۱۳۹۵ فروردین ۳۰, دوشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (14)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

سؤال از دیر باز این است
که دلیل این مهاجرت از اردوگاه پر ناز و نعمت طبقه حاکمه
به اردوگاه پر نیاز و ریاضت توده
چیست؟

·        گفته شد که مذهب نمی تواند چراغ تئوریکی لازم برای رهایش اجتماعی توده باشد.

·        این بدان معنی است که توده باید چراغ تئوریکی خاص خود را تشکیل دهد و توسعه بخشد.

·        این اما به چه معنی است؟

1
·        این بدان معنی است که توده باید بلحاظ روحی (شعوری) کسب استقلال کند.
·        یعنی خود را از قید و بند مذهب و تئولوژی (فقه، شریعت) آزاد سازد.
·        برای این کار باید بلحاظ وجود، خود را از قید و بند فئودالی یعنی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی آزاد سازد.
·        چون وجود و شعور رابطه ی دیالک تیکی با هم دارند و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی، از آن وجود اجتماعی است.

2
·        با اشتعال (شعله ور گشتن) انقلابات بورژوائی، توده به عرش اعلی هجوم می برد و برج و باروی جهان کهن را در هم می کوبد و خود را هم از قید و بند مادی فئودالی آزاد می سازد و هم تا حدودی از قید و بند روحی (ایده ئولوژیکی)  آن.

·        این گذار گلوبال (تمام ارضی) از عصر قدیم به عصر جدید، گام مهمی در رهایش مادی و روحی توده بوده است.
·        توده در روند انقلابات ضد فئودالی ـ بورژوائی  کسب سوبژکتیویته می کند.
·        آدمیت و هویت و فردیت و شخصیت و عزت انسانی برباد رفته خود را  از طبقه حاکمه بازپس می گیرد.
·        تشکیل جامعه بورژوائی، پایان قطعی بردگی و وابستگی (رعیت وارگی) توده است.

3

·        حضور چشمگیر توده در میادین رزم طبقاتی حاکی از این حقیقت امر است:
·        همان توده ای که در دوران بیش از 2000 ساله ی برده داری و فئودالی تنها هنرش قیام های خودپوی هرازگاهی بی دورنما بوده، در دوران 200 ساله سرمایه داری، حتی تا حد سرنگونی طبقه حاکمه جدید پیش می تازد و کمون سرخ خویش را برپا می دارد.
·        آن سان که طبقه حاکمه برای شکست توده به حمایت از طبقه حاکمه کشورهای دیگر محتاج می گردد.

·        این کجا و آن کجا؟

4
·        اگر توده در دوران 2000 ساله برده داری و فئودالی دورنمای تاریخی نداشته، در دوران سرمایه داری دورنمای تاریخی خاص خود را کسب می کند.
·        تشکیل کمون پاریس مهر تأیید مادی بر این دورنمای تاریخی توده بوده  است.
·        توده با کسب استقلال مادی (طبقاتی)، در جهت کسب استقلال روحی وارد عمل می شود.

5
·        مبارزه سیاسی و اقتصادی توده بر ضد طبقه حاکمه، با مبارزه ایده ئولوژیکی توده توأم می گردد.
·        همان توده ای که 2000 سال تحت سیطره ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه بود، یعنی تحت علم مذهب  وکلیسا سینه زده بود، در مدت 100 سال (از پیروزی کمون پاریس تا شکست انقلاب اکتبر) ایده ئولوژی علمی و انقلابی خود را بطرز حیرت انگیزی توسعه می دهد و جهان را بر چشم طبقه حاکمه تار و تیره می سازد.
  
6
·        طبقه حاکمه برای مقابله با توده و ایده ئولوژی علمی و انقلابی توده، با زرادخانه ای از تسلیحات سیاسی، اقتصادی، فکری و ایده ئولوژیکی وارد عمل می شود.

·        دوگانگی طبقه حاکمه در این زمینه نیز به کار می افتد:

الف
·        این همان دوگانگی است که پس از فروپاشی نظام برده داری، بخشی از طبقه حاکمه در هیئت اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی زمام امور جامعه فئودالی را به دست می گیرد.

ب
·        این ضمنا همان دوگانگی طبقه حاکمه بوده که پس از زوال فئودالیسم، بخشی از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی، بورژوا می شود و در هیئت بورژوازی، زمام امور جامعه را به دست می گیرد.

7

·        دوره 100 ساله (از تشکیل کمون پاریس تا شکست انقلاب اکتبر) دوره نقش بازی همه جانبه و همه جامعه ی دوگانگی طبقه حاکمه بوده است:
·        این نقش بازی جدید طبقه حاکمه را می توان مهاجرت بخش مخفی و «منفی» (اپوزیسیونی) طبقه حاکمه به اردوگاه توده تصور و تصویر کرد.
·        این مهاجرت طبقه حاکمه هم در عرصه های سیاسی، اقتصادی، نظامی، سازمانی ـ تشکیلاتی، نهادی و غیره صورت می گیرد و هم در عرصه های نظری (تئوریکی)، تئولوژیکی، اتیکی، هنری و استه تیکی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر