهه ،
اخوان با استعمارگر جهانی
 به ستیزه خاسته است.
 استعمار گری که کشور شهادت خیزش را محاصره و تحریم کرده است
و درعین حال ، می پندارد که دلفریب و دلربا ست
اخوان  زبانی حماسی-  طنز آمیز را
در این شعر به کار گرفته است.

·        اخوان هم استعمارگر جهانی را به رگبار «حماسه و طنز» می بندد و هم قربان ـ صدقه اش می رود.
·        انگار این اخوان ثالث، همان اخوی معروف به دکتر محمود احمدی نژاد بوده است که هم «مرگ بر جورج بن جورج» می گفت و هم ادا ها و اطوارهای او را ـ عاشقانه ـ مو به مو تقلید می کرد؟
 

4
دراین شعر از آینه ی خونرنگ و شکسته ای سخن می رود
 که با قاب و قلاب هایی محاصره شده است
 به مانند دریاچه ای که راه همه ی رودها را بر آن سد کرده باشند
که شاید این محاصره و تحریم،
نتیجه ی خفتن اژدهای زهر افشان بر رهگذار رود باشد.

·         قاب و قلاب به مدد «تحلیل» سوبژکتیویستی ـ حزب اللهی به نماد محاصره و تحریم تبدیل می شود تا پیام پنهان در شعر اخوان تحریف شود و حداکثر اجر دنیوی و اخروی نصیب تحلیلچی حزب اللهی شود.
·        خر کردن خلایق در روز روشن.

·        مار قهقهقه بدین طریق و با این ترفند سوبژکتیویستی به «اژدهای زهرافشان خفته بر رهگذار رود» بدل می شود تا دریاچه حزب الله به کویر لوت مبدل شود.
·        فقط باید مواظب بود که کسی شعر اخوان را نبیند و نخواند.
·        چون اخوان نه از یک رود، بلکه از رودها سخن می گوید: 

مثل درياچه ی بزرگي، راه هاي رودها مسدود بر آن مانده  
 ـ پيوسته ـ
مي خورد از مايه، تا گردد كويري خشك
ـ نم نمك ، آهسته آهسته ـ

5
 اخوان  زبانی حماسی-  طنز آمیز را
در این شعر به کار گرفته است.


·        معلوم نیست که تحلیلچی حزب الله چگونه به کشف حماسی و طنز آمیز بودن این شعر اخوان رسیده است.
·        دریغ و درد که از تحلیلچی سوبژکتیویست نمی توان انتظار ارائه دلیل و مدرک برای دعاوی بند تنبانی اش داشت.

6
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته

·        تحلیل عینی این بند شعر، حاکی از آن است که قلاب های قاب آیینه شکسته، مانع بیرون اودن قطعات شکسته، چسباندن آنها به همدیگر و تعمیر آئینه ی شکسته می شوند.
·        به همین دلیل جراحات وارده بر آیینه التیام ناپذیر می مانند.

·        شاید خود شاعر ملتفت نباشد که چه توضیح ژرف و رادیکالی از مسئله عرضه می دارد.
·        خودویژگی آثار هنری هم همین است:
·        هر اثر هنری حاوی نکات، جنبه ها و جوانب متعددی است که تبیین یافته اند، بی آنکه خود شاعر به آنها واقف و آگاه بوده باشد.
·        دلیل این خودپوئی آثار هنری انعکاس مستور واقعیت عینی در آئینه شفاف ضمیر هنرمند و انباشت آنها در اعماق روح و روان هنرمند است.
·        روح و روان هر کس انبار غول آسائی از این انعکاسات مستور است که هر از گاهی در خواب خودنمائی می کنند.

·        این طرز توضیح آگاهانه و یا خودپوی اخوان ـ فی نفسه ـ ستایش انگیز است.
·        چون علمی تر و رادیکال تر (ریشه ای تر) از این نمی توان توضیح داد.

·        چرا و به چه دلیل؟ 

7
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته

·        برای پاسخ به این پرسش و درک طرز توضیح شاعر باید دیالک تیک فرم و محتوای مطروحه در این بند شعر را از کل هستی به جامعه منتقل کرد:    

الف
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته

·        اخوان در این بند شعر، دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک قاب و قطعات شکسته بسط و تعمیم می دهد و از نقش منفی فرم (قاب و قلاب) در الیتام پذیری جراحات آئینه پرده برمی دارد.
·        فرم (قاب و قلاب)  مانع تعمیر آئینه تلقی می شود.
·        فرم نقش منفی، مزاحم، باز دارنده و مخرب بازی می کند.
·        دیالک تیک فرم و محتوا یکی از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است.
·        موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی، کل هستی است.
·         مفاهیم و مقولات و قوانین ماتریالیسم دیالک تیکی در کل هستی معتبرند.
·        به عنوان مثال، دیالک تیک فرم و محتوا هم در مورد پدیده های طبیعی صادق است، هم در مورد پدیده های اجتماعی و هم در مورد پدیده های فکری، معرفتی، روحی و روانی.

ب
ميهنم آيینه اي سُرخ است
با شكافي چند، بشكسته،
كه نخواهند التيامي داشت
ز آنكه قابي گرد شان را با بسي قلاب ها بسته

·        عالی ترین شکل بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا در جامعه بشری (یعنی انتقال دیالک تیک فرم و محتوا از کل هستی به جامعه)، دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده است.
·        این دیالک تیک، مهم ترین و عام ترین دیالک تیک جامعه بشری است.
·        مسائل خرد و کلان جامعه بشری را فقط به مدد این شناخت افزار دیالک تیکی می توان بطرز رادیکال، ریشه ای و علمی توضیح داد:
·        در این بند شعر اخوان، فرم (مناسبات تولیدی جامعه) مانع توسعه محتوا (نیروهای مولده جامعه)  می شود.
·        مانع التیام جراحات وارده بر اندام جامعه می شود.
·        برای روشن شدن قضیه مثالی باید زد:   

1
·        فرم جامعه یعنی مناسبات تولیدی حاکم.
·        یعنی ساختار اقتصادی جامعه
·        یعنی زیربنای اقتصادی جامعه

·        این فرم و قالب و ساختار دربرگیرنده نیروهای مولده (توده های مولد و زحمتکش، وسایل تولید، مواد خام و غیره) (به عنوان محتوا)  است.

2
·        مناسبات تولیدی از عوامل زیر تشکیل یافته است:

الف
·        روابط انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.

ب
·        مناسبات مبادله ی کردوکارها.

ت
·        همکاری.

پ
·        تقسیم کار.

ث
·        جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید.

ج
·        مناسبات توزیع.

3

·        مناسبات مالکیت در تمامی مناسبات تولیدی نقش تعیین کننده و اصلی را به عهده دارد.

الف
·        مناسبات مالکیت نشان می دهد که وسایل تولید از آن کیست.

ب
·        مناسبات مالکیت نحوه و نوع وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.

ت
·        مناسبات مالکیت مسلط، تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی مربوطه است.

پ
·        هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.

ث
·        مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان فرم حرکت اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهد و در جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارد.

4
·        در دیالک تیک فرم و محتوا، مثلا در دیالک تیک پیراهن کودک (فرم) و اندام کودک (محتوا) فرم عمدتا ایستا و ثابت است.
·        در حالیکه محتوا پویا و متغیر است.
·        پیراهن پس از مدتی به اندام کودک تنگ می شود.
·        مانع رشد جسمی کودک می شود.
·        پیراهن تنگ اعصاب کودک را در هم می کوبد.

5
·        فرم جامعه، مناسبات تولیدی حاکم در جامعه، ساختار اقتصادی جامعه هم همان کاری را با جامعه می کند که پیراهن با کودک کرده است.
·        در پرتو این دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی، در پرتو این دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده، می توان به عظمت دیالک تیکی این بند شعر اخوان پی برد:
·        قاب و قلاب (فرم جامعه آئینه وار) امید به التیام جراحات آن را نقش بر آب می سازد.
·        این طرز توضیح مسئله ـ فی نفسه یعنی بی اعتنا به وقوف خود شاعر ـ خارق العاده است.
·        علمی تر و ریشه ای تر از این نمی توان مسئله را توضیح داد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر