۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

سیری در شعری از آذر و رضوان (1)

 
ویرایش و تحلیل از 
ربابه نون

آذر اصفهانی

من
با سیبی
از بهشتی بی عشق
آزادت کرده ام
اما تو
با سنگی
همخوابه مارهایم می کنی
مگو که می خواهی
آدمم کنی .

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

میم

1
افسانه گندم و سیب (انجیل)
اولین تهمت تئولوژیکی (فقهی) ناروا به حوا بوده است.

2
اولین سنگپاره در سنگسار زن بوده است.

3
اولین سنگپایه (مین استون)
در عمارت شرم انگیز زن ستیزی بوده است.

4
خروج از بهشت
انعکاس گذار از جامعه کمونیستی آغازین
به جامعه طبقاتی برده داری بوده است.

5
تار و پود تراژدی های یونان باستان
به اشک و آه و افسوس و افغان این گذار دردناک
اختصاص یافته است.

رضوان مظاهری

می شود شام فراق تو به فردا برسد
آنچه در دست دعا بود، به بالا برسد ؟!

چشم در چشم، چنان غرق تماشای تو ام
که محال است ته قصه به حاشا برسد

آنچه از مستی و انگور سرودند، نشد
پلک وا کن که غزل باز به معنا برسد

آخر عشق، «یکی ماند و یکی رفت» شده
باش و این بار، تو نگذار به اینجا برسد

هر چه چنگ است، به تسخیر دلت خواهم زد
اگر آن لحظه ی ناچار تقلا برسد

هفت در بسته و تاریخ، دروغی است بزرگ
مرد می خواهد، اگر پای تمنا برسد

دل این رود که خشکید، از این شهر، نرو
که مبادا ترکی از تو به دریا برسد !

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

میم
 
تاریخ به چه دلیل دروغ است؟

شاعر
 
دوباره بخوانید.

میم
 
خواندیم.
ولی تاریخ دروغ نیست.
تاریخ به روند توسعه و تکامل در طبیعت و جامعه
اطلاق می شود.

1
در این شعر رضوان،
ذلت زنان ایران
انعکاس می یابد.

2
ذلت مادی
و
ذلت معنوی
به مثابه نتیجه ی نهائی ذلت مادی.

3
این همان تئوری عشق فئودالی ـ بنده داری است
که سعدی و حافظ و اجامر فئودالی دیگر
ـ وسیعا ـ
تبلیغ کرده اند
و
بسان زهر ایده ئولوژیکی مهلکی
به جان خلایق ریخته اند.

4
رضوان در این شعر
همان تئوری منفی و مخرب فئودالی را
بازتولید می کند.

5
وارونگی حیرت انگیز
ـ در این شعر رضوان ـ
اما کجا ست؟

حریف خندان

بعضی ها چه نظرات فلسفی روانشناسانه باحالی میدن
دوستان از شعر سر در میارین، نقد بلدید، نظر بدین .
اگرم نظر ندارید لازم نیست هر چی تو تلوزیون دیشب دیدین و اینجا ردیف کنین
نقد محتوایی ماله دو قرن پیشه
کا زیبایی شده مخصوصا پایان شعر
آخر عشق یکی ماند و یکی رفت شده
به نظرم :
ته هر قصه "یکی ماند و یکی رفت " شده
بهتر باشه
چشم در چشم اگر غرق تماشای توام
نگرانم که نگاه تو به حاشا برسد
اینم پیشنهاده منه فکر کنم منطق بیتیش قوی تره
(به این دلیل چشم از تو بر نمی دارم
چون میترسم اگر یک لحظه نگاهت نکنم
چشم تو عشقمان را حاشا کند)
ولی غزل عالی شده

میم

1
شاعر (یعنی مولد شعر) در این شعر
از محتوا و یا معنا دفاع می کند:
«آنچه از مستی و انگور سرودند، نشد
پلک وا کن که غزل باز به معنا برسد.»
چرا مصرف کننده محتوا را فراموش کند؟

2
شعر که سهل است، عرعر حتی محتوا و معنا دارد.

3
کسانی که به جنگ محتوای آثار هنری می روند،
هنر برای هنر می خواهند.
خردستیزند.
دشمنان بشریت مولد و زحمتکش اند.
انگل اند.
پارازیت اند.

4
تجسم خردستیزی (ایراسیونالیسم)
فاشیسم و امپریالیسم و فوندامنتالیسم است.
فقط با زیر پا نهادن خرد می توان 6 میلیون انسان را
ـ بطرز سیستماتیک ـ
قلع و قمع کرد.
خاوران ها را تشکیل داد.
خاور میانه ها را به گورستانی بی مرز مبدل ساخت.

5
آذر اصفهانی شعری راجع به گناه نیای انسانی (حوا و آدم) دارد.

6
او ضمنا همین شعر رضوان را شر کرده است.
چرا؟

7
وجوه تشابه و تفاوت ایندو شعر
به نظرتان چیست؟
البته به لحاظ محتوا و نه فرم.
فرم برای ما پوسته اندیشه است.
تعیین کننده نیست.
اگرچه برابر با هیچ و پوچ نیست.

حریف خندان
که خبر هولناک را 
ـ هنوز ـ
نشنیده تا خنده اش از یاد رود.

جدا کردن اندیشه از شعر و هنر برای هنر
هیچ ربطی به نقد محتوا ندارد
چرا هرچیزی که یک جایی شنیدی داری قاطی میکنی
اینها مقولات عمیقی است که در این حوصله نمیگنجه
اساسا مبنای نقد نمیتونه محوا باشه چون ممکنه ایدئولوژی منتقد با ساعر فرق داشته باشه
ممکن است یک بت پرست یک شعر زیبا برای بتش بگوید
و یک مسلمان یک شعر بسیار ضعیف برای خدا
حالا مسلمانان باید کدام را شعر خوبی بدانند
و یک نصیحت :
اگر جایی می خواهی متوجه اندازه مطالعاتت نشن
چهار تا کلمه در مورد مکاتب سیاسی فرهنگی که توی ویکی پدیا خوندی به شکلی ناشیانه تایپ نکن .
کلی خندیدم
خوبه بدونی فاشیسم و کمونیست جزو مدافعان نقد محتوایی بودند و به تبعید و بازداشت فرمالیستها دست زدند .
اساسا ایدئولژیهای تندرو و دگم
همیشه هنر را در خدمت محتوا می خواهند

میم

1
عیرانی جماعت
مدرس مادرزاد اند.

2
به جای پرداختن به موضوع بحث
اندرز می دهند.

3
محتوای هر شعر
اندیشه ای است که در آن شعر تبیین می یابد.

4
اندیشه شناسنامه شعر و شاعر است.

5
تفاوت انسان ها در ایمان انها به خدا و یا بت نیست.
پیدا کنید در چیست؟

6
ضمنا اگر جمله ای از جملات ما را
در ویکی پیدیای تان پیدا کردید
خبر کنید.

7
اگر حوصله داشتید، بفرمایید،
مقوله یعنی چی؟

حریف

بابا نمیدونستم خارجی هستی

میم

به اندیشه بیندیش تا رستگار شوی
صاحب نظر را رها کن
صاحب فانی است.
نظر ماندگار و باقی است
و
مؤثر
چه بلحاظ منفی و مخرب
و
چه بلحاظ مثبت و مفید

حریف

داداش نگفتم این جملات غلط
تو ویکی پدیا بوده
گفتم یه چیزی خوندی به کل نفهمیدی
زیر شعر مردم
بحث و ادامه نمیدم
معذرت از خانم مظاهری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر