۱۳۹۵ فروردین ۲۸, شنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (13)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

سؤال از دیر باز این است
که دلیل این مهاجرت از اردوگاه پر ناز و نعمت طبقه حاکمه
به اردوگاه پر نیاز و ریاضت توده
چیست؟

·        شرایط اوبژکتیو (عینی) در جامعه برده داری، یعنی شیوه تولید مایحتاج مادی جامعه، فقط می تواند شرایط شرایط سوبژکتیو درخور خود را پدید آورد و در بهترین حالت پدید می آورد.

1
·        تضاد اصلی جامعه، یعنی تضاد توده (برده)  با طبقه حاکمه پس از تشدید، التهاب، اشتعال و برونی شدن، به وارونه گشتن دیالک تیک توده و طبقه حاکمه منجر نمی شود.
·        توده نه تئوری وارونه سازی این دیالک تیک وارونه را در اختیار دارد، نه توان تاریخی و دورنمای تاریخی لازمه را و نه حزب لازمه را.

2
·        تئوری توده، در این مرحله از توسعه اجتماعی، مذهب است.
·        مذهب اما ماهیتا نه تئوری توده، بلکه تئوری طبقه حاکمه است.
·        مذهب یکی از اجزای مهم روبنای ایده ئولوژیکی مناسبات تولیدی برده داری است.
·        فونکسیون مذهب تهیه و تنظیم و تبلیغ و ترویج روح (شعور)  جامعه برده داری است.
·        فونکسیونرهای (انبیاء، ائمه، فقها، علمای) مذهبی و فونکسیونرهای لائیک (روشنفکران)، معماران روح جامعه اند.
·        این روح و یا شعور اجتماعی، انعکاس وجود اجتماعی است.

·        دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی  

3
·        ما اینجا به دیالک تیک اساسی و بنیادی دیگر جامعه بشری می رسیم که با دیالک تیک اساسی یاد شده در بخش قبلی در رابطه ارگانیک قرار دارد:
·        دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی

·        مراجعه کنید به دیالک تیک زیربنا و روبنا، دیالک تیک وجود و شعور، دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
  
·        زیربنای اقتصادی جامعه اما چیست؟

4
·        زیربنای اقتصادی جامعه، همان ساختار اقتصادی جامعه است، همان مناسبات تولیدی است.

·        مناسبات تولیدی اما در دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی وجود دارد.
·        همانطور که ذکرش گذشت، دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشکیل دهنده شیوه تولید مادی جامعه است.

5
·        اکنون همان مناسبات تولیدی در دیالک تیک دیگری عرض اندام می کند:
·        در دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی جامعه  
·        ضمنا در دیالک تیک جدید، نقش تعیین کننده را به عهده می گیرد.

6
·        این بدان معنی است که مناسبات تولیدی حلقه واسط میان نیروهای مولده و روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
·        این اما ضمنا بدان معنی است که مناسبات تولیدی حلقه واسط میان دو دیالک تیک اساسی است:
·        دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی
·        دیالک تیک مناسبات تولیدی ـ روبنای ایده ئولوژیکی

·        این بدان معنی است که ما با دیالک تیک سه عضوی زیر در هر جامعه بشری سر و کار داریم:
·        دیالک تیک نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی)  ـ روبنای ایده ئولوژیکی

7
·        مذهب یکی از اجزای روبنای ایده ئولوژیکی است.
·        منشاء و خاستگاه مذهب (و دیگر عناصر روبنای ایده ئولوژیکی از قبیل حقوق، هنر، دولت، قضاوت، استه تیک، اتیک (اخلاق) و غیره)، مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) است.



·        توده در پیکار رهائی بخش بر ضد طبقه حاکمه، چراغ تئوریکی ئی به نام مذهب دارد.
·        همان چراغ تئوریکی طبقه حاکمه را دارد.

·        حالا منظور مارکس از ماهیت مذهب بهتر روشن می شود:
·        «مذهب دیالک تیک آه و افیون است.»   

·        به چه دلیل مذهب ماهیتا دیالک تیکی از آه و افیون است؟

الف
·        مذهب آه است.
·        چون چراغ تئوریکی توده در پیکار طبقاتی است.
·        مذهب به همین دلیل به توده امید می دهد و به مقاومت و مبارزه در مقابل استثمار و ستم برمی انگیزد.

ب
·        مذهب افیون است.
·        چون چراغ تئوریکی طبقه حاکمه در پیکار طبقاتی بر ضد توده است.
·        مذهب به همین دلیل توده را تخدیر می کند.
·        استثمار و ستم را امری تقدیری و الهی جا می زند، توجیه تئولوژیکی می کند.
·        به توده وعده نسیه، توخالی و واهی در جهان دیگر می دهد  و  به تسلیم در مقابل طبقه حاکمه فرامی خواند.

8

·        سؤال اکنون این است که چرا و چگونه؟

·        مذهبی که چراغ تئوریکی طبقه حاکمه برده دار است، چگونه می تواند، به توده امید دهد و به مقاومت و مبارزه بر ضد نظام برده داری برانگیزد؟

·        ضمنا چرا باید این فونکسیون ضد نظام حاکم را به عهده گیرد؟

9
·        دلیل این فونکسیون مذهب به مثابه تئوری طبقه حاکمه، این است که توده آن را از محتوای طبقاتی اش تهی می کند و با  محتوای توده ای می انبارد.

·        در نتیجه، مذهب به لحاظ فرم، همان می ماند که بوده است.
·        ولی به لحاظ محتوا، دوگانه می شود:
·        مذهب مثل هر عنصر روبنائی، دوگانه می شود:

الف
·        مذهب طبقه حاکمه   
ب
·        مذهب توده   

10

·        چرا و به چه دلیل ما این ادعا را بر زبان می رانیم و به قول حریفی، «نظربافی» می کنیم؟

·        اثبات صحت این نظر برای توده ناشناسان دشوار نیست:
·        به محض اینکه تضاد توده با طبقه حاکمه تشدید، ملتهب، شعله ور و برونی می شود، تضاد طبقاتی  در جامعه، به شکل اختلافات مذهبی و حتی جنگ مذهبی در می آید.
·        یعنی در مذهب واحد،  انشعاب صورت می گیرد.

·        این هنوز چیز عجیبی نیست.

·        حتی تضاد میان جناح های مختلف طبقه حاکمه شکل اختلافات مذهبی به خود می گیرد و به انشعاباتی در مذهب منجر می شود.

·        زیربنای اقتصادی در هر صورت و در هر زمینه و مورد، مهر خود را بر عناصر روبنائی (مثلا مذهب، هنر، اتیک، استه تیک و غیره) می کوبد.

·        مذهب اما نمی تواند چراغ تئوریکی برای رهایش اجتماعی توده باشد.

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر